به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بهار امسال ایرانیان رنگی از غم داشت. به سفره هفت سین بخشی از مردم کشورمان، سین «سیل» نیز اضافه شد. خانههای زیادی زیر آب رفتند و غم بی سرپناهی بر شانه شمار زیادی از هموطنانمان آوار شد، اما این اتفاقات تلخ و غمبار، مجالی هم بود تا ایرانیان یک بار دیگر شکوه همدلی را به نمایش بگذارند و به مثابه همه بزنگاههای دشوار و سخت، به نجات هموطنانشان بشتابند. علاوه بر دستگاههای امدادرسان و خادمان هلال احمر، گروههای بسیج مردمی و جهادگران، یک پای کار امدادرسانی و کمک به هموطنان سیل زده در استانهای مختلف و به ویژه گلستان و لرستان بودند. از مشهد و خطه خراسان رضوی نیز گروههای متعدد مردمی برای کمک اعزام شدند، اما فضای مجازی هم به موازات این تلاش ها، روایتهای جالبی از فعالیت این گروهها داشت و بعضی از امدادگران و جهادگران حاضر در منطقه، سوژه کاربران شبکههای مجازی شدند.
در این گزارش، احوال مناطق آسیب دیده را از زبان آنهایی روایت کردیم که یک پای کمک به سیل زدگان بودند. (البته با ذکر این نکته که جهادگران و امدادرسانان گمنام زیادی –چه مردمی، چه نظامی، چه دولتی- در این روزها، همراه هموطنان سیل زده بودند و اگرچه عکس یا فیلمی از آنها منتشر نشد یا کلماتشان ضمیمه این گزارش نیست، اما تلاش ارزشمندشان در حافظه مشترک این ملت باقی خواهد ماند.)
سفر به ۷ نقطه بحرانی به جای تعطیلات نوروزی
«حسن بخشی» و همسرش «الهه کریمی»، بخشی از تیم جهادی ۱۳۰ نفره «قرارگاه علیمردانی» هستند که در ایام مختلف سال به مناطق محروم سفر و خدمات پزشکی و حمایتی ارائه میکنند. یکی مهندسی برق خوانده و آن دیگری پزشک است. این زوج جوان که یک سال از ازدواجشان میگذرد، چمدانها را به نیت سفری نوروزی بسته بودند که خبر تلخ وقوع سیل و خسارتهای سنگین آن در استان گلستان میرسد. این بار کولهبار سفر را به نیت مناطق سیل زده برمی دارند و در قالب اولین گروه جهادی عازم گلستان میشوند.
بخشی برایمان تعریف میکند: از سوم فروردین در منطقه حاضر شدیم، ما اولین تیم اعزامی از استان بودیم که با مجوز وارد مناطق سیل زده شدیم. البته قبل از ما گروههای دیگری هم در منطقه حضور یافته بودند، اما خوشبختانه ما موفق به اخذ مجوز از مدیریت بحران و هلال احمر شدیم تا هماهنگیها در منطقه راحتتر انجام بگیرد. در مدت حضور تیممان به هزار و ۳۷۱ هموطن خدمات رایگان درمانی ارائه کردیم.
او نقبی میزند به احوال منطقه و اضافه میکند: هفت نقطه بحرانی گلستان شامل دهستان باغلی مرامه، سرپل، قوچ مراد، بیبی شیروان، حسین آباد، افغان آباد و صیدآباد را برای ارائه خدمت به تیم جهادی همراه ما واگذار کردند. ۲۱ میلیون تومان دارو و حدود پنج میلیون تومان هم محصولات فرهنگی و پوشاک از طرف قرارگاه علیمردانی و با حمایت و کمک مردم خیر کشورمان تهیه و به این مناطق اعزام شد.
این جهادگر ادامه میدهد: روستاهای منطقه به اندازه آققلا شناخته شده نیستند و در اخباری که منتشر میشد، به قدر کافی دیده نشدند، اما باور کنید به کمکهای زیادی نیاز دارند. در مدتی که در آن منطقه حضور داشتیم، شاهد بودیم مردمی که سیل خانه هایشان را ویران و دامها و مزارعشان را نابود کرده بود؛ حالا فقط سرپناهشان یک چادر کوچک و امکانات بسیار اندک بود. او تاکید میکند که آققلا و گمیشان همچنان نیازمند کمک هستند، اما روستاهای دیگر منطقه به توجه بسیار بیشتری نیاز دارند؛ «درست است که در آق قلا هم نیاز به خدمت رسانی وجود دارد، اما در آن جا دست کم بیمارستان صحرایی دایر شده است در حالی که در روستاهایی که ذکر کردم، کوچکترین امکانات اولیه وجود ندارد و اگر کمک رسانی لازم به آنها صورت نگیرد، احتمال بروز بیماریهای عفونی و... بسیار بالاست.» بخشی تاