به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، نمایشگاه آثار نقاشی خانم پروانه صالحی نظام آبادی با عنوان پندار در فرهنگسرای آینه اراک دایر شد.
یک روز زمستانی، اما آفتابی از آن روزهایی که کلی کار داری و باید به همه برسی، ولی هر جا که میروی به بن بست میرسی و نمیتوانی کاری از پیش ببری؛ با ناراحتی از ادارهای که کارم انجام نشد آمدم بیرون و یواش یواش قدم زدم تا رسیدم به سرای فرهنگ و رفتم به نگارخانه تا آثار هنرمندی را ببینم که به سبک رئال یا همان واقع گرایی روی بوم خیال نقش زده بود.
از آنجایی که سبک رئال را از بقیه سبکهای نقاشی بیشتر دوست دارم و علاقه زیادی به آن دارم، چون درکش میکنم و فکر میکنم هر آنچه را که خداوند با زیبایی خلق کرده هنرمند هم عینا همان را روی تابلو نقش میکند، یک به یک تابلوها را دیدم و در هر کدام محو شدم، چون آنقدر عمق و احساس داشتند که مرا به عمق تصاویر خودشان فرو میبردند.
دور اول با خیال خودم نقاشیها را دیدم، اما دور دوم از خالق آثار خواستم تا او هم احساسش روا برایم بگوید و من را در خیال خودش راه بدهد همینطور که در خیال نقاش قدم میزدم چشمم به نامهایی که در زیر نقاشیها نوشته شده بود افتاد، کنجکاو شدم و در دور سوم بازدید از هنرمند خواستم تا بگوید این اسمها چگونه به ذهن خلاقش خطور کرده و همراه او به سفر خیلی رفتم.
چشم سر را بستم و چشم دل رو باز کردم، روی دیوارها نقشهایی را دیدم که از رد نگاه و احساس و سرانگشتان نقاشی گذشته بود که گوشهای از زیباییهای خداوند را روی تابلویی کوچک نقش کرده و رنگهایی را بر روی بوم پاشیده که در حقیقت به من و روح من زندگی و نشاط بخشید و اگر فقط کمی نقاشی بلد باشی میتوا نی کاملاً احساس این هنرمند رو درک کنی؛ هنرمند خلاقی که پروانه نام داردو با صدایی لطیف و آرام ژرفای احساسش را برایم میگوید و من با زبان خودم مینویسم.
تابلویی که در آن مادری فرزندش را روی دست گرفته و با شادی و شعف پاهای او را در تشت میشوید، پلنگی که با سایه پردازی زیبا در بین شاخ و برگ درختان شاید به کمین نشسته، تابلویی که برکه نام دارد و آنقدر زنده و جذاب است که من خودم را در بهشت خداوند احساس کردم.
درختانی سرسبز و آبشاری به غایت زیبا که دلم میخواست در آن غوطه ور شوم و کمی آن طرفتر واکس و فرچهای که کنار یک جفت کفش بودو این روزها دیگر خبری از واکسهای قدیمی نیست برای همین حسی نوستالژیک را به من داد، پیرمردی که روی زمین کنار پنجره نشسته و قرآن میخو اند و ...
سکوت میکنم و غرق در جادهای میشوم که گویی مرا با خود به عمق خیالم برد ماتم برده بود و انگار داشتم هزارتوی ذهن خودم را نگاه میکردم ناخودآگاه نامش را جویا شدم پندار، پندار یعنی فکر، اندیشه، خیال، گمان.
از پندار گذر کردم و به بچه گربههای بازیگوشی رسیدم که آرام در سبد جای گرفته بودند و گویی منتظر بودند تا در فرصت مناسب به بیرون بپرند، کنار برکهای به ظاهر آرام که گوسفندان در حال چرا بودند دخترک به صدایی چشم دوخته بود، صدای چوپان در دل دخترک آشوب به پا کرده بود، قبل از اینکه به تابلوی بعدی برسم احساس کردم نوری از تابلو ساطع میشود فکر کردم چراغی روی تابلو گذاشته شده وقتی نزدیک شدم لبخندی تعجب آمیز زدم که نقاش چقدر هنرمندانه فانوسی را روی میز نقش کرده که اینگونه نگاه مرا به خود جلب کرد.
در تابلوی دیگری مادری روی پلهها نشسته و بازی کودکانش را نگاه میکرد، کسی چه میداند به چه چیز فکر میکند، پیرمردی که با حسرت از پشت پنجره به جایی نگاه میکند که در گذشته خاطرات خوشی را در آن جا داشته و نگاهش پژواک و تکرار گذشته را نشان میداد.
کمی آن طرفتر در روستایی که خبری در آن نیست صدایی شنیده میشود صدای غازها یا صدای زندگی برای پیرزنی تنها، درست در مرکز همه تابلوها فریادی را میشنوم دختری سرش را به پنجره چسبانده چشم هایش را بسته و سکوت کرده، اما من صدا را از پشت سکوت دختر میشنوم.
خدای من اردیبهشت یا اردی به عشق؟ از زیباییهای اردیبهشت هر چه بگویم کم گفته ام آنقدر خیال انگیز است که دلم هوایی میشود عاشق میشود از خود بی خود میشود، دختری روس با نگاهی که لبخندی ریز را در آن میبینم از پشت کندههای چوب به چیزی یا کسی مینگرد کسی چه میداند شاید عشق دلیل لبخند او باشد.
پشت کوههای بلند زیر سایه درخت کنار برکهای آرام مادر و فرزندان ایستاده اند یا شاید به راهی میروند که معلوم نیست به کجا ختم میشود، اما هر چه هست او خدایی بزرگ دارد و فرزندانی که او را امیدوار و بانشاط میکنند.
اینجا را ببین چه پرندههای خوش رنگ و خوشحالی در دل تاریکی شب لانهای دارند پر از شور و نشاط، باور نمیکنم این انعکاس یک گوزن در آب است؟ به نگاهم شک کنم یا به توانمندی دستان هنرمند ایمان بیاورم؟ نمیدانم، دختری امروزی کنار خانهای قدیمی نشسته در خیالش به چه میاندیشد.
نمایشگاه آثار نقاشی خانم پروانه صالحی نظام آبادی با عنوان پندار از روز شنبه ۱۱ اسفند لغایت پنجشنبه ۱۶ اسفند همه روزه از ساعت ۹ تا ۱۹ در نگارخانه استاد آشتیانی واقع در فرهنگسرای آینه آماده بازدید علاقهمندان است.
گزارش از فاطمه سادات محمدی
انتهای پیام / م