سازمان مجاهدین خلق دقیقا از روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، برنامه تصرف کلیت حکومت به هر طریق ممکن را در دستور کار خود داشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سازمان منافقین از یک‌سو بر حمایت‌های مردمی و آمادگی میلیشیا و گستردگی پایگاه اجتماعی خویش اصرار داشت و این سازماندهی را مقوم مشروعیت رفتارش برای کسب «همه قدرت» تلقی می‌کرد و از سوی دیگر پدیده‌ای که چماقداری می‌خواند، حملات به دفاتر و ستادهای علنی خویش را معلول تضاد سازمان با ارتجاع قلمداد می‌کرد و اظهار می‌داشت که ارتجاع قصد ایزوله کردن نیروهای مترقی را دارد! لذا از اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب، سازمان مدام خطر جنگ‌های داخلی مانند لبنان و ویتنام را گوشزد می‌کرد و این هشدارها معنایی جز این نداشت که خود را یک طرف جنگ داخلی و طرف دیگر را ارتجاع یا همان خط امام می‌دانست.

ماجرای هواپیماربایی منافقین در سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی چه بود؟
بعد از اینکه سازمان مجاهدین مبارزه مسلحانه علیه انقلاب اسلامی را آغاز کرد، انجام شدیدترین اقدامات علیه مردم را در پیش گرفت. از جمله این اقدامات هواپیماربایی‌های متعدد این گروه و تهدید جان مردم از این طریق بود. در دهه 60، هواپیماربایی‌های متعددی از سوی سازمان مجاهدین خلق انجام می‌شد. تعداد این هواپیماربایی‌ها به‌قدری بود که امنیت پرواز‌ها از آن زمان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپرده شد. در ادامه دو مورد از این اقدامات را تشریح خواهیم کرد.

بوئینگ 747 شیراز- تهران

1 یکی از مصادیق هواپیماربایی مجاهدین خلق ماجرای 15 تیر 1362 است. هواپیما جمبوجت _ بوئینگ 747 _ مسیر شیراز- تهران به وسیله یک تیم مسلح از گروه تروریستی منافقین ربوده شد و پس از خروج از آسمان ایران در فرودگاه اورلی پاریس به زمین نشست. آنچه می‌خوانید اطلاعیه‌های این سازمان است که متن آن در نشریه «مجاهد» منتشرشده و خود منافقین مسئولیت آن را پذیرفته‌اند.

قسمتی از اطلاعیه دفتر گروه تروریستی مجاهدین درپاریس پیرامون هواپیماربایی

 (نشریه مجاهد شماره 161صفحه 37)
در روز پیش، پنج تن از اعضای یکی از هسته‌های مقاومت مردمی در شهر شیراز، کنترل جمبوجت - بوئینگ 747 - را که در پروازهای داخلی هواپیمایی ملی ایران عازم تهران بود به دست گرفته و پس از توقف و سوختگیری در کویت عازم اروپا شده و پس از عبور از یونان، یوگسلاوی، ایتالیا و سوئیس اضطرارا در ساعت 7 و 15 دقیقه صبح 16 تیر، در فرودگاه «اورلی» پاریس به زمین نشستند.
سرنشینان هواپیما قریب به 400 نفر بوده‌اند که 186 تن از مسافرین آن، شامل کودکان، زنان، مردان پیر و بیماران بودند.
ضمنا هسته مقاومت جز دو سلاح کوچک کمری هیچ‌اسلحه یا مواد انفجاری دیگر به همراه نداشت. لیکن دو مسلسلی که در دست محافظان یکی از آخوندها که در هواپیما حضور داشته بود از آنها گرفته شده بود.

