به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه رأی الیوم در یادداشتی نوشت همه سیاستهایی که دونالد ترامپ -رئیس جمهور آمریکا- بر ضد ایران اتخاذ کرده است به دروغ بزرگی باز میگردد که باراک اوباما و دولت او درباره توافق هستهای به آمریکاییها گفتند. اوباما گفت تحریم خفقانآوری که علیه ایران اعمال کرده، این کشور را به نشستن بر سر میز مذاکرات وادار کرده است.
در این مطلب آمده است: ترامپ و جان بولتون مشاور امنیت ملی او، و مایک پمپئو، رئیس سابق اطلاعات و وزیر خارجه کنونی، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، و سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان، این دروغ را باور کردند و بر سر بازگرداندن تحریمها علیه ایران به منظور منصرف کردن تهران از سیاستهایی به ویژه سیاستش در قبال اسرائیل، که با اصول آنها در تعارض است به توافق رسیدند.
شکی نیست که بیشتر مسائل پیچیده منطقه به نزاع فلسطین-اسرائیل بازمی گردد و در زمانی که دهها کشور عربی و اسلامی و حتی برخی کشورهای غربی از فلسطینیها حمایت میکنند، تعدادی دیگر از کشورهای غربی و مهمتر از همه آمریکا تا سر حد مرگ به حمایت از اسرائیل میپردازند.
هر رئیس جمهور جدید در آمریکا که به قدرت میرسد برای حل این نزاع طرحی ارائه میکند و بعد هم دوران ریاست جمهوری را بدون حل این مشکل به پایان میبرد. با آن که همه دولتهای آمریکا در پرداختن به این موضوع و میانجیگری برای حل بحران بیطرف نبودهاند، اما ترامپ در جانبداری از اسرائیل و اعمال فشار بر فلسطینیها، عربها و مسلمانان از همه سبقت گرفته است و این رویکرد در انتقال سفارت آمریکا (به قدس شریف) و قطع کمکهای مالی به سازمانهای حامی مردم فلسطین از جمله آژانس امدادرسانی و اشتغال پناهندگان فلسطینی (آنروا) نمود داشته است. وی عضویت کشورش در یونسکو را نیز به تعلیق درآورد، چون این سازمان تصمیمی گرفت که خوشایند اسرائیلیها نبود و از گذشته تاکنون به کشورهای عربی و اسلامی برای عادیسازی با اسرائیل اعمال فشار میکند چنان که این فشارها برگزاری کنفرانس ورشو را در پی داشت.
در ادامه این مطلب آمده است: دولت آمریکا در راستای زمینهسازی برای اجرای این معامله، تحرکاتی را برای اعمال فشار به طرفهای مخالف با عادیسازی که در تلاش برای نابودی اسرائیل هستند، آغاز کرده است. مهمترین این طرفها ایران، سوریه و احزاب و گروههای حامی آنهاست. مجازات این طرفها حتی از تشویق متحدان برای عادیسازی با اسرائیل پیشی گرفته است و میتوان گفت جنبهای از بحران سوریه که این روزها فصول آخر خود را میگذراند نوعی مجازات برای دمشق به سبب موضعش در قبال اسرائیل است. اینها غیر از اقدام بارز ترامپ در این چارچوب یعنی خروج از توافق هستهای و اعمال تحریم علیه ایران است.
بر اساس زمانبندیهای اعلام شده، قرار بود در حال حاضر شاهد مرحله بعد از معامله قرن باشیم، اما قضیه خاشقجی و نیز مخالفت طرفهای تاثیرگذار در منطقه از جمله برخی احزاب فلسطین مانع اعلام توافق و اجرای آن شد.
تعویق مکرر اعلام معامله قرن به خودی خود نشان میدهد که ظاهرا امور بر وفق مراد ترامپ پیش نمیرود. درست است که امکانات حامیان معامله قرن بیش از مخالفان آن است، به نظر میرسد ترامپ و متحدانش متقاعد شدهاند که دستیابی به این توافق به آن آسانی که تصور میکردند، نیست.
علت شکست دولتهای سابق آمریکا و نیز کابینههای اسرائیل در اعمال راه حلهایی که برای بحران فلسطین پیشنهاد میکنند در درجه نخست این است که این راه حلها عادلانه نیست و ترامپ و متحدانش در اشتباهند اگر تصور میکنند از طریق اعمال فشار به ایران و سایر طرفهای مخالف اسرائیل میتوانند این توافق را اجرایی کنند، چون گذشته از موافقت سایر کشورها حتی اگر تشکیلات خودگردان فلسطینی با راه حلهای آمریکا و اسرائیل موافقت کند از میان ملت فلسطین کسی پیدا خواهد شد که مخالف راه حلهای ناعادلانه باشد و تسلیم را نپذیرد از این رو قبل از اعمال فشار به این طرف یا آن یکی برای موافقت با راه حلهای ظالمانه باید به دنبال پایه ریزی راه حلهای عادلانه بود.
در انتهای این مطلب آمده است: نمیتوان درباره سرانجام معامله قرن اظهار نظر قطعی کرد، اما توفیق آن به موافقت اکثریت قاطع فلسطینیها و کشورهای عربی و اسلامی و سایر کشورهای جهان با آن بستگی دارد و از آنجا که اکنون این شروط محقق نیست، سرنوشت آن تفاوتی با سرنوشت طرحها و برنامههای قبلی تفاوتی نخواهد داشت. از این رو انتظار میرود ترامپ هنگامی که کابینهاش درباره شکست یا توفیق معامله قرن اظهار نظر کند در قبال توافق هستهای ایران بازنگری نماید.
انتهای پیام/