خواجه در علم فلسفه، احیاگر اندیشه ابن‌سینا بود و با نگارش کتاب «شرح اشارات»، به دفاع از مکتب فلسفی بوعلی پرداخت و پاسخ‌های قاطعی به ایراد‌های منتقدانی مانند «امام فخر رازی» داد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در تاریخ ایران و بلکه جهان اسلام، کمتر اندیشمندی را مانند خواجه‌ نصیرالدین توسی می‌توان یافت؛ عالمی ذوالفنون که بر اکثر شعب علوم زمان خود احاطه داشت و آثاری فاخر و تأثیرگذار از خود بر جا گذاشت؛ آن‌گونه که هر دانشمند و محققی، صرف نظر از گرایش و تخصص علمی، با بررسی مکتوبات خواجه، وی را یکی از صاحب نظران رشته خود می‌یابد و از کثرت و عمق آثار نابغه توس به وجد می‌آید.


بیشتربخوانید : زندگی خواجه نصيرالدين طوسی بررسی می‌شود


او فقط در ریاضیات، صاحب بیش از 30 اثر است که در برخی از آن ها، مانند «الشکل القطاع»، نظریات جدیدی را در این رشته مطرح کرد. خواجه نخستین کسی بود که «حالات شش‌گانه مثلث کروی در قائم‌الزاویه» را به کار برد. این نظریات و نیز احاطه او بر علوم ریاضی، از نابغه توس، منجمی توانمند و مهندسی کم‌نظیر ساخت. طرح ساخت بنای رصدخانه مراغه و به کار گرفتن استادانه قواعد ریاضی در فنون مهندسی، یکی از جلوه‌های علمی شخصیت اوست.

 خواجه در علم کلام نیز، سرآمد بود و اثر گرانسنگ وی، «تجرید الاعتقاد»، همچنان به عنوان کتابی قابل اعتنا در این رشته، پس از 700 سال، در حوزه‌های علوم دینی تدریس و بررسی می‌شود. او در ادبیات نیز، با نگارش رساله «معیار الاشعار»، توانایی خود را در علم «عَروض»، به رخ صاحب نظران کشیده است. بیهوده نیست که از خواجه‌ نصیرالدین توسی، با القابی مانند «استادالبشر»، «افضل علما»، «سلطان فقها»، «سرآمد علم»، «اعلم نویسندگان» و «عقل حادی عشر» یاد می‌کنند.

علم‌آموز خستگی ناپذیر
خواجه نصیرالدین را باید یکی از نوادر دوران خود و بلکه سراسر تاریخ ایران شمرد. برخی او را تالی ابن‌سینا می‌دانند؛ ادعایی که به دلیل احاطه کم‌نظیر خواجه بر علوم زمان خود، اصلاً گزاف نیست. او مدت مدیدی را، پیش از هجوم مغولان، در قلعه‌های مستحکم اسماعیلیان سپری کرده و به دور از ادعاهای سران فرقه باطنی، همچون آموزه «تعلیم» و «قیامت» و نیز، گرایش آن ها به خلافت عباسی و دور انداختن دیدگاه‌های پیشین، به تحقیق و تتبع در آثار ذی‌قیمتی پرداخته بود که در کتابخانه‌های کهن سال دژهای مستحکم اسماعیلیان وجود داشت. رهاورد این سال‌ها، آثار گرانسنگی همچون «اخلاق ناصری» و «رساله‌المعینه» بود که هر دو اثر را در قلعه‌های قُهستان و به نام ناصرالدین و پسر وی، حاکمان اسماعیلی جنوب خراسان، به رشته تحریر درآورد. افزون بر این، خواجه تا پیش از هجوم مغولان، هجرت از نیشابور و اقامت اجباری در دژهای اسماعیلیان، در محضر استادان بنامی به کسب دانش پرداخت که «کمال‌الدین محمد»، «سراج‌الدین قمری»، «قطب‌الدین سرخسی»، «فرید الدین داماد»، «ابوالسعادات اصفهانی» و حتی عارف مشهور، «فریدالدین عطار نیشابوری» از آن جمله هستند. خواجه نصیرالدین توسی، پیرو مذهب تشیع بود. جدش، «محمد بن حسن» که خواجه فقه و حدیث را از وی فرا گرفت و دایی‌اش، «نورالدین علی بن محمد» که معلم منطق و حکمت نابغه توس بود، از شیعیان خطه خراسان بودند.

دستاوردهای یک همراهی اجباری
بسیاری از مورخان معتقدند که همراهی خواجه نصیرالدین توسی با مغولان، نه از سر رغبت، بلکه از سر اکراه بوده است. پس از فتح دژهای اسماعیلیان و تسلیم شدن رکن‌الدین خورشاه، آخرین سرکرده آن ها به مغولان، خواجه نصیر در زمره افرادی قرار گرفت که هولاکو با احترامی توام با اجبار، نزد خود نگه داشت. دلیل همراهی هر چه بود، دستاوردهای مهمی برای ایران و جهان اسلام در پی آورد. تسلط خواجه به علم ستاره‌شناسی، به شدت مورد توجه مغولان خرافه‌پرست قرار گرفت. آنان که نابغه توس را منجمی آگاه از طالع‌بینی و آینده‌گویی فرض می‌کردند، دست وی را برای فعالیت‌های علمی باز گذاشتند و چنین بود که بسیاری از کتاب‌های ذی‌قیمت کتابخانه‌های قلعه‌های الموت و میمون‌دژ، از آتش جهل مغول، مصون ماند و به دست باکفایت خواجه نصیرالدین توسی حفظ شد.

پناهگاه دانشمندان مسلمان

او با آن‌که در دربار هولاکو سِمَتی رسمی نداشت، اما در همه امور، طرف مشورت قرار می گرفت. موقع‌شناسی و راهکارهای خردمندانه و کارآمد وی برای اداره امور، به تدریج اعتماد هولاکو را جلب کرد و ثمره این اعتماد، نجات بسیاری از اندیشمندان و مفاخر فرهنگی، ادبی و علمی جهان اسلام از تیغ بی دریغ مغولان بود. برخلاف تهمت‌های ناروایی که برخی به نابغه توس زده و می‌زنند، او در نجات دانشمندان جهان اسلام، اصلاً توجهی به اعتقادات مذهبی آن ها نداشت. نمونه‌ای برجسته از این نجات‌یافتگان، «ابن ابی‌الحدید» متکلم و اندیشمند سنی و معتزلی مذهب است؛ نویسنده‌ای که اثر مشهور «شرح نهج‌البلاغه» از اوست. خواجه به دلیل تلاش‌های مستمر برای حفظ میراث علمی جهان اسلام، مورد ستایش و تکریم عموم دانشمندان مسلمان قرار گرفته و می‌گیرد. «ابن‌شاکر» از دانشمندان بنام اهل سنت، درباره نابغه توس می‌نویسد: «خواجه بسیار نیکو صورت و خوش‌رو و کریم و سخی و بردبار و خوش معاشرت و زیرک و با فراست بود و یکی از سیاستمداران روزگار به شمار می‌رفت» و علامه حلی، شاگرد بلندآوازه و شیعی مذهب خواجه نصیرالدین‌توسی، درباره استاد خود می‌گوید: «خواجه بزرگوار در علوم عقلی و نقلی تصنیفات بسیار دارد و در علوم دین بر طریقه مذهب شیعه کتاب‌ها نوشت. او شریف‌ترین دانشمندی بود که من دیده‌ام» و «ابن‌فوطی»، شاگرد حنبلی مذهب خواجه، کتابدار کتابخانه رصدخانه مراغه و نویسنده اثر مشهور «مجمع الآداب فی معجم الالقاب»، در 50 جلد، درباره او می‌نویسد: «خواجه مردی فاضل و کریم‌الاخلاق و نیکو سیرت و فروتن بود و هیچ‌گاه از درخواست کسی دلتنگ نمی‌شد و حاجتمندی را ردّ نمی‌کرد و برخورد او با همه با خوش‌رویی بود.»

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.