اطلاعیه هسته مقاومت برای انتشار در حین پرواز
(نشریه مجاهد شماره 212 - صفحه 35 )

مسافرین محترم و هموطنان عزیز:

از هم‌اکنون این هواپیما تحت‌کنترل کامل هواداران مجاهد خلق در آمده، ضمن اینکه خون سردی خود را حفظ نموده و روی صندلی‌های خود قرار می‌گیرید با برادران مجاهد خود همکاری لازم را مبذول دارید. در نظر داشته باشید که ما مقداری زیاد مواد منفجره (T.N.T) داریم که در اثر کوچک‌ترین اتفاق پیش‌بینی‌نشده‌ای منفجر خواهد گردید. باز هم متذکر می‌گردیم که هرگونه عکس‌العمل مشکوک و اخلال‌گرانه شما که منجر به تیر‌اندازی در محیط هواپیما گردد موجب انفجار مواد منفجره (T.N.T) گردیده، لذا خونسردی خود را کاملا حفظ نموده و هیچ‌هراسی به خود راه ندهید. تاکید می‌کنم که ما از اعمال شدت و خشونت با برادران و خواهران عزیز شدیدا بیزاریم ولیکن هرگونه اغتشاش و اخلال‌گری را به‌شدت سرکوب می‌نماییم.

بخشی از مذاکرات اعضای هواپیماربای گروه تروریستی مجاهدین خلق

آقای فیلیپ، افسر ژاندارمری ناسیونال:

ساعت 6 خبردار شدیم که هواپیما ساعت 8:15 به فرودگاه اورلی می‌رسد. فوری اقدام کردیم و به تمام افراد گفتیم که پنج تروریست هستند و 180 گروگان دارند با این وجود سایر پروازها در اورلی قطع نشد ولی 200 متر اطراف هواپیما خالی بود.
ساعت 10 صبح خلبان یک آمبولانس برای مداوای چهار نفر از مسافرین خواست، حوالی ظهر از ما خواستند که وارد هواپیما شویم. تروریست‌ها با چند اسلحه اتوماتیک مثل کلاشینکف در را باز کردند.

خلبان خطاب به برج مراقبت فرودگاه اورلی:

از طرف ربایندگان ما مورد تهدید واقع شده‌ایم. اگر به خواسته‌هایشان جواب داده نشود من را می‌کشند یا هواپیما را منفجر می‌کنند.

افراد تیم تروریستی که کنترل هواپیما و مسافران را برعهده داشتند عبارت بودند از:

احمد صالحی که دوستانش با نام احسان او را صدا می‌کردند و فرمانده‌ای سایرین را برعهده داشت.

داریوش دهقان (مهران)
رضا محرمی (توفان)
محمدحسین حامد (نسیم)
مظفر مرادی (بیژن)
احمد صالحی (احسان) خطاب به برج مراقبت ساعت 1:30
اگر تا 10 دقیقه دیگر ارتباط تلفنی با مسعود (رجوی) نداشته باشیم یک عمل خیلی مهم علیه هواپیما انجام می‌دهیم.

برج مراقبت از صالحی درخواست مهلت می‌کند.

احسان فرمانده تروریست‌ها ساعت دو بعد از ظهر:
اگر ساعت 2:50 آقای رجوی نیاید هر چه اتفاق بیفتد و هر چه ما انجام بدهیم مسئول آن دولت فرانسه خواهد بود.

احسان ساعت 2:37
فقط 13 دقیقه باقی مانده است اگر رجوی نیامده باشد در خواست می‌کنیم که هواپیمای ما در جلوی ترمینال بیاید و پس از آن هر چه انجام شد مسئول آن دولت فرانسه است و تکرار می‌کنم هر عمل خشونت‌آمیز از طرف ما به گردن دولت فرانسه است.

برج مراقبت تقاضای مهلت می‌کند.

احسان این مهلت را به شما می‌دهم ولی بدانید آنچه ما الان انجام خواهیم داد به ضرر کامل دولت فرانسه خواهد بود و یادآوری می‌کنم این آخرین مهلت است.

رجوی فرمانده تروریست‌ها درون برج مراقبت توانست نظر مقامات را برای برخورد ملایم با تیم رباینده هواپیما جلب کند، اما به وی اجازه برخورد با مسافرین داده نشد. همچنین از اینکه بتواند با افراد تیمش گفت‌وگو کند ممانعت به عمل آمد.

پس از این توافق رجوی توسط بیسیم برج مراقبت با صالحی (احسان) گفت‌وگو کرد.

رجوی آیا شما به سازمان مجاهدین اعتماد ندارید؟
احسان چرا.
رجوی چرا دارید من را اذیت می‌کنید آیا من رهبر شما نیستم؟ مگر نشنیدید چه گفتم؟
احسان چرا شما هستید.
رجوی پس هرچه می‌گویم اطاعت کنید.
احسان ممکن است فرمانده که ما همدیگر را ببینیم.
رجوی وقتی دستور دادم چیزهایی را که باید عمل کنید.
احسان چشم انجام می‌دهیم.
رجوی اول درهای هواپیما را باز کنید تا همه مسافرین بیرون بیایند.
احسان چشم انجام می‌دهیم.
رجوی با آرامش و نظم همه را انجام دهید. وقتی آخرین مسافر بیرون آمد منتظر دستور بعدی باشید.
احسان بسیار خوب.
رجوی بعدا حرف‌های دیگری خواهم زد. هر چه گفتم انجام دهید.

آقای مونترو، معاون ژاندارمری ناسیونال:
وقتی وارد هواپیما شدیم دست روی سر بودیم یکی از آنان نزدیک شد اسلحه خود را به دست دیگری داد و دست ما را فشرد.
داریوش دهقان (مهران) از اعضای تیم رباینده هواپیما هدف عملیات هواپیماربایی را چنین بیان می‌کند:
این کار می‌توانست نظر جهان را بار دیگر به ایران جلب کند.
21 تیر 1363 دادگاه ربایندگان هواپیما در شهر کرتی فرانسه برگزار می‌شود.
در ابتدا مجاهدین سعی داشتند تا با گفت‌وگو با مسافران در فرودگاه در مقابل خبرنگاران آنان را وادار به اظهاراتی بر ضددولت ایران کنند.

درخواست بعدی آنان قرار گرفتن ربایندگان در کنار رجوی برای برگزاری یک آکسیون تروریستی جهت مطرح کردن مجاهدین بود. هر  دو این درخواست‌ها از سوی مقامات فرانسوی رد شد. اما مجاهدین مصمم شدند تا دادگاه را به یک صحنه علیه دولت ایران و تبلیغ پیرامون گروه تبدیل کنند.

رضا محرمی از اعضای تیم رباینده هواپیما که خود را از هواداران آقای بنی‌صدر معرفی می‌کند و تاکنون از اختلافات مجاهدین و بنی‌صدر بی‌اطلاع بوده است در دادگاه چنین می‌گوید: «بعد از اینکه ما را به زندان بردند مجاهدین تماس گرفتند و گفتند نام گروه‌های دیگر را نبرید. برای حفظ وحدت و اتحاد قبول کردم اما 9 ماه نشریه‌ای جز مجاهد به ما ندادند.

تقاضا کردم که وکیلم را بدون حضور مترجم مجاهدین ببینم چون به مترجم آنها  اعتماد نداشتم. اشکالاتی که به وکیلم گفتم تا به آقای رجوی بگوید به این ترتیب بود:

1- ندادن نشریات و کتب گروه‌های دیگر به ما
2- سانسور اخبار برای ما
3- پاسخ ندادن به سوالات ما

آقای رجوی در پاسخ من را آلت دست خواندند. آلت دست چه کسی؟ من که با کسی در تماس نبودم.

بعد از جریان نماینده آقای رجوی آمد پیش ما و گفت (صحبت‌هایتان را) تکذیب کنید. من به او گفتم چرا تکذیب بکنم حقیقت را چرا تکذیب بکنم اینها دروغ نیست.

آقای رجوی دوبار نماینده خودشان را فرستادند و گفتند تو وقیح هستی، تو گستاخ و بی‌شرمی و حتی دستمال توالت هستی!

بعد بچه‌ها را زیرفشار گذاشتند که دادگاه را غیرعلنی می‌کنیم. برای آقای رجوی نامه نوشتم و گفتم اگر این کار را بکنید خودکشی می‌کنم. قبول کردند و گفتند که شاهدها همه باید از مجاهدین باشند من قبول کردم. بدین ترتیب مجاهدین با آوردن چندین تن از اعضایشان به دادگاه و صدور بیانیه‌های سیاسی و بی‌ارتباط با هواپیماربایی و با زدوبندهایی پشت‌پرده روند رسیدگی دادگاه را تبدیل به یک نمایش برای خودنمایی گروهی کردند.»

اظهارات ژرار ژان (دادستان دادگاه)

وسایل نقلیه سریعا پیشرفت می‌کنند. بهای این ترقی و پیشرفت وسایل نقلیه هوایی پیشرفت هواپیماربایی نیست که رسانه‌های گروهی از آن کم و بیش تغذیه می‌کنند. جریانی که یک سال قبل در اورلی اتفاق افتاد یکی از این حوادث است که بسیار نگران‌کننده است. با توجه به توضیحات شهود یکی از هواپیماهای ایران که به‌طور غیرمترقبه وارد اورلی شد و قبلا آسمان کشورهای دیگر را پیموده بود به‌زور به وسیله پنج نفر مسلح (رضا محرمی، صالحی، حامد، مرادی و دهقان) به پاریس آورده شد. آنها باید جوابگوی عمل خودشان باشند. مقامات فرانسوی می‌دانستند که شب قبل این هواپیما به طرف پاریس حرکت کرده و می‌دانستند که 185نفر نیز در کویت آزاد شده بودند. به خاطر مسائل بشردوستانه، فرانسه اجازه نشستن هواپیمایی را که در واقع یک نوع شانتاژ است، قبول کرد. روی جزئیاتی که به‌خوبی می‌دانید تکیه نمی‌کنم، ولی می‌دانید که برای کنترل کردن هواپیما دو نفر از آنها مسلح وارد کابین شدند و گفتند که هرگونه مقاومتی از طرف آنها به منفجر کردن هواپیما ختم خواهد شد. بدیهی است که مسافران و خلبانان دیگر نمی‌توانستند مقاومت کنند. به این ترتیب این پنج نفر با اطمینان خاطر از تاثیر تهدیدات‌شان می‌توانستند نقشه خود را عملی کنند.

به خاطر بیاورید که یکی از اینها گفت که این نوع هواپیما را نمی‌خواستند بربایند، لذا کاملا مصمم بودند برای هر نوع هواپیما‌ربایی. طی هشت ساعت مذاکره هیچ‌تغییری در نظریات‌شان ایجاد نشد، سپس سلاح‌هایی را که در انبار هواپیما بود به دست آوردند و قدرت خود را تقویت کردند. بعد رجوی را خواستند. او در 70 کیلومتری پاریس بود و با هلیکوپتر آمد. همه این کارها از قبیل خرید اسلحه را بدون تاسف و با عزم جدی انجام دادند. تقسیم کار را قبلا انجام داده بودند. اگر کمترین مقاومتی می‌دیدند از سلاح‌هایشان بدون تردید استفاده می‌کردند. دو چاقوی خطرناک و دو اسلحه را دیدید؟

آنها مصمم بودند نقشه خود را عملی کنند و نمی‌شود برای آن حدودی قائل شد. هیچ‌موضوعی نباید وسیله تهدید زندگی افراد بی‌گناه شود. قانون 10 سال برایشان زندان تقاضا می‌کند.

سازمان ملل این‌گونه اعمال را صریحا محکوم می‌کند. ما باید به‌طور عینی توجه به حمایت از امنیت هواپیماها و فرودگاه‌ها نیز داشته باشیم. در فرودگاه اورلی با ترافیک رفت‌وآمدها رسیدن غیرمترقبه هواپیمایی با این ابعاد همه‌چیز را به هم می‌زند.
بنابراین من عمل آنها را مخالف عقل و قواعد داخلی (فرانسه) و بین‌المللی می‌دانم. اطلاعات ما در مورد متهمان نباید فقط به‌وسیله خودشان داده شود. هیچ‌کدام اختلال روانی ندارند و با اختیار کامل این عمل را انجام داده‌اند و بنابراین متوجه مسئولیت‌شان بوده و از این لحاظ محکومند.

دادگاه روزهای 20، 21، 22 تیر به مدت سه روز جریان داشت

مطابق قوانین فرانسه (دادگاه) می‌توانست متهمان را به پنج تا 10 سال زندان محکوم سازد. اما رای هیات منصفه را مبنی‌بر شرایط مخففه پذیرفت.
افراد تیم رباینده هرکدام به سه سال حبس محکوم شدند اما تنها نصف آن (5/1سال) قطعی شد. چهار ماه نیز بر اساس آیین‌نامه زندان بخشیده شد!
به آنان پناهندگی کشور فرانسه اعطا شد و نهایتا به پایگاه تروریست‌ها در عراق منتقل شدند.

بوئینگ ۷۰۷ و فرار بنی‌صدر

2 در اولین ساعات چهارشنبه هفتم مرداد 1360 خبرگزاری‌ها و رادیو- تلویزیون‌های جهان فرار بنی‌صدر و رجوی را گزارش دادند. اولین گزارش به صورت تصویری و کوتاه در فرودگاه نظامی «اورو» پاریس تهیه شده بود و بنی‌صدر را با سبیل‌های تراشیده نشان می‌داد که رجوی نیز در کنارش قرار داشت. اولین اطلاعات منتشرشده از این امر حکایت داشت که هواپیمای فرار (بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی) از فضای کشورهای عضو ناتو عبور کرده و در یک فرودگاه نظامی متعلق به ناتو فرود آمده و گویا فرودگاه مزبور از پیش برای این فرود آماده بوده است. با توجه به چهره شناخته‌شده بنی‌صدر محور اصلی اخبار منتشره در رسانه‌های بین‌المللی رئیس‌جمهور سابق ایران بود و رجوی در آنها تحت‌الشعاع وی قرار داشت. خبر تفصیلی زیر در همان ساعات اول به سراسر جهان مخابره شد:

ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور معزول ایران به کشور فرانسه گریخت و از دولت این کشور پناهندگی سیاسی دریافت کرد. بنی‌صدر با هواپیمای بوئینگ 707 نظامی ربوده شده در ساعت 22:45 سه‌شنبه‌شب، به‌طور غیرمجاز پیش از آنکه هواپیماهای شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران که در تعقیب هواپیمای ربوده شده بودند، به این هواپیما برسند از مرز ایران خارج شد و با عبور از کشورهای ترکیه، قبرس، یونان و شمال ایتالیا در یک فرودگاه نظامی واقع در حومه پاریس به زمین نشست. هواپیمای ربوده‌شده حامل بنی‌صدر را سرهنگ بهزاد معزی هدایت می‌کرد که پیشتر نیز هدایت هواپیمای شاه را به مقصد مراکش برعهده داشت. بنی‌صدر در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران گفت که تصور می‌کند به‌زودی به ایران بازگردد. وی تصریح کرد: «از آن جهت فرانسه را به‌عنوان تبعیدگاه سیاسی خود برگزیده که قبل از پیروزی انقلاب بخشی از زندگی خود را در این کشور گذرانده است و دو دختر وی به‌طور دائم در فرانسه اقامت داشتند.»

مسعود رجوی یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق که در مدت زندگی مخفی بنی‌صدر از او حمایت می‌کرد نیز در کنار رئیس‌جمهور مخلوع ایران که بسیار خسته به نظر می‌رسید، دیده می‌شد. همچنین سرهنگ بهزاد معزی که ترتیب‌دهنده فرار بنی‌صدر بوده است، همراه وی بود. سپس رشته سخن را سرهنگ معزی به دست گرفت و به تشریح چگونگی فرار بنی‌صدر پرداخت. وی گفت: «روز گذشته (سه‌شنبه) برنامه پرواز یک بوئینگ 707 سوخت‌رسانی با پنج نفر خدمه را در اختیار داشت. این برنامه یک ماموریت آموزشی عادی بر فراز ایران بود.» معزی اضافه کرد: «حدود ساعت 20:30 سه‌شنبه‌شب طبق برنامه پرواز هواپیما سوختگیری کامل کرد و در همان موقع بنی‌صدر با یک وانت از راه می‌رسد. طبق برنامه پیش‌بینی‌شده ساعت 22:30 با بوئینگ از فرودگاه نظامی تهران پرواز کرد و رهسپار یونان شد و ساعت 4:30 در فرودگاه نظامی اورو به زمین نشست.»

نشریه «مجاهد» ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق در شماره 162 نامه «فرمانده فتح‌الله»، عضو شورای مرکزی سازمان و فرمانده عملیات فرار بنی‌صدر به این نشریه را منتشر کرد. بخشی از جزئیات این عملیات با نام «پرواز بزرگ» از زبان فرمانده آن به شرح زیر است:

«اواسط تیرماه 60 بود که توسط برادرمان مسعود احضار شدم. چند روزی بود که دفتر سیاسی سازمان نشست‌های متوالی داشت و تصمیمات مهمی اتخاذ کرده بود. شب که من به پایگاه برادرمان مسعود که در غرب تهران قرار داشت رفتم، برادرم علی زرکش نیز حضور داشت. مسعود توضیح داد که طی بحث‌های مفصلی که در دفتر سیاسی صورت گرفته، در جهت شکل دادن آلترناتیو سیاسی در مقابل رژیم خمینی، کلیات طرح پرواز خود او و آقای بنی‌صدر به پاریس به تصویب رسیده است و بایستی من در خدمت عملی کردن و بررسی طرح، زیرنظر مستقیم خود او کار کنم.

فردا صبح که از پیش مسعود آمدم، یک‌راست نزد فرماندهان شاخه‌ها و نهاد‌های مختلف سازمان که در این رابطه می‌توانستند عمل کنند، مخصوصا برادران مجاهد امیر لطفی (مستعار)- معاون عملیاتی آن روز خودم- مسلم (مستعار) و قهرمان شهیدرضا راتبی رفتم. آنها را جمع نموده و مسائل را با آنها طرح کردم. در همانجا یکی از بچه‌ها از قسمت ارتش مطرح کرد که برادرمان سرهنگ معزی پیشنهاد کرده که داوطلب است در شرایط کنونی چنانچه سازمان دستور بدهد افرادی را از ایران خارج نماید؛ ولو اینکه در این ماموریت صرف‌نظر از پست و مقام جان خود او نیز فدا شود.

کانال‌های بسیار ارزشمند دیگری نیز منجمله در هواپیمایی ملی قابل حصول بود که قرار شد آنها را نیز بررسی کنیم... .

همچنین قرار شد برای ارزیابی دقیق‌تر شخصا با سرهنگ معزی ارتباط برقرار کنم. مدت‌ها بود که سرهنگ را از نزدیک می‌شناختم و فی‌الواقع همچون برخی دیگر از برادران مجاهدمان شیفته صداقت، جسارت و خصایل انقلابی‌اش بودم و یکسال و نیم قبل از آن نیز او را به دیدار فرمانده موسی برده بودم. تازگی‌ها نیز از جماران خبر آمده بود او را که در حقیقت از مجرب‌ترین و پرسابقه‌ترین افسران نیروی هوایی بود و در پروازهای جنگی بسیار درخشیده بود در ردیف نخستین کاندیداهای فرماندهی نیروی هوایی گذاشته‌اند.  طی هفته دوم پس از شروع کارمان نشست‌های متوالی با سرهنگ، وحید و ایرج جهت هماهنگی عملیاتی در آسمان داشتیم که همه آنها در ستاد (H) صورت می‌گرفت. در پایان هفته دوم تقریبا تمام کارهایمان تمام شده و طرح‌های عملیاتی در زمین نیز آماده گردیده بود. روز سه‌شنبه (30 تیرماه) را که سرهنگ پرواز داشت برای عملیات پرواز مناسب تشخیص داده بودیم. بنابراین تا آنجا که برعهده بخش ما بود کار خود را انجام داده بودیم و دیگر باید منتظر تصمیم نهایی کمیته مرکزی و دفتر سیاسی می‌شدیم. به همین جهت دوشنبه مجددا نزد برادر مسعود رفتم و آمادگی فرماندهی عملیات ویژه برای پرواز بزرگ و تاریخ‌ساز را به او اعلام نمودم... .»

منبع: روزنامه فرهیختگان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.