مصادف با شهادت امام علی النقی (ع)، اشعار بزگریده شاعران کشورمان را در زیر بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، امام علی النقی مشهور به امام هادی (ع) امام دهم شیعیان جهان است که در مدینه چشم به جهان گشودند و  پس از ۳۳ سال امامت، در سن ۴۱ سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند.

هر کدام از شاعران کشورمان در مدح اهل بیت (ع) ابیاتی را سروده‌اند که گلچینی از آن ابیات را در زیر خواهید خواند؛

اشعار برگزیده شهادت امام هادی (ع)

شعری از مهدی رحیمی در مدح امام هادی علیه السلام

تمام زاویه‌ها را کشیده‌ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین سرت سالم

غزال "اُم ولد"نور چشم‌های جواد
پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم

پدر:غریب پدر:آشنا پدر:مظلوم
پسر:مراد پسر:مجتهد پسر:عالم

نشانه‌های امامت تمام شد وقتی
شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم

تو با لباس سپیدی و بالباس سیاه
برای دیدن تو کعبه می‌شود عازم

درست نیمه‌ی ذی الحجه بعد حج هر سال
تو مَحرمی و حرم می‌شود تو را مُحرم

زیارتی به بلندای جامعه از توست
زیارتی که شب قدر می‌شود لازم

زیارتی که خودش هست "محتشم"پرور
درست کرده به کرّات "اکبر ناظم"

دوتا فقط همه‌ی راز جامعه ست بگو
فقط"بکم فتح الله" فقط "بکم یختم"

اشعار برگزیده شهادت امام هادی (ع)

شعری از محمد بیابانی در مدح امام هادی علیه السلام

شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی

سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی

به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس

برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی

هله‌ای قلم تو شروع کن، ز. درون درآ و طلوع کن

بنویس سردر مشق‌های سیات یا علی النقی

بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت

شود آب‌های جهان اگر که دوات یا علی النقی

بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم

که دمیده جامعه‌ای بدان جلوات یا علی النقی

تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی

و سروده‌ای غزل از زبان خدات یا علی النقی

و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت

شده اید رب جلی، ولی به صفات یا علی النقی

ز. عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن

و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی

منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو

که سلام میدهمت به شوق لقات یا علی النقی

نبود به بودن تو غمم، بخداکه حر جهنمم

که گرفته ام به ولات برگ برات یا علی النقی

بگذار کعبه‌ی سامرا، قدمی طواف کنم

سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی

اشعار برگزیده شهادت امام هادی (ع)

شعری از محمد سهرابی در مدح امام هادی علیه السلام

رنگ صد لاله ز. نسرین عذارش ریخته

صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته

فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی

این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟

یا پریده در حقیقت رنگ از روی مهش

یا دل آئینه‌ی آئینه دارش ریخته

تیر دیگر در کمان صیاد دنیا، چون نداشت

زهر را، چون طرح بر جان شکارش ریخته

خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند

آبروی سامرا از چشم زارش ریخته

در عیادت از دلش شاید که دل‌ها بشکند.

چون دل اهل و عیال او کنارش ریخته

بس که می‌سوزد گمانم قالب خورشید را

از دل آتش نهاد داغدارش ریخته

شاید از کرببلا می‌آید و قبر حسین

ابر دلتنگی که باران بر مزارش ریخته

در کفن پیچید مانند خبر در کوچه‌ها

در گریز روضه خود طرحی به کارش ریخته

جای دارد تاک روید معنی از خاک درش

اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته

اشعار برگزیده شهادت امام هادی (ع)

شعری از علی اکبر لطیفیان در مدح امام هادی علیه السلام

تنها امام سامره تنها چه می‌کنی؟

در کاروان سرای گدا‌ها چه می‌کنی؟

دارم برای رنگِ تنت گریه میکنم

پایِ نفس نفس زدنت گریه میکنم

باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

باور کنیم شأن تورا رَد نکرده است؟

این بد دهانِ شهر به تو بد نکرده است؟

گرد و غبار، روی تو‌ای یار ریختند

روی سرِ تو از در و دیوار ریختند

مردِ خدا کجا و این همه تحقیر وایِ من

بزم شراب و آیه‌ی تطهیر وایِ من

هر چند بین ره بدنت را کشید و بُرد

دستِ کسی به رویِ زن و بچه ات نخورد

باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد

دست کسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مکان نشست کسی نشد

دیگر سر تو دست به دست کسی نشد

اشعار برگزیده شهادت امام هادی (ع)

شعری از محسن عرب خالقی در مدح امام هادی علیه السلام

بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
دور از تو و با نیت قربت بنویسم

سجاده‌ی شب پهن شده، حیّ علی شعر
بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم

بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر
یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم

شاید که چنان رود، سر راه بیایم
بر صفحه‌ی صحرای جنون خط بنویسم

مقصود من از "یا مَن ارجوه" رجب‌ها
غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟

با ذره‌ای از مهر تو،‌ای چشمه‌ی خورشید
از نور تو، تا روز قیامت بنویسم

با این همه آلودگی،‌ای آیه تطهیر
از سوره‌ی انفاق و کرامت بنویسم

از سنگ زدن بر دل آئینه بگویم
از سوختن پرده‌ی حرمت بنویسم

دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز
چیزی اگر از حد جسارت بنویسم

من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از جامعه، از شرح زیارت بنویسم‌

ای مهبط وحی،‌ای نفست معدن رحمت
بگذار که از چشمه‌ی حکمت بنویسم

وقتی که تویی راه رسیدن به خداوند
این قافیه را نیز هدایت بنویسم

آه‌ای دهمین ذکر مُجیبُ الدَّعَواتم
مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم

حالا که نوشتند «و کُنتُم شُفَعائی»
بگذار ز اسباب شفاعت بنویسم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۵۲ ۱۸ اسفند ۱۳۹۷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم