به گزارش حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، در سالهای اخیر که سینما شرایط و امکانات بسیاری برای تبدیل بازیگران جوان به ستاره را فراهم آورده، کمتر بازیگری بر خلاف رسیدن به این هدف به مسیر خودش ادامه داده است؛ شاید تعداد آنها از انگشتان یک دست هم کمتر باشد. مصطفی زمانی از جمله بازیگران است که هیچ وقت میل به ستاره شدن نداشته است و سعی کرده فارغ از هر نوع دل بستگی به جایگاه و موقعیت رشد کند. او بعد از دو سال سکوت، ترجیح داده اولین گفتوگوی مطبوعاتیاش را با چلچراغ داشته باشد و درباره بخشی از اتفاقات مهمی که بعد از «شهرزاد» در فضای مجازی برایش افتاد، نقش بسیار متفاوتش در «نهنگ آبی» و چهارچوبهایی که برای خودش در بازیگری تعیین کرده است، صحبت کند.
یکی از نکات مهمی که ما در این ۱۰ سال حضور شما در سینما متوجه شدیم و خودتان هم همیشه روی استمرار آن پافشاری دارید، فاصله گرفتن از شهرت و ستاره شدن است؛ حتی یک بار هم یاد است که میگفتید قبل از پخش سریال «حضرت یوسف»، وقتی در نشست رسانهای میخواستند شما را به خبرنگاران معرفی کنند، رفته بودید پشت صحنه و از آنجا بیرون نمیآمدید تا مبادا خبرنگارها از شما عکس بگیرند و گفتگو کنید که روی جلد مجلهها قرار بگیرد. آقای زمانی! این ترس از دیده نشدن وافر و میل نداشتن به شهرت از کجا میآید؟
خود مقوله بازیگری یعنی دیدن شدن به اندازه کافی و من احساس میکنم لزومی ندارد کاری بکنم که بیشتر دیده شوم، این را به سلیقه من در بازیگری بگذارند، من دلم نمیخواهد اصلا توی این تعریف باشم. ستاره کسی است که میتواند در موقعی که شما حکم به شکست میدهی، پیروزتان کند؛ به این میگویند ستاره. حالا باید بر این اساس ببینیم که چند تا ستاره در سینمای ایران داریم و منِ نوعی اصلا جزو آنها هستم یا نه.
من تنها کاری که میتوانم حداقل در مورد خودم بکنم، این است که ادای داشتن جایگاه ستاره را درنیاورم. من از داشتن ادای آن جایگاه فاصله میگیرم، نه از آن جایگاه.
متأسفانه در این سالها آنقدر مخاطبان آمدند و ارزش سوپراستارها را به اندازه یک آدم معمولی پایین آوردند که کمتر کسی دیگر میتواند سینما را نجات دهد و بازی باخته را به بُرد تبدیل کند.
نه، من به تأثیری که یک بازیگر میتواند بگذارد، فکر میکنم. هیچ وقت نمیتوانی این احساس را داشته باشی که فردا هم هستی، ولی میتوانی در در مورد اینکه امروز هستی، تصمیم بگیری. اگر امروز بتوانی تأثیرگذار باشی، یک فردایی را ساختی و دیگر نتوانی در تصمیم گیری پیش نمیآید. به نظرم ماندگاری زمانی اتفاق میافتد که خودت را یک مجموعهای بپذیری.
عقاید شما نسبت به بازیگری آرمان گرایانه است و به نظر میرسد با تفکر و تجربه به آن رسیدهاید، اما فکر نمیکنید این نوع نگرش خاص و آرمان گرایانه به سینما، که گزیده کاری هنرمند را به دنبال دارد، موجب فراموش شدن او در این عرصه شود؟
شرایط در این عرصه موجب شده به این عقیده برسم که هوشمندانه کار بکنم؛ به این معنا که آگاه باشم چه کاری داریم انجام میدهیم...
سینما بالا و پایین زیاد دارد و وقتی در مرتبه پایین قرار میگیرد، جایگاهت هم دچار تزلزل میشود. من خیلی ایده آل به مقوله بازیگری نگاه نمیکنم فقط سعی میکنم جلوی کارهایی را که بد است و در بدو شروعش خشتی غیر از فیلم سازی دارد، بگیرم.
به فرض مثال من تصمیمی میگیرم در رسانه خانگی کار کنم و با آدمهای حرفهای این عرصه مواجه میشوم. من با این آدمها چه ببرم و چه ببازم، فرقی نمیکند، چون جزئی از تیم آنها هستم، ولی بعضی مواقع با پروژهای برخورد میکنم که تنها هدفشان این است که صرفا یک کاری را بسازند؛ خب من در این حرفه با ترس هم مواجه میشوم. نهایتش این است که جایگاه از دست میدهم. خب جایگاه از دست بدهم. آن جایگاهی که آن قدر برای آدم مهم شود که آن را مهمتر از زندگی شخصی بداند، به نظرم خیلی خطرناکتر از هر چیز دیگری است. زمانی که همه اولویتها را به یک جا اختصاص دهی و لغزش پیدا کنی، انگار تمام وجود آدم لغزش پیدا میکند. من از یک جایی به بعد متوجه شدم با این تصور نمیشود ادامه داد؛ بنابراین آن جوری که فکر میکنم درست است، کارم را انجام میدهم.
شرایط بازیگران هم نسل شما امروز به گونهای شده که بسیاری از آنها، بخش مهمی از نقدها و نظرات مخاطبانشان را از کامنتهایی که برایشان میگذارند، دریافت میکنند و گاه خودشان به سوالهای مخاطبان نیز جواب میدهند، اما شما خودتان را از حضور در این فضا محروم کردهاید و با توجه به تجربه کوتاه مدتی که در اینستاگرام داشتید، به نظر میرسد خیلی با فضای مجازی نیز ارتباط برقرار نمیکنید. آیا نظرات مخاطبان در فضای مجازی برای شما اهمیتی ندارد؟
من در زمان ساخت «شهرزاد ۱»، به دلیل قراردادی که با این سریال داشتم، باید اینستاگرامم را فعال میکردم و بعد که فصل یک تمام شد، صفحهام را غیرفعال کردم. با توجه به تجربه شخصیام در اینستاگرام، احساس میکنم به صورت حرفهای با مسائل مختلف در این فضا برخورد نمیشود. زمانی که اینستاگرام داشتم، هیچ وقت سعی نکردم پستهایی با نظرات شخصی بگذارم. سعی کردم با گوشه و کنایه پستی را منتشر کنم. اما کم کم متوجه شدم اکثر نظرات و کامنتها متعلق به کسانی است که سینما دغدغه آنها نیست. به نظرم اینستاگرام در ایران زیادی شخصی شده است. ارتباط بازیگران با مردم و مردم با بازیگران، به شکل عجیبی مستقیم شده است. متأسفانه اخلاقگرایی عجیب و کودکانهای در این فضا حاکم است که من اصلا دوست ندارم جزئی از آن باشم. اظهارنظر مردم برای هنرمند مهم است، ولی مردم را با فضای مجازی اشتباه نگیرید.
بزرگترین اشتباه این است که مردم را با آنهایی که در فضای مجازی هستند، یکی کنید. در فضای مجازی مشت نمونه خروار نیست. آن جا همیشه یکی بازنده است، یکی برنده. سینما و هنر نیاز به نقد دارد نه رأی. آن فضا نمونه بسیار خوبی است برای بازتاب جامعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی...
یادم هست زمانی که سر «شهرزاد» بودم و دکتر روحانی کاندیدا شده بودند، خیلی در فضای مجازی اذیت شدم. تعدادی از همکارانم در پروژه «شهرزاد» عکسشان کنار هم منتشر شده بود و از کاندیدای مورد نظر حمایت کرده بودند، ولی، چون من نخواسته بودم در این حرکت شرکت کنم، بنابراین عکسم در میانشان منتشر نشد و همین موجب شد در فضای مجازی مورد حمله بسیاری قرار بگیرم. من تجربه خوبی از حضور در این فضا نداشتم. به خاطر همین بیخیال اینستاگرام شدم و آن را بستم. همان زمان هم هر کسی طرفدار من بود، وقتی متوجه شد اظهار نظری در زمینه انتخابات نکردم، به کسی رأی داد که خودش دوست داشت. من طرفدارم را در بند رأی خودم قرار نمیدهم.
انتقادها و موضع گیریهای تند مخاطبان در فضای مجازی نسبت به شما و همچنین شخصیت فرهاد، پس از پایان فصل سوم سریال «شهرزاد» هم ادامه یافت.
البته از این ماجرا مدتها گذشته و نیازی نیست دوباره به جزئیات آن بپردازیم. در گفتوگوی مفصلی هم که با آقای فتحی داشتیم، در مورد برخورد نامتعارف مردم در فضای مجازی با برخی از شخصیتهای سریالش صحبت کردیم. فارغ از توجه مجدد به این ماجرا، میخواهم بدانم خودتان چقدر از نتیجه «شهرزاد ۲ و ۳» راضی بودید؟ چون وقتی پس از پایان فصل سوم به شما تلفن زدم و صحبت کوتاهی داشتیم، کمی از ماحصل فصل دو و سه ناراضی بودید.
«شهرزاد ۲ و ۳» به دلیل فشار مخاطب و ادامه یک اثر موفق، نتوانست به اندازه فصل یک موفق شود. فصل دو و سه خوب بود، خیلی هم عالی، ولی مثل فصل یک نشد. به نظرم اگر «شهرزاد ۱» نبود،«شهرزاد ۲ و ۳» هر یک به تنهایی سریال خیلی عالی میشدند، ولی اغلب مردم فصل دو و سه را با فصل یک قیاس کردند و احساس کردند که «شهرزاد ۲ و ۳» بد شده. به نظرم خیلی کار خوبی هم بوده است.
من همیشه از کار کردن با آقای فتحی لذت میبرم، به دلیل این که آدمی است که هم کارش را بلد است و هم به بازیگرش کمک زیادی برای رسیدن به نقش میکند. این که «شهرزاد ۴» باشد، یا هر کار دیگری که آقای فتحی کارگردانش باشد، نظر من برای همکاری مثبت است، چون از کار کردن با آقای فتحی راضی هستم. الآن هم نمیتوانم بگویم در «شهرزاد ۴» بازی میکنم یا نه؛ همان موقع که سریال خواست ساخته شود، راجع به آن تصمیمگیری میکنم.
من بیشترین تایم کاریام با آقای فتحی بوده است، حتی بیشتر از همکاری با آقای سلحشور. آقای فتحی یک انسان است. کاملاً از جنس مردم است، از جنس مردم سریال میسازد و برای همین هم هست که کارهایش بر دل مینشیند.
بعد از بازی در سریال «شهرزاد» یک انتخاب بسیار متفاوت را انجام دادید و در «نهنگ آبی» در قالب نقشی مخالف کاراکتر فرهاد قرار گرفتید. به نظر میرسد نقش جهان در «نهنگ آبی» انتخاب خیلی خطرناکی برای شما بوده، چون ممکن است درآمدن یا درنیامدن این نقش روی موقعیت شما در بازیگری تأثیرگذار باشد. چگونه ریسک بازی در سریال «نهنگ آبی"»را قبول کردید؟
من بعد از «شهرزاد» تقریبا اکثر فیلمنامههای سریالهای رسانه خانگی را خواندم و برای بازی در آنها پیشنهاد داشتم. اما چرا باید قبول کنم که یک ساقی مواد مخدر را که نقش یک هم نیست، بازی کنم؟ چرا حاضر میشوم پیشنهادهای دیگر را کنار بگذارم و به پیشنهادهای مالی وسوسهانگیزشان فکر نکنم؟ من تمام این ریسکها را کردم تا بتوانم یک هیجان و ترسی برای خودم ایجاد کنم و وقتی انسان در ذات خود ترس ایجاد نکند، هیچ تحولی برای او به وجود نمیآید.
این ترس به قول شما ممکن است بازیگر را از ستاره بودن هم دور کند. یک موقعی هم هست که برعکس این اتفاق میافتد و انتخاب یک نقش متفاوت نتیجه مثبتی نخواهد داشت، اما شما با یک موقعیت جدیدی دوباره مواجه میشوید؛ فکر میکنم این اتفاق بهتر از آن باشد که بازیگر مدتها در قالب یک نقش بماند که بقیه از جایگاه او لذت میبرند، نه خودش.
نمیدانم، چون قیاسش درست نیست، به دلیل این که یک تیم دیگری دارد آن را میسازد و این دو کار، دو سبک متفاوت هستند و شرایط ساختشان نیز با هم فرق میکند در «شهرزاد» ابتدا کار را ساختیم، بعد پخش کردیم، اما «نهنگ آبی» را همزمان داریم میسازیم و پخش میکنیم. فعلا نمیتوانم هیچ پیشبینیای در مورد این سریال بکنم، ولی تیمی که داریم با آنها کار میکنیم، تیمی هستند که به نظرم خیلی درجه یک و حرفهای هستند. خودم را به این گروه سپردم تا ببینم چه اتفاقی در ادامه کار برایم میافتد. هیچ چیزی برای خودم اصلا مشخص و روشن نیست، با احتیاط دارم میروم جلو تا ببینم چه اتفاقی میافتد.
چند وقتی است که از تماشای تئاتر استقبال زیادی میکنید و هر از گاهی شما را در میان مخاطبان برخی از نمایشها نیز میبینیم. آیا برنامه خاصی برای حضور در تئاتر دارید، یا فقط به عنوان تماشاگر میخواهید به این عرصه کمک کنید؟
دوستانی در عرصه تئاتر دارم که محبت دارند و مرا برای تماشای نمایشهایشان دعوت میکنند. گاهی اوقات هم بعضی از بچههای تئاتر ناشناخته، میخواهند از طریق حضور چهرهها، کارشان دیده شود و من سعی میکنم در خدمتشان باشم...
در این دو سال نمایشنامههای زیادی خواندم، ولی با توجه به این که عرصه تئاتر خاستگاه من نیست، دوست ندارم به هر قیمتی در آن حضور پیدا کنم. اکثر پیشنهادات برای حضور در این عرصه تنها با این هدف بوده که آن تئاتر بولد شود، اما من چنین چیزی را نمیپذیرم.
سال ۹۷ بسیار سال سختی برای من و برای مردم بود. این قدر شرایط سیاسی و اقتصادی به مردم فشار آورد که فلسفه زندگی و اهدافمان از یاد رفت. خیلی سال عجیب، سخت و وحشتناکی بود.
سال ۹۷ با مردم کاری کرد که عزیزان و آدمهای بسیار بزرگی دچار روزمرگی شوند و هیچ چیز بدتر از این نیست که انسان در زندگی به روزمرگی مبتلا شود. بازیهای سال ۹۷، تقریباً ۹/۹۹ درصد برنامهریزیهایمان را به هم ریخت. به نظرم نباید این قدر سیاست و اقتصاد در زندگی مردم عادی نقش داشته باشند. امیدوارم هرچه زودتر سیاستمداران و دولتمردان ما این موضوع را متوجه شوند. همین که مردم را از این قضایا منفک کنند، کار بزرگی کردهاند. بزرگترین لطفشان این است که مثلا اگر دلار ۱۵ هزار تومان است، پنج سال همان ۱۵ هزار تومان نگه دارند و مردم بر اساس همین قیمت برنامهریزی کنند.
امیدوارم این وضعیت زودتر فیصله پیدا کند و این اتفاقات و روزمرگیها از زندگی مردم کنار برود.
منبع: چهلچراغ
انتهای پیام/