هفتم اسفند ماه سال ۱۳۳۱ یادآور رخدادی است که از آن بوی عدالت به مشام می‌رسد.

به گزارش خبرنگار  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ارومیه ،هفتم اسفند ماه سال ۱۳۳۱ یاد آور رخدادی است که از آن بوی عدالت به مشام می‌رسد، رخدادی که بال‌های فرشته عدالت را تکمیل کرد، آری همان بال وکالت را می‌گویم که در کنار بال قضاوت، فرشته عدالت را به پرواز درآورد.

۶۰ سال استقلال کانون وکلا، میراثی است که مرحوم دکتر مصدق برای ایرانیان به جای گذاشت، اما گویا این میراث گرانبها در آستانه تغییر و تحولات چشمگیر ناخوشایندی است. همان لایحه جامع وکالت را می‌گویم. از این مهم که بگذریم، نگاهی به تقویم انداختن داغ دلمان را تازه می‌کند، در این تقویم، روز هرچه را که بخواهید هست، از روز شیر مادر گرفته تا روز دریانوردی و ...، اما صفحه هفتم اسفندماه سفید سفید است!
 
وکالت واژه کم رنگ تقویم

وقتی تقویم را ورق می‌زنی به گرامیداشت روزهایی، چون ماما، معلم، مهندس و … برخورد می‌کنی، ولی خبری از روز وکیل مدافع نیست، چرا؟ پاسخ به این سوال بر عهده کیست؟ آیا جز این است که افراد یار و و یاوری جز وکیل در برابر قاضی ندارند؟ چرا با وجود تلاش‌هایی که برای خصوصی سازی بسیاری از زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … می‌شود، در بعضی مواقع استقلال وکلا زیر پا گذاشته می‌شود.
 
وکیل کسی است که از طرف شخص دیگری اعم از حقوقی یا حقیقی به موجب عقد وکالت برای انجام کاری مأمور می‌شود.
 

بسیاری از وکلای دادگستری قائل به رعایت شئونات حرفه‌ای و اخلاقی وکالت از هر حیث و جهت بوده و برخی دیگر نیز، گویا خود را فارغ از هرگونه آداب حرفه‌ای وکالت و رعایت اخلاق حرفه‌ای وکالت دانسته و موجبات وَهن و بدنامی احتمالی و تدریجی جامعه صنفی وکالت و زوال اعتبار قانونی، حقوقی، عرفی، ملی و بین المللی آن را، بتدریج، فراهم خواهند آورد.

درد دل‌های یک وکیل

در این زمینه ما گفت و گویی داشتیم با یعقوب عبداللهی وکیل پایه یک دادگستری که از سختی و مشقت این حرفه گفت: وکیل به معنای واقعی خود کسی است که وکالت و نیابت اشخاصی را که مسلط و آگاه به قواعد حقوقی نیستند را می‌پذیرد و در غیاب آن‌ها از حقوقشان دفاع می‌کند، بنابراین وکیل می‌بایست کسی باشد که هیچگونه وابستگی به هیچ جایی نداشته باشد تا موجبات خدشه وارد کردن به حقوق موکلش فراهم نشود.
 
وی از حیثت استقلال وکیل نیز گفت: تنها داشتن استقلال وکیل کافی نیست، بلکه سه مورد وکالت، وکیل و کانون‌های وکلا باید استقلال داشته باشد.

وی افزود:وکیل در درجه اول باید استقلال فکری داشته باشد تا بتواند با فراغ بال از موکل خود دفاع کند.

متاسفانه گا‌ه دیده می‌شود که یک وکیل از قاضی و یا رئیس دفتر او، برای ادامه دادن روند قضایی پرونده سوالات حقوقی می‌پرسد، که باید گفت: چنین رفتار‌هایی شخصیت یک وکیل را زیر سوال می‌برد لذا وکلا باید از نظر دانش و فکر کاملا مستقل باشند.

شخصیت وکلا در هنگام ورود به محاکم قضایی زیر سوال می‌رود

بازجویی بدنی و گرفتن موبایل در هنگام ورود به محاکم قضایی از دیگر مواردی است که شخصیت وکیل را زیر سوال می‌برد و به نوعی اعتماد به نفس را از او می‌گیرد، بنابراین در چنین شرایطی یک وکیل نمی‌تواند به درستی از موکلش دفاع کند.

یک وکیل نیاز دارد که همواره از قوانین و مباحث حقوقی جدید آگاه شود و این وظیفه کانون‌های وکلاست که با برگزار کردن دوره‌ها یا کارگاه‌های آموزشی این خلاء را جبران کنند، اما این مهم یا صورت نمی‌گیرد و یا به شکلی ناکارآمد انجام می‌شود.

تخریب وکلا توسط رسانه ملی

وی بیان کرد:در هیچ کجای قانون هیچ گونه منعی برای تبلیغ وکلا دیده نمی‌شود، اما ضعف شدید اطلاع رسانی کانون‌های وکلا به عنوان یک سازمان قدیمی مردم نهاد، کاملا مشهود است.

متاسفانه جامعه وکالت ایران از ضعف شدید اطلاع رسانی رنج می‌برد و رسانه اثرگذاری همچون صداوسیما نه تنها کمکی به توسعه و ترویج امر وکالت در جامعه نمی‌کند ،بلکه همواره مشاهده شده که به تخریب وجهه وکلا در جامعه پرداخته است.

صداوسیما حتی در مباحث حقوقی خود به جای استفاده از وکلا به عنوان کارشناس برنامه از قضات دادگستری استفاده می‌کند که این نکته بسیار جای تامل دارد و حتی در بسیاری از برنامه‌ها و سریال‌ها دیده شده که وجهه وکیل را در حد کارچاق جلوه گر می‌کند، بنابراین چگونه می‌توان انتظار داشت که مردم به وکلا گرایش پیدا کنند.

وکلا، حتی بیمه هم نیستند!

وی در سخنان پایانی خود بیان کرد: این روز‌ها وکلا، حال و روز خوشی ندارند، حتی اغلب آن‌ها از حداقل حقوق اجتماعی خود که همان بیمه بودن است، محروم اند. اصلا چیزی به عنوان بیمه برای نهاد‌های کانون وکلا تعریف نشده است مگر آنکه برخی از وکلا بخواهند که به صورت خویش فرما، خود و خانواده شان را بیمه کنند.

نهاد کانون‌های وکلا قبل از هر اقدامی تلاش کند تا وجهه و شخصیت واقعی وکیل را به او بازگرداند

درددل‌های یک لیسانسیه حقوق بیکار

علی خسروانی در خصوص بیکاری رشته خود گفت: من یک لیسانسیه حقوق فارغ التحصیل دانشگاه پیام نور هستم که بعد از خدمت مقدس سربازی حدود سه سال است که ناچار به کار غیر مرتبط با رشته ام مشغول هستم و همیشه با خدای خود راز و نیاز می‌کردم که چرا کانون وکلا مانع اشتغال راحت ما در امر وکالت است تا اینکه در روز جمعه برنامه صدا و سیما را در خصوص تعییین ظرفیت وکالت دیدم.

متوجه واقعیات امر وکالت در کشور شدم و فهمیدم که کانون وکلا که قرار بود پشت و پناه جوانان حقوق خوانده مملکت باشد متاسفانه به دلیل انحصارگرایی چقدرباعث بی کاری ما با استدلالات نظام سرمایه داری است.

با توجه به آموخته‌های فقهی رشته ام می‌توان گفت: درآمد انحصار ،حتی می‌تواند در اکثر موارد نامشروع باشد وگرنه من به شما عزیزان ثابت می‌کردم در بسیاری از امور حقوقی مانند حقوق خانواده و چک و ملک و املاک تبحر کافی دارم، ولی کانون وکلا حتی اجازه نمی‌دهد در امور ساده نیز با حداقل حق الوکاله راهنمای مردم باشیم و امرار معاش کنیم.

به هر حال یقین دارم که خداوند بزرگ حتما برای ما حکمتی دارد که نمی‌خواهد من و امثال من درآمد احتمالا نامشروع انحصارگرایی را داشته باشیم فقط  درخواست من از مدیران کانون وکلا و سایر وکلای عزیز که خواهر و برادران من در پیکره حقوقی مملکت هستند می‌خواهم بدون دلیل معقول ما را درمانده آزمون وکالت و بی سواد خطاب نکنند،چون در پیشگاه خداوند باید جوابگویی ناراحتی ما اقشار ضعیف جامعه باشند که نمی‌توانیم در کلاس‌های معتبر آزمون وکالت شرکت کنیم و یا حداقل بتوانیم یک ماه بدون دغدغه ناشی از مشکلات مالی با اعصاب آرام درس بخوانیم من ذمه کسانی که بعد از خواندن این متن در کلامشان ما را بی سواد خطاب کنند هرگز حلال نخواهم کرد.

از خدای بزرگ می‌خواهم آن‌ها یی که تفکرات نظام سرمایه داری را دارند در شرایط من و امثال من قرار دهد تا درد محرومان جامعه را درک کنند.

 

انتهای پیام/م

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.