به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، امروز که دخترم در اعماق دریای فلاکت و بی بند و باری دست و پا میزند تازه میفهمم که اشتباهات بزرگ من در مسیر تربیت او بخش مهمی از ماجرای کشانده شدن دختر نوجوانم به بیراهه اعتیاد و بدبختی را تشکیل میدهد. اگر او را درباره رعایت نکردن حجابش آزاد نمیگذاشتم، اگر درباره هدایای گران قیمتی که به منزل میآورد، سوال میکردم و ...
زن ۳۹ سالهای که مدعی بود مرد ۴۷ سالهای، دختر ۱۷ ساله اش را اغفال کرده و به بهانه تهیه مواد مخدر از او سوءاستفاده میکند، با بیان اینکه خودم نقش مهمی در انحراف دخترم داشتم درباره سرگذشت خود و دخترش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: مسیر دشوار و پر از دست انداز زندگی من از روزی آغاز شد که مهر طلاق بر شناسنامه ام نقش بست.
آن زمان «آناهیتا» وارد سومین بهار زندگی اش شده بود و من فقط به فکر تربیت صحیح او بودم و نمیخواستم در محیط آلودهای که همسرم دست و پا میزد زندگی کند. همسرم به مواد مخدر اعتیاد شدیدی داشت و همین موضوع عامل اصلی بروز اختلافات و جدایی ما شد. ۱۴ سال قبل با خودم میاندیشیدم دخترم با این وضعیت پدرش آینده خوبی نخواهد داشت، به همین دلیل همه سختیها و دشواریهای زندگی را پذیرفتم و حضانت او را به عهده گرفتم، اما نفهمیدم که با تغییر این شرایط خانوادگی چگونه باید دخترم را تربیت کنم.
همسرم «کارتن خواب» شده بود و مقابل چشمان دخترم قرار داشت، به همین دلیل فکر میکردم «آناهیتا» هیچ گاه دنبال مواد مخدر نمیرود، چرا که سرگذشت تلخ پدرش همچون آیینهای در برابر او قرار داشت. خلاصه برای تأمین مخارج زندگی در بیرون از منزل، مشغول کار شدم و دخترم در خانه تنها ماند. دوست داشتم همه امکانات را برایش فراهم کنم تا کمبود پدر را احساس نکند. در واقع دخترم را آزاد گذاشتم و کاری به کارش نداشتم. این درحالی بود که «آناهیتا» در سن نوجوانی بود و خودش به تنهایی نمیتوانست مسیر صحیح زندگی را انتخاب کند. او لباسهای تنگ و کوتاه میپوشید و حجابش را رعایت نمیکرد و با دختران زیادی در ارتباط بود، اما من او را آزاد گذاشته بودم تا دلگیر نشود.
آرام آرام متوجه شدم هدایای گران قیمتی را به منزل میآورد و لباس هایش بوی مواد مخدر میدهد. با وجود این هیچ گاه درباره این هدایای با ارزش از او سوال نمیکردم یا درباره بوی موادمخدر چیزی نمیگفتم، چرا که میترسیدم دخترم را سرزنش کنم و اطرافیانم تصور کنند که لیاقت تربیت فرزندم را ندارم زمانی به خود آمدم که دیگر دیر شده و دخترم در دام اعتیاد و بی بند و باری افتاده بود، با آن که وضعیت مالی خوبی نداشتم، اما او را دوبار در مراکز ترک اعتیاد خصوصی بستری کردم تا شاید از این گرداب وحشتناک رهایی یابد. اما باز هم موفق نبودم چرا که او ساعتهای زیادی را در منزل تنها بود و من هم باید سر کار میرفتم. شرط بهزیستی هم برای پذیرش او ترک اعتیاد بود که در نهایت با حکم دادگاه دخترم را دو شب در مرکز روان پزشکی بستری کردم، اما هزینههایش بسیار سنگین بود و من توان پرداخت این مبالغ را نداشتم تا اینکه فهمیدم پراید سوار ۴۷ سالهای به بهانه تهیه موادمخدر و خرید هدایای گران قیمت برای «آناهیتا» از او سوءاستفاده میکند و مدام از طریق تلفن و پیامک با او در ارتباط است تاجایی که دخترم دو شب به منزل نیامد و من بالاخره توانستم ردی از آن مرد میان سال به دست آورم سپس خودروی او را در حالی که دخترم نیز در صندلی جلو نشسته بود در ابتدای بولوار خواجه ربیع متوقف کردم، اما آن مرد مدعی شد. آناهیتا را به عنوان مسافر سوار کرده وقتی فریاد زدم لیست تماس هایت را به دادگاه میدهم. او ناگهان پدال گاز را فشرد و فرار کرد من هم در همان حالت عصبانیت آیینه خودرواش را شکستم و ...
شایان ذکر است؛ به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد) رسیدگی به این پرونده در مسیر قانونی قرار گرفت.
منبع: رکنا
انتهای پیام/