به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در سالهای اخیر مواردی بودهاست که ایرانیان هرگاه به رویدادی یا فردی در فضای واقعی یا مجازی نقدی داشتند، با ورود به صفحات اینترنتیشان به انواع مختلفی اعتراض کردهاند و یا بالعکس گاهی نیز از موضوعاتی خاص حمایت کردند و کمپینهایی برای این موضوعها تشکیل دادند. صفحه «فهرست واکنشهای اینترنتی ایرانیان» در ویکیپدیا حاصل اقدامات عجیب چند سال اخیر کاربران مجازی است که بخش اعظمی از آن را اتفاقات ورزشی تشکیل میدهد. نخستین خاطره از حملههای مجازی به سال ٢٠١٣ و بعد از قرعهکشی جامجهانی ٢٠١۴ برمیگردد. کاربران ایرانی بعد از اینکه متوجه شدند تیمملی کشورشان باید در جامجهانی با آرژانتین بازی کند، به صفحه شخصی لیونل مسی حمله کردند و با نوشتن جملات توهین و تهدیدآمیز ستاره یکدهه اخیر فوتبال جهان را شوکه کردند. کار به جایی رسید که جمشید مشایخی و چند چهره مشهور دیگر در ایران برای دلجویی از لیونل مسی پا پیش گذاشتند، اما چه فایده که این اتفاق حتی بعد از دیدار ایران و آرژانتین و گل دقیقه آخری مسی به ایران بار دیگر تکرار شد؛ و در اتفاقات دیگر سیاسی، اجتماعی و هنری هم بارها شاهد چنین برخوردهایی در فضای مجازی از سوی کاربران بودهایم.
در این گزارش به نقش عوامل تأثیرگذاری که سبب میشود تا کاربران ایرانی به صفحات چهرههای مشهور دنیای سیاست، هنر، ورزش، اقتصاد و ... در فضای مجازی هجوم برده و به رفتار یا گفتار خاص چهره مذکور واکنش نشان دهند، پرداخته شده است.
«علی اصغر محکی» دانشآموخته دکتری تخصصی علوم ارتباطات اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی و استادیار دانشگاه درباره علل هجوم کاربران ایرانی به صفحات افراد مشهور در فضای مجازی و آسیبی که به این فضا وارد میکنند، گفت: واژه هجوم شاید واژه مناسبی برای توضیح این واژه نباشد، واژه مواجهه همگانی را میتوان برای آن به کار برد که به یکباره کاربران برای نشان دادن نظر خود نسبت به یک موضوع به یک سایت و یا صفحهای در فضای مجازی هجوم میبرند و با واکنش نسبت به یک موضوع، شخص یا پدیده به یک سایت یا صفحه مراجعه میکنند و برای آن پیغامهای مختلف میگذارند. این موضوع را میتوان بر اساس عوامل مختلفی ارزیابی کرد؛ یکی مهم بودن اتفاق است و اهمیت از آن جایی ناشی میشود که برای افکار عمومی واجد ارزش خبری بالایی است و باعث میشود که واکنش خود را علنی کنند و دیگری برخورد با نگرشها و ارزشهای گروه بزرگی از مردم است که باعث میشود، مراجعه همگانی فوری از طرف قشر وسیعی از مردم شایع شود و دلیل آن را باید در این موضوع دانست که نسبت به قبل، مردم نسبت به نشان دادن واکنش، اهمیت بیشتری قائل هستند و در قبال موضوعات یا پدیدهها یا اشخاصی که احساس میکنند باید واکنش نشان دهند، به Page یا صفحه آن فرد در فضای مجازی مراجعه میکنند و نظر خود را علنی میکنند. در واقع خود فضای مجازی این امکان را به افراد داده است که بتوانند در مورد یک موضوع نظر خود را برملا کنند. چه بسا در گذشته هم مردم نسبت به موضوعی حساس بودند، ولی بستر آنها برای این واکنش فراهم نبوده است، فضای مجازی این بستر را برای افراد فراهم کرده است.
این استاد ارتباطات درباره نوع واکنش کاربران فضای مجازی تصریح کرد: این واکنش همه موارد مثبت و منفی را در بر میگیرد که هم در راستای حمایت یا اعتراض نسبت به فردی میتواند باشد و هم در جهت جلب مشارکت است و خیلی از اوقات در جهت نشان دادن حمایت و در بسیاری از مواقع به منظور نشان دادن و نمایش عصبانیت، نگرانی، دغدغه و حساسیت موضوع نسبت به موضوع یا پدیدهای است. به بیان علمی معمولاً پدیدهها را به صرف اینکه مغایر یا موافق هست، منفی یا مثبت تلقی نمیکنند بلکه موضوع این است که مردم به سمت یک پدیده یا شخص جمع شوند و واکنش نشان دهند. این موضوع میتواند در بردارنده کلیه حالات انسانی، عواطف، احساسات، دیدگاهها و نگرشهای فردی باشد. مجموع این اتفاقات در ارتباطات به عنوان واکنش جمعی شناخته میشود که واکنش جمعی خواستگاه آن برانگیخته شدن احساسات و عواطف مردم و انگیزش و نگرشهای مردم به موضوعاتی است که واجد ویژگی برانگیختگی هیجان و واکنش فوری است. اکنون فضای مجازی بستر جدیدی برای این هجوم فراهم کرده، قبل از آن مردم به خیابان میآمدند و قبل از اینکه بفهمند چه اتفاقی افتاده به آن واکنش نشان میدادند؛ بنابراین هر خبری که واجد یک ارزش خبری شوک آور باشد میتواند باعث واکنش سریع مردم شود و شکل فیزیکی و عینی واکنش مردم هم حضور در خیابان و صحنههای عمومی است و شکل مجازی آن هجوم به یک صفحه مجازی است.
محکی در ادامه اظهار کرد: اگر از موضع ارزشگذاری دربیاییم که بگوییم آنهایی که بیادبانه یا بی انصافانه یا غیراخلاقی است، اینها را منفی تلقی بکنیم این دیگر به موضوع فرهنگسازی برمی گردد، یعنی فرهنگ عمومی را ما چگونه تربیت کردهایم که در مواجهه با چنین موضوعاتی چگونه واکنش نشان دهند. برای مثال ممکن است در برابر فردی که توانایی کنترل رفتار یا کلام خودش را دارد به محض اینکه میکروفن را به او بدهیم، او بهتر میداند چه طور از کلمات برای بیان منظور خود استفاده کند بدون اینکه بددهنی یا درشت گویی کند. برای این است که اگر موضوع هجوم به صفحات مجازی بخواهد ردیابی شود به عنوان یک موضوع خاص از دو منظر است، یکی اینکه چرا مردم به یک باره واکنش نشان میدهند که در علم روانشناسی اجتماعی یا جامعه شناسی ارتباطات در بحثی به نام نام «انبوه خلق» از آن یاد شده است. از این نظر وقتی مردم تحت تأثیر یک اتفاق یا خبر نسبت به موضوع واکنش نشان میدهند، تبدیل به انبوه خلق میشوند و به خیابان میریزند و به یک انبوه خلق عصبانی غیرقابل کنترل تبدیل میشوند. یک بحثی هم هست که نوع دیگری از این واکنش نشان داده میشود تحت عنوان «همگان». همگان که میگویند تفاوتش با انبوه خلق در این است که همگان افرادی هستند که گروه بندی شده هستند و از وسایل ارتباط جمعی استفاده میکنند و سطح تحصیلات بالاتری دارند و عاقلتر هستند. اینها در قبال موضوعی که پیش میآید، سعی میکنند دیدگاه و نظرات خود را در رسانهها مطرح کنند. اتفاقی که اکنون در فضای مجازی با هجوم بردن به فضای مجازی و صفحات افراد افتاده ترکیبی از همگان و انبوه خلق است از این حیث که همه بدون اینکه فرهنگسازی شود و بدون اینکه روش نشان دادن واکنش درست را بلد باشند، فقط حمله میبرند و به انبوه خلق نزدیک میشوند. اما آنجایی که به جای ریختن در خیابان سعی میکنند از طریق یک فضای ارتباطی و رسانهای واکنش نشان دهند، اینجا به همگان نزدیک میشوند. در واقع همگان پدیدهای است که به موازات رشد و توسعه فضای مجازی رخ نشان داده و از این حیث که یک پدیده روانشناختی است، مسبوق به سابقه است، ولی از این حیث که انبوه زیادی از مردم از طریق فضای مجازی واکنش نشان میدهند، یک پدیده نسبتاً جدید است.
پشت هر کاربر فضای مجازی، یک شخصیت حقیقی قرار دارد
علی ادبی، استاد فلسفه و روانشناسی نیز به تحلیل این واکنش از نظر روانشناسی و فلسفی پرداخت و گفت: برای بررسی این موضوع، اول باید دید، نگرش ما به «دیگری» چگونه است؟ این دیگری در حقیقت در ساختاری که از آن صحبت میشود، عبارت است از یک شخصیت فرهنگی یا هنری یا ... که به دلایل مختلفی نام او در جامعه بر سر زبانها افتاده است، شاید به لحاظ شناخت شناسی، شناخت ما از آن انسانها کم باشد یا به لحاظ سلیقهای ما با آنها مواجهه درستی نداشته باشیم و سلایق ما با آنها خوانا نباشد، اما عدم هماهنگی سلیقه از یک سمت، عدم شناخت ما از آنها از سمت دیگر، رفتار ما را موجه نمیکند که به سمت آنها هجوم بی مبالاتانه ببریم، منظور من از هجوم بی مبالاتانه این است که رعایت احترام را برای فرد مقابل نکنیم و تنها به صرف اینکه با او هم عقیده نیستیم یا از دیدگاه او استفاده نمیکنیم یا مخالف دیدگاه او هستیم به سمت او هجوم ببریم. هجوم را میتوان با وجه دیگری تعدیل کرد و آن عبارت از انتقاد سازنده است. میتوان هجوم را با مفهوم انتقادپذیری و انتقادگری با نگرش مثبت جایگزین کرد. مفهوم هجوم بیشتر نوعی مبارزه و نوعی جدال را به ذهن فرد متبادر میکند در حالی که انتقاد سازنده نوعی بازسازی، احیا و نوعی بهبود را به شرایط نشان میدهد. به جای احیا باید از مرمت شرایط استفاده کرده و به جای اینکه افراد را در ساختارهای مختلف قرار دهیم به دلایل گوناگون باید نقاط ضعف آنها را مورد انتقاد قرار دهیم. اینها نکاتی است که برای فضای مجازی ضرورت دارد، چون پشت کاربر فضای مجازی، یک شخصیت حقیقی قرار دارد و یک شخصیت حقیقی به صرف اینکه در فضای مجازی فعالیت میکند رفتارش موجه نیست که شخصیت خود یا احترامی که در فضای تشخص باید از خود نشان دهد را نادیده بگیرد.
این پژوهشگر ادامه داد: عواملی که موجب هجوم انسانها به افراد دیگر میشود اول موضوع خشم میتواند باشد، همچنین خودکم بینی ما به جای گفتگو و انتقاد سازنده و تمهید شرایط مطلوب باعث میشود تا به سمت دیگری هجوم بیاوریم. نکته سوم، عبارت از این است که با هجوم به سرگرمی نگاه کنیم گه این نوعی بیماری است که اگر از هجوم به صفحات دیگران لذت میبریم نوعی رفتار بیمارگونه داریم که تمسخر یا آزار دیگران در مسیر آن باشد که باید در شئون مختلف موجه جلوه نمیکند. از عوامل دیگر این هجوم عدم توجه به تشخص انسانی است، هر انسانی با هر ساختار و تبلیغاتی که باشد، نمیتوانیم جایگاه انسانی اش را از آن سلب کنیم و توجه به جایگاه انسانی آدمی موجب احترام و در عین حال عدم توجه به این موضوع، موجب هجوم و بی احترامی میشود.
این استاد فلسفه با بیان اینکه ماریتن هایدگر در کتاب فلسفه تکنولوژی معتقد است، تکنولوژی یک بستر مناسب برای ظهور و بروز دیدگاهها و عقاید و ثمرات مثبت اندیشه ما است، تصریح کرد: باید به این نکته توجه کرد که این بروز و ظهور در بستر تکنولوژی هم میتواند مثبت و هم منفی تلقی شود. مثبت تلقی شدن آن در حقیقت استفاده از ابزارهای فضای مجازی به نفع بهبود شرایط است و منفی تلقی شدن استفاده از ابزارهای فضای مجازی به نفع کم رمق کردن فرد مقابل است. این دریافت از فضای مجازی که موقعیتی است برای ضربه زدن به دیگران یا برای ارائه خشم یا ارائه دیدگاههای خشم آلود به دیگران نوعی دریافت غلط از فضای مجازی است.
علی ادبی با بیان اینکه امنیت، تشخص و شخصیت آدمها در فضای مجازی یک موضوع بسیار مهم است که ما باید در کشور خود به آن توجه کنیم، تصریح کرد: اگر فردی خود را محق میداند که در فضای مجازی ورود کند، حق آن را دارد که برای خود صفحهای را در نظر بگیرد و باید از طرف کاربران دیگر احساس امنیت بکند و این احساس امنیت یک امکان را برای ما بوجود میآورد که در فضای مجازی، بتوانیم رفتار درستی را از خود نشان دهیم، رفتار درستی که امروز میتواند به نفع ما و فردا علیه ما استفاده شود، و این نکتهای است که کاربران فضای مجازی که به شکل منفی از آن استفاده میکنند به آن توجه نمیکنند. ما ایرانیها انسانهای بافرهنگ و با تربیت اجتماعی بالایی در طول تاریخ بودهایم و این حیف است که در فضای مجازی کشور ما، رفتارهایی از این دست بوجود بیاید و کاربران ایرانی به عنوان کاربران خشمگین یا کم ادب نسبت به صفحه کاربران خارجی شناخته شوند و این در حقیقت زیر سوال بردن فرهنگ غنی ایرانی اسلامی ما است که هر کاربری میتواند در پربارتر کردن یا کم رمق کردن این فرهنگ مؤثر باشد.
هجوم مغولوار تعداد زیادی از افراد به یک صفحه مجازی غیراخلاقی است
اسماعیل قدیمی، پژوهشگر ارتباطات و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی درباره رعایت ارزشهای اخلاقی در فضای مجازی گفت: در حقیقت بحث این است که یک نظام اخلاقی را باید در وسایل ارتباط جمعی در نظر گرفت و کاربرد وسایل ارتباط جمعی بدون وجود یک نظام اخلاق حرفهای مسلماً با چالشها و مشکلات زیادی روبرو خواهد شد. وسایل ارتباط جمعی را باید به گونهای تعریف کنیم که حریمهای عمومی و خصوصی در آن تعریف شود. باید به شأن و مقام همه کاربران فضای مجازی احترام گذاشته شود، بر اساس این نظام اخلاقی که باید برای شهروندان در نظر گرفته شود، طبیعتاً هر حرکت و بیان ما و واکنش از سوی دیگران در فضای مجازی باید مبتنی بر اصول اخلاقی باشد، مثلاً اگر یک سلبریتی در مورد چیزی اظهار نظر میکند و افرادی میخواهند در این مورد اظهار نظر کنند، همه اینها باید در چهارچوب اخلاقی انجام شود. هجوم دسته جمعی به یک فرد یا سلبریتی در فضای مجازی مسلماً نمیتواند یک امر اخلاقی تلقی شود چرا که آن سلبریتی نمیتواند به طور همزمان به همه آنها پاسخ دهد و صد در صد باید به گونهای این انتقادها و بیانها صورت بگیرد که مسائل اخلاقی رعایت شود. وقتی مروری بر چنین رویدادهایی در شبکههای اجتماعی میکنیم، متوجه میشویم یک هجوم غیراخلاقی با حضور جمع کثیری از کاربران اتفاق میافتد و شاید پدیدهای در جامعه ایرانی باشد مثل کاری که در دورهای نسبت به یک فوتبالیست آرژانتینی انجام میدادند که در واقع نوعی بی قوارگی افراد یا کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی محسوب میشود.
وی با تاکید بر اینکه، جنبههای اخلاقی باید در فضای مجازی وجود داشته باشد که متأسفانه وجود ندارد، ادامه داد: این اخلاق در فضای مجازی نوشته نشده و به یک حقوق مسلم تبدیل نشده است و مورد حمایت نهادها و سازمانها قرار نگرفته و کسی متولی آن نیست. مردم باید مطمئن شوند که اگر این اصول را رعایت نکنند در واقع با تنبیه و..... مواجه میشوند. از آن طرف هم ضعف نظام حقوقی ما است که ضمانت اجرایی و متولی ندارد و به آن پرداخته نمیشود. بحث دیگر در این خصوص مساله آموزش و تربیت است، متأسفانه در حوزه وسایل ارتباط جمعی در ایران در حوزه آموزش هم با مشکل مواجه هستیم. یعنی نظام آموزشی باید در همه این عرصهها فعال باشد و در خصوص مسائل تربیتی و مسائل تربیت عمومی فعال باشد؛ و این بعد آموزش وسایل ارتباط جمعی خودشان میتوانند سهم داشته باشند و در هیچکدام از وسایل ارتباط جمعی نمیبینیم که هدف آنها در طولانی مدت، تربیت مردم باشد. صاحبنظران وسایل ارتباط جمعی یکی از کارکردهای وسایل ارتباط جمعی را آموزش میبینند. پس مسلماً هجوم مغولوار تعداد زیادی از افراد به یک صفحه مجازی یک کار غیراخلاقی است و باید با آموزش این موضوع برطرف شود و از آن طرف باید یک نظام حقوقی را تبیین کنیم که سلبریتیها و کسانی که در این فضا میکنند را مورد حمایت قرار دهد یا با کسانی که موازین اخلاقی را زیرپا میگذارند با آنها برخورد کند که باید به همه این موارد توجه شود.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: طبیعتاً واکنشها و اظهار نظرها در فضای مجازی باید براساس موازین اخلاقی و حقوقی باشد. بخشی از این فقدان نظام اخلاقی در شبکههای اجتماعی ما به سوءتربیتها و مسائل شخصیتی و عقدههای روانی برمیگردد که بسیار پیچیده هستند. یعنی در واقع در سطوح روانشناسی و اجتماعی میتواند مورد مطالعه جدیتر قرار گیرد. وقتی نظام اطلاع رسانی رسمی در کشور مثل صدا و سیما مورد بیاعتباری قرار گیرد و افکار عمومی نسبت به آن بدبین باشد و نیازهای طبیعی کشور از طریق آن مسائل تأمین نشود، شاهد هجوم غیرطبیعی و غیراخلاقی کاربران اجتماعی و رفتارهای بیمارگونه از آنها میشویم یعنی وقتی وسایل ارتباط جمعی کارکردهای خود را به صورت طبیعی انجام نمیدهند، به نوعی این بار اضافی سوءتدبیر و رفتار نوع دیگری تخلیه میشود.
قدیمی در پایان گفت: هجوم کاربران ایرانی به شبکههای اجتماعی و ضعفها و سوءرفتارهایی که در آنها دیده میشود همه به این موضوع برمی گردد که وسایل ارتباط جمعی کارکردهای اصلی خود را در جامعه ندارند و اگر بخواهیم با این وسایل ارتباط جمعی مواجه شویم باید به صورت سیستمی و یک طرح جامع این مسائل را حل کنیم و نمیتوان با یک بعد و به صورت بخشی با این مساله برخورد کرد.
منبع:مهر
انتهای پیام/