گفتگو با یک شکارچی صندوق صدقات درباره میزان درآمدش را از نظر می‌گذرانید.

شکارچیان صندوق صدقات روزانه چقدر درآمد دارند؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ایستاده بود، هیچ اعتنایی هم به اطراف نداشت و کار خودش را می‌کرد؛ با طمانینه و تمرکز، انصافا هم کار سختی بود. یعنی اگر قرار بود من جای او باشم و از یک فضای باریک، باریک به اندازه فضای باز بالای صندوق‌های صدقات با آن مهارت پول یا هر چیز دیگری را خارج کنم، حتما نمی‌توانستم، حداقل اینکه ماه‌ها زمان می‌برد که با این تسلط چنین کاری را انجام بدهم و اصلا به اطرافم اعتنایی نداشته باشم. خلق‌الله هم که انگار نه انگار، آنهایی که این موضوع کمی برایشان تازگی داشت، زیرچشمی نگاهی می‌کردند و الباقی هم مثل بسیاری دیگر از اتفاقات عجیب این روزها خیلی عادی از کنارش می‌گذشتند و حتی سری هم تکان نمی‌دادند. بالاخره کار روالی نبود، حتی اگر هر روز و هر لحظه هم آن را دیده باشیم، عادی نبود. باید یک فرد به چه حدی از فقر برسد که با این مشقت سراغ صندوق‌های دربسته صدقات برود و از سوراخ‌های کوچک بالای آن چندرغاز پول ملت را که اغلب هم کهنه و غیرقابل‌استفاده است بیرون بیاورد.

یکی همان حوالی می‌گفت چه خبر است که صبح‌ها خلق‌الله صف گوشت می‌ایستند و حالا اینها هم این‌طور به جان صدقات افتادند. بیراه هم نمی‌گفت، صحنه با تمام تکراری‌بودنش همین را القا می‌کرد، حتی اگر می‌خواستیم با این توجیهات که این بنده خدا معتاد است و کارش این است و... از کنارش بگذریم و به وضع اقتصادی مملکت گره نزنیمش.

از آنجا که همیشه دیده می‌شوند، شب‌ها و عصرها بیشتر، اما جایی از آنها، از گفت‌وگو کردن با آنها چیزی ندیده و نخوانده بودم، کار درستی هم شاید نبود که فقر کسی را به رخش بکشیم و به‌عنوان سوژه به او نگاه کنیم، با این همه چون در محله‌ای بودم که همه مثل هم بودند، حتی آن کفاشی که آن‌طرف‌تر روی زمین چشم به پول‌های این مرد که از صندوق صدقات درآورده بود، دوخته بود و حسرت می‌خورد. بی‌خیال تمام افکار رنگارنگ ذهن شدم و چند سوالی از او پرسیدم. انتظارم این بود مقاومت کند، توهین کند یا حتی خشمگین شود اما این‌طور‌ها هم نبود، موادش را کشیده بود و سرحال بود و جواب می‌داد، البته خودش گفت که موادش را کشیده و سرحال است.

برای سوال اول ازش پرسیدم دقیقا راهکارش چیه و چطور از آن سوراخ کوچک پول‌های صندوق را خارج می‌کنه که او هم جواب داد.

اولش سخته، یعنی اولش نمی‌دونید باید چه کار کنید یا باید مغزت کار کنه یا کاری که بقیه می‌کنن رو انجام بدی. من که مغزم زیاد کار نمی‌کنه، یکم کارهایی که بقیه انجام می‌دن رو تقلید می‌کنم، یکم هم خودم چیزایی درست می‌کنم و باهاش پول درمیارم. مثلا اگر ببینی روی همین سوراخ‌ها حالت چسبناک داره، برای اینه که ما چسب می‌مالیم، شما وقتی پول رو داخل صندوق میندازین پول تا ته صندوق نمیره و همین بالاش می‌مونه و بعد که رفتید ما با موچین یا یک چیزی اون رو درمیاریم. به جز این ته یک آهنربا رو چسبی می‌کنم و میندازم توی صندوق و اونم می‌چسبه به یک پول و بعد هم سیم آهنی رو می‌فرستم داخل صندوق و با اون آهنربا پول هم میاد بالا. یا غیر از اینها همین سیمایی که دستم هست و حالت قیچی داره رو می‌کنم داخل صندوق و پول‌ها رو میارم بالا، راه زیاده باید شروع کنی تا سیستمش بیاد دستت!

چقدر درآمد داری؟ اینکه هر روز با این همه سختی و مشقت پول خرده درمیاری، آخر شب چقدر دستت رو می‌گیره؟

بستگی داره دیگه، قبلا ارزش پول بیشتر بود ملت پول خرد مینداختن، اما الان پول‌های خوبی میندازن، هزاری میندازن، دوهزاری، حتی 10هزار تومنی، بستگی به شانست داره البته. من روزی بوده 20 تومن هم درآمد داشتم ولی امروز هشت‌تومن درآمد داشتم. دست زیاد شده بعضی صندوق‌ها رو انگار غارت زده!

با این 20 تومن و هشت تومن و 10 تومن چی‌ کار می‌کنی؟ خرج چی می‌کنی این چندرغاز پول‌رو؟

خرج شکمم، قبلا‌ چیزای بهتر می‌خوردم الان ولی نهایتش می‌تونم یک فلافل و نوشابه بخورم. اگر بیشتر در بیارم مواد هم می‌خرم و خودمو می‌سازم، اگر کمتر دربیارم که همون خورد و خوراکمه و کار دیگه‌ای نمی‌تونم بکنم.

الان یعنی اگر من همین‌قدر پول رو بهت بدم تو دیگه کاری به صندوق نداری؟

دارم! این کار منه، کی به من معتاد با این سر و وضع کار میده؟ یا باید صندوق‌ صدقات خالی کنم یا باید سطل آشغال‌ها را بگردم و زیرورو کنم تا چیزی گیرم بیاد یا کارتن‌خالی جمع کنم ببرم کیلویی بفروشم. الان هرچقدر هم پول بهم بدی نهایتا یک روز، یک هفته کفاف من رو میده، من باید باز هم پول دربیارم و کاری هم جز این از من برنمیاد.

کسی بهتون گیر نمیده؟ کاری به کارتون ندارن که با این آرامش وایسادی اینجا صندوق رو خالی می‌کنی؟ به هرحال می‌دونی که این صندوق‌ها برای یک سازمان هست و اگر قرار بود هرکسی بیاد دست کنه توش پول برداره، این‌طوری نمی‌ساختنش و اصلا صندوقی در کار نبود. مردم هم می‌خوان وقتی صدقه‌ای میدن به دست نیازمند برسه و کسی که مستحقه، این چیزا اذیتت نمی‌کنه؟ اصلا بهش فکر می‌کنی داری چی کار می‌کنی؟

بذار من ازت سوال کنم. تا الان گشنه موندی؟ به تیپ و قیافت نمی‌خوره که مونده باشی، حتما الان بری خونه همه‌چیز حاضره و غذای گرم، حموم داغ و... وقتی گشنه بمونی، وقتی سه روز چیزی نخوری، یک ماه حموم نری، تمام وجودت بخاره و بوی تعفن بگیری به تنها چیزی که فکر می‌کنی زنده موندنه. من جایی ندارم که برم حموم، یعنی دوستان و آشنایانم راهم نمیدن که برم حموم، حموم عمومی هم که میگه معتادی و... نمیذاره برم تو، تو این سرما با آب جوی و رودخونه و اینها هم که نمی‌تونم دوش بگیرم. از این می‌گذرم، اما گرسنگی رو چی‌کار کنم؟ به نظر من این حق منه که تو این صندوق‌هاست. من نمی‌تونم جایی کار کنم چون هیچ چیز ندارم؛ نه سالمم، نه تمیزم و نه درس خوندم. این تنها چیزیه که من بهش دسترسی دارم و می‌تونم با پولش زنده بمونم.

آخرش ازش پرسیدم می‌دونی تا سال 1400 می‌خوان این صندوق‌های صدقات فلزی رو جمع کنن که جوابش غیرقابل انتشار بود.

محمد‌هادی سیف، معاون توسعه مشارکت‌های مردمی کمیته امداد استان تهران با بیان اینکه در حال حاضر ۳۸هزار صندوق بزرگ در معابر و میادین شهرها و همچنین ۴۵۰ هزار صندوق کوچک (خانگی) در سطح استان تهران وجود دارد، گفت: «یکی از برنامه‌های مهم کمیته امداد کاهش صندوق‌های بزرگ از سطح معابر و نصب صندوق‌های الکترونیکی است. طرح تعویض صندوق‌ها از سال گذشته آغاز شده و تاکنون بیش از سه‌هزار صندوق بزرگ از معابر جمع‌آوری شده که تا پایان امسال نیز نزدیک به هفت‌هزار صندوق دیگر جمع‌آوری خواهد شد. تا پایان سال ۱۴۰۰ تمامی صندوق‌های بزرگ فلزی از سطح معابر جمع‌آوری و روش‌های نوین الکترونیکی، دستگاه‌های عابربانک‌، اپلیکیشن سنا (سامانه نیکوکاری امداد) و تلفن ۷۳۵۵ جایگزین می‌شوند.»

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

گفتو با یک شکارچی صندوق صدقات

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.