به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، برنامه «از آسمان» این هفته به زندگی شهید امید اکبری شهید مدافع وطن و از شهدای حادثه تروریستی زاهدان پرداخته است.
یکبار دیگر ، سرخی پرچم کشورمان پر رنگتر شد. مردم با اضطراب خبرها را دنبال می کردند ؛ نفسها در سینه حبس شده بود،لحظه به لحظه خبرهای دقیق تری از آن حادثۀ تروریستی تلخ و عذاب آور به دست مردم می رسید، هیچ کس دلش نمی خواست آمار بالای شهدا را باور کند ؛ خیلی زود عکسها و اسامی شهدا در شبکه های اجتماعی دست به دست شد بالاخره مشخص شد شهدا بچۀ اصفهان بودند ؛ تربیت شدۀ خاطرات حاج حسین و حاج ابراهیم و حاج احمد.
این روایت ما قصۀ بدون شروع و پایان یکی از همان شهداست؛ شهدایی که فدای انقلاب و اسلام شدند. شهدای مسیر تأمین امنیت ایران بزرگ.
پاسداری از انقلاب ، خون دادن و خون دل خوردن هم دارد، هر چند که رسانه ها خیلی زود ماجرا را فراموش کردند اما ، ماجرای عاشقی ، نقطۀ آخر ندارد. شاید چیز زیادی از این روزها در دل و ذهن پسرک خردسال امیدِ شهید نماند ، ولی کیست که از سختی زندگی بدون بابا بی خبر باشد و کاش می شد این برنامه را بدون تصاویر پسر شهید تولید کرد، عجب شروع سختی دارد این روایت که یک پسر مانده و یک نام ؛نامی که قرار است از این به بعد ، بابای تنهایی ها و دلتنگی های او باشد.
هر چیزی در این عالم تاریخ انقضاء دارد ، به غیر از عشق که هر چه پیرتر ، قیمتی تر؛ و چه ساده این کالای قیمتی در بازار من المومنین رجالٌ صدقوا ، دست به دست می شود، از شهیدی به شهید دیگر و این عشق همان نوشدارویی است که آدم برایش جان می دهد .
هر گوشۀ ماجرا ، حرف و قصۀ تازه ای داشت. پدر شهید یکجور ، همسر و مادرش جور دیگر،سینۀ پدر پر از امید است ؛ پر از امیدی که در راه دفاع از انقلاب ، زنده شد و حالا امید شهید این خانواده ، دقیقه ای یکبار از میان شعله ها جوانه می زند.
انتشار تصاویر نجوای مادر کنار پیکر پسر در لحظۀ وداع ، دل خیلی ها را سوزاند. عجب بهمنی شد این بهمن ۹۷ ... ۲۷مرد عاشق رفتند تا سال ما آرام تمام شود و تا همیشه بهمن این مادر مثل خرما پزان خوزستان، سرخ و بی دار بماند.
همسر شهید هم از خاطرات او برایمان گفت؛ از روزهایی که مثل برق و باد گذشتند. او در نقش مادر هم روزهای مهمی را پیش رو دارد ؛ امان از وقتی که علی بزرگ شود سراغ بابایی اش را از مادر بگیرد.
امید اکبری بچه بسیجی و اهل اردوهای جهادی هم بود، اهل فعالیت در جبهۀ محرومیت زدایی؛ او خودش را سرباز انقلاب می دانست و سرباز انقلاب ، هر جایی که تکلیف باشد ، با اشتیاق و اختیار حاضر می شود.
امنیت منطقۀ سیستان و بلوچستان هم برای اهالی مومن و انقلابی آنجا مهم است و هم برای کل کشور، اشرار منافق صفت و مزدور آن منطقه ، زندگی مردم را نابود می کنند. پاسدارهای انقلاب ، برای تأمین امنیت ایران ، آنجا بودند ...
ناامنی مرزهای ایران آرزویی است که سران کشور عربستان و آمریکایی ها به گور خواهند برد ؛ به وقت حادثه ، همۀ ایران لشگر عملیاتی صاحب الزمان (عج) است .
جانباز همراه و همرزم شهدای پاسدار انقلاب هم برای ما آن دقایق سخت را روایت کرد . شاید این واقعه برای او بیش از همۀ ما ، دردناک و غیر قابل تحمل باشد.
خبر شهادت بچه های اصفهان آنقدر غیر منتظره بود که کسی فرصت نکرد آن را باور کند و هنوز همه مات و مبهوت بودند که پیکرها روی دستها مثل اشک ابرها جاری شدند البته هیچ وداعی برای اصفهانی ها مثل آبان 61 و تشییع شهدای عملیات محرم نمی شود.
امید اکبری را بچه هیئتی های اصفهان بهتر می شناسند؛ بر چسب و نشان محبت اهل بیت علیهم السلام تا ته عمر روی پیشانی اش بود البته خودش هم به این نام و عنوان افتخار می کرد.
رفقای هیئتی شهید هم از او برایمان گفتند که کربلایی امید اکبری ، خادم روضه بود ؛ بی تردید این شکل رفتن ، مزد نوکری خالصانه اش بوده است که آرزوی لحظه جان دادن من است.
زمان تولید این برنامه فاصلۀ زیادی با روز شهادت امید نداشت. به هر طرف که نگاه می کردیم ، داغ نبودن امید روی سرمان هوار می شد امید روی دیوار قاب شدۀ خانواده از یک طرف و مزار بی سنگ و نشان شهید از طرف دیگر بود امید بعد از شهادت هم خادم روضۀ غربت حضرت مادر سلام الله علیها و حضرت کریم بن کریم امام حسن مجتبی علیهمالسلام است.
گفتن از شهدای ترور برای «از آسمان» که خودش درد کشیده و زخم خوردۀ ترور است ، سخت بود. یاد همکاران شهیدمان بخیر. یادمحمد آقای فراهانی و عباس آقای گودرزی، بچه های ما هم سال 88 درهمان منطقه به شهادت رسیدند.
خدا کند که خیلی زود ، آقا و سرور و مولایمان بیایند تا بالأخره این دنیای آشوب زدۀ ظلم گرفته ، روز خوشش را ببیند، روزی که بشر لذت زندگی در دوران استقرار تمدن اسلام را می چشد و روز خونخواهی ما و پایان ظلم است. ما بی صبرانه منتظر آن روز بزرگ هستیم تا وارث حضرت خاتم (ص) در دارالحکومۀ عالم گره از کار جناب آدم باز کنند و قصۀ خلقت به جاهای خوبش برسد.
انتهای پیام/