به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اردبیل، فصل زمستان برای مردمان خطه آذربایجان و از آن میان استان اردبیل فصلی متفاوت از دیگر فصل ها بوده و هست.
بسیاری از افسانهها و داستانها و مثلها و متلها مربوط به فصل زمستان است، حتی روز شمار و گاه شمار روزهای زمستان نیز بیش از سایر فصول است و به طبع آن، هر یک از این گاه شمارها با آداب و رسوم ویژه خود در بین اهالی به ترتیب اجرا میشد.
گرچه بسیاری از این سنتها و آداب و رسوم در پس زندگی ماشینی و در فراز و نشیب گسترش زندگی شهری و شهرنشینی کمرنگ شده و یا از بین رفته اند، اما هنوز هم برخی از این رسمهای زیبا و پسندیده که یادگاری گرانبها از پیشینیان ما هستند در محدود روستاها و شهرهای کوچک پیرامون استان اردبیل حفظ شده و اجرا میشود.
یکی از این مراسمها، آیین استقبال از بهار و عید باستانی نوروز است که هنوز با گذشت ایام، با شور و حرارت خاص در این دیار انجام میگیرد. به طوری که حال و هوای شهر و مردمان و چهره شهر دگرگون شده و اسفند، متفاوت از سایر ماه ها آغاز میشود به طوری که این ماه در بین مردم به ماه عید یا "بایرام آیی" معروف است.
مردم دیار کهن اردبیل برای گذران روزهای سخت و تحمل سوز و سرمای زمستان تقسیم بندیهایی برای این روزها در نظر گرفته بودند، که از شب یلدا تا آخر زمستان و حتی در نخستین روزهای عید نیز در این روز شمار گنجانده شده بود.
پژوهشگر تاریخ و جامعه شناس اردبیلی در مورد این روز شماریها میگوید: موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی سرد و کوهستانی این منطقه، با زمستانهای سرد و سرمای جانسوز شب ها و روزهای ملال آور آن، باعث شده بود تا مردم برای گذران این روزها نامگذاریهایی داشته باشند.
جامعی افزود: ۴۰ روز اول زمستان چله بزرگ و ۲۰ روز بعد از آن چله کوچک است و در بین این دو چله " خیدیر نبی" واقع شده است که هفت روز میباشد، که در این هفت روز مراسم خاصی بویژه در جنوب استان و منطقه کیوی و خلخال و هشتجین اجرا می شود.
وی با بیان اینکه بسیاری از این آداب و رسوم و سنتها، ریشه در فرهنگ غنی و اصیل مردمان اردبیل دارد بیان داشت: بسیاری از آن گاهشماری ها و نامگذاری ایام زمستان، ریشه تاریخی داشته و قدمت چندین هزار ساله دارد.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه ده روز اول اسفند به "قاری چله سی" معروف است، به بیان داستان این نامگذاری پرداخت و افزود: "قاری" در زبان آذری به معنای پیر زن است و داستان "قاری چیله سی" از این قرار است که، پیرزنی چند شتر داشته و از آنجا که موعد جفت گیری شترها در سرما بوده و شترهای وی در طول چله کوچک که سوز سرمای زیادی دارد موفق به جفت گیری نمیشوند، از خداوند میخواهد که سرما را چند روز دیگر ادامه دهد.
جامعی میگوید: خداوند دعای پیرزن را اجابت کرده و ده روز دیگر سرما بر زمین چیره میشود تا شترهای پیرزن جفتگیری کنند، به همین جهت ده روز اول اسفند به "قاری چیله سی" معروف شده است.
در باور و اعتقاد عامه مردم، آغاز حیات مجدد و شروع دوباره آفرینش در طبیعت با دمیده شدن نفس حیات در خاک شروع میشود، که این نیز با افسانهای زیبا و دلنشین توسط گذشتگان به زیبایی به روایت درآمده است.
کهنسال اردبیلی در این باره چنین توضیح میدهد: در یکی از روزهای "قاری چیله سی" فردی که اصالت کردی داشته به هوای شکار راهی صحرا شده و گرفتار سرما و کولاک شده و در زیر برف مدفون میگردد.
سیمین زرشاهی میگوید: بعد از گذشت چند روز اهالی روستا برای پیدا کردن "کورد اوغلی" به دنبال وی میروند و بعد از چند روز گشتن، بخاری را میبینند که از بین برفها بلند میشود و زیر آن توده برف "کورد اوغلی" را زنده پیدا میکنند.
وی ادامه میدهد: این اتفاق مصادف با ۱۳ اسفند بوده و زمانی است که "وعده یلی" یا "باد موعود" شروع به وزیدن کرده و درخت ها و طبیعت به خواب رفته را از خواب زمستانی بیدار میکند.
به اعتقاد عامه مردم "وعده یلی" هفت روز در آسمان ها و هفت روز در زمین میوزد و وعده و نوید آغاز رویش و تجدید حیات را برای طبیعت به همراه دارد.
گذشته از تغییر و تحولاتی که در طبیعت در آستانه عید نوروز صورت میگیرد، مردم اردبیل نیز آداب و رسوم و برنامه خاصی داشتند که نشان دهنده پایان زمستان و در راه بودن بهار بود.
یکی از بارزترین نشانههای در راه بودن بهار خانه تکانی است در روزگاری که برف و سرمای اردبیل زبانزد بوده و گاهی ارتفاع برف به چندین متر نیز میرسید و وجود روز آفتابی فرصتی را برای خانه تکانی ایجاد میکرد، زنان و مادران با آداب خاصی شروع به خانه تکانی و پیراستن غبار و اندود چند ماهه خانه میکردند، که این امر معمولا با آغاز وزیدن "وعده یلی" شروع میشد چرا که اعتقاد بر این بود که اگر بعد از این برفی هم ببارد زیاد ماندگار نبوده و سرمای آنچنانی نخواهد داشت، و روزها بلندتر و کمی گرمتر میشدند.
در این بین اما توجه به خانه تکانی دل و زدودن غبار و آلودگی دل از هرچه بدی و پلشتی و افکار منفی است اهمیت بیشتری دارد. این ایام فرصتی مغتنم است برای اندیشیدن در خود و دو دوتا کردن اعمال و رفتارمان، تا سالی که آغاز میکنیم در کنار تمیزی خانه، کاشانه دل را نیز از آلودگیها پاک کنیم.
در گرماگرم خانه تکانی عید بازار بسیاری از صنوف و مشاغل در بازار اردبیل نیز داغ و شلوغ میشد یکی از این اصناف مسگران بودند. در زمانهای گذشته زمانی که هنوز پای بلور و شیشه و پلاستیک و دیگر ظروف مرسوم امروزی به خانه ها باز نشده بود، زنان کدبانو و با سلیقه اردبیل از ظروف مس و برنج در خانه و جهیزیه دخترانشان استفاده میکردند.
بانویی اردبیلی میگوید: از آنجا که بیشتر ظروف مورد استفاده در خانه از جنس مس و برنج بود ظروف برنجی را خودمان در خانه ساییده و زرد و تمیز میکردیم، ولی ظروف مس را برای قلع اندود کردن باید به مسگر در بازار مسگران اردبیل میدادیم و از آنجا که تعداد ظروف زیاد بود از ماهها قبل اقدام به این کار میکردیم تا قبل از عید ظروف خود را تحویل بگیریم.
شهربانو توکلی ادامه میدهد: زنان و بانوان قبل از عید اگر ظرف یا وسیلهای نزد فامیل و وابستگان و در و همسایه داشتند پس میگرفتند، و اعتقاد داشتند که اگر وسایلشان قبل از تحویل سال جدید بیرون از خانه بماند ثروت و داراییشان در سال جدید به تاراج خواهد رفت.
سفید کردن خانه از جمله کارهایی بود که در آستانه نوروز و اغلب توسط زنان انجام میشد.
ثوری عبدالهی که ساکن روستای سامیان اردبیل است درباره نحوه سفید کردن خانه میگوید: در گذشته بیشتر خانهها از کاهگل بود و خبری از گچ و کاغذ دیواری و امثال آن نبود، مردم برای زیبا کردن خانه از نوعی خاک سفید که در کوههای اطراف بود استفاده میکردند.
وی بیان داشت: این کار توسط زنان صورت میگرفت به این صورت که بعد از آوردن نوعی خاک سفید آن را در آب خیسانده و با دست و جارو روی دیوار داخلی منازل میکشیدند.
یکی از مراسم و سنتی که در آستانه نوروز در روستاها و شهرها به اجرا در میآمد "تکم گردانی" بود که از چند روز مانده به عید با آمدن به شهرها و روستاها آمدم بهار و پایان روز های سخت و ملال آور زمستان را نوید میدادند.
نویسنده و پژوهشگر فرهنگ عامه مردمی در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اردبیل درباره تکم گردانیگفت: در خطه آذربایجان "تکم چی"ها بشارت دهندگان نوروز بودند که چند روز مانده به نوروز در کوچههای شهرها و روستاها با خواندن اشعاری در مدح بهار و طبیعت و ائمه آمدن سال جدید را بشارت میدادند.
مصطفی فروزنده با اشاره به آمیختگی این اشعار با مضامین دینی و مذهبی مردم گفت: اشعاری که تکمچیها میخواندند علاوه بر نوید نو شدگی و گذشت سرما و آمدن بهار، مضامین دینی هم دارد و به نسبت اعتقادی نوروز با اسلام اشاره دارد.
وی اظهار داشت: "تکه" بز شاخداری است که پیش قراول گله بوده و نمادی از زندگی دامداری مردمان اردبیل در گذشتههای دور می باشد. تکم عروسک یا شیطانکی چوبین به شکل بز نر شاخدار که بر گردن آن زنگوله های ریز آویزان است و بر روی دسته ای استوار است که از سوراخ یک تخته صاف دایره ای شکل می گذرد.
پژوهشگر فرهنگ عامه افزود: تکم چی با حرکت یک دسته و بالا و پایین بردن بزک و برخورد آن با صفحه صدا و آهنگی ریتمیک ایجاد کرده و همزمان اشعاری در وصف بهار عروسی زیارت و ائمه میخواند.
فروزنده تصریح کرد: بسیاری از آداب و رسوم اجرا شده در فصل زمستان و به ویژه در اسفند ماه و آیین استقبال از نوروز و از جمله تکم گردانی، ریشه در تاریخ چندین هزار ساله مردمان خطه آذربایجان دارد که افسوس بسیاری از این سنت ها و آداب و رسوم و افسانه های زیبا و دلنشین در حال پیوستن به تاریخ است.
وی توجه و اهتمام مسئولان و متولیان امور فرهنگی در بازآفرینی و احیا این آداب و رسوم بدون دخالت مستقیم را از راهکارهایی دانست که میتواند به جان بخشی دوباره به این آداب و رسوم و افسانهها و داستانها و سنتهایی که به یادگار به ما رسیده و در سینه پدربزرگ ها و مادربزرگ ها محبوس مانده اند کمک کند.
گرچه سابقه تاریخی برگزاری چهارشنبه سوری در کشور و در خطه آذربایجان به طور دقیقی در دسترس نیست اما آنچه از شواهد پیداست برگزاری جشن های چهارشنبه آخرین ماه سال یعنی اسفند قدمتی به درازای نوروز دارد و ایرانیان باستان هر چهارشنبه را به اسم یکی از عناصر چهارگانه حیات نامگذاری کرده و با آیین خاصی آن روزها را جشن میگرفتند.
"سو چرشنبه سی" یا چهارشنبه آب، " توپراق چرشنبه سی" یا چهارشنبه خاک، "یئل چرشنبه سی" یا چهارشنبه باد و آخرین چهارشنبه منتهی به عید به عنوان "اوت چرشنبه سی" یا چهارشنبه آتش نامگذاری شده بودند، که نمادی از چهار عنصر حیات بخش زندگی بودند تا بدانیم پیدایش زندگی لازمه وجود هر چهار عنصر بود.
امروزه اما فقط "اوت چرشنبه سی" یا چهارشنبه آتش آن هم نه به شکل و طبق آداب گذشتگان که به صورت مدرن و امروزی و اغلب خطرناک اجرا شده و حتی نامی از بقیه چهارشنبه ها هم باقی نمانده است.
چهار شنبه سوری نیز خود به تنهایی یک جشن بوده و آداب و رسوم خاصی در این روز انجام میپذیرفت که از آن جمله می توان به: "شال سالاماق" ، "قولاغ آستی" ، "پای آپاردی" ، "نو اوستی" و مراسم هایی از این دست اشاره کرد که در شب و روز چهارشنبه آخر سال برگزار میشد. خوشبختانه در برخی شهرها و روستاهای استان اردبیل هنوز این مراسم حفظ شده و اگرچه با کم و کاستی، اما اجرا میشود.
نوروز از اعیاد بزرگ ملی و باستانی ایرانیان است که قدمتی چندین هزار ساله داشته. ایرانیان باستان نوروز را همراه با آیینها و سنتهایی خاص جشن میگرفتند، اما امروزه بسیاری از آنها، در پس زندگی مدرن و امروزی و گسترش زندگی شهری گم شده و از بین رفتهاند.
بدون شک آیین ها و آداب و رسوم و سنتهای نوروز، یادگاری گرانسنگ و پربها از نیاکان ما هستند که سینه به سینه حفظ شده و به ما رسیده اند. حفظ و احیا این آداب و رسوم به عنوان یک ایرانی وظیفه تک تک ماست و همکاری و تعامل مسئولان در این زمینه بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
بسیاری از مردم دلیل این فراموشی و از بین رفتن این رسوم را پیچیدگی زندگی شهری و مشکلات ناشی از آن عنوان میکنند. کمی که فکر کنیم درمیابیم پدران و گذشتگان ما با کمترین امکانات رفاهی زندگی میکردند و بیشترین لذت را از زندگی میبردند. آنها تلویزیون های ۴۲ اینچ نداشتند، گوشیهای هوشمند نداشتند، ماشین آخرین و حساب بانکی میلیونی نداشتند ... ، آنها فقط سادگی، صمیمیت، صفا و آرامش داشتند.
بسیاری از ما هنوز خاطرات شیرین و فراموش نشدنی شنیدن قصههای مادربزرگ دور کرسی در شب یلدا ، پریدن از روی آتش در چهارشنبه سوری، چیدن سفره هفت سین، دید و بازدیدهای همراه با صمیمیت و سادگی و گرفتن عیدی و اسکناس تا نخورده لای قرآن پدر را در ذهن خویش داریم. چه خوب میشد اگر دوباره به گذشته و اصل خویش باز میگشتیم و با همان سنتها و رسمهای ساده و بی ریا و بی تکلف زندگی میکردیم.
انتهای پیام/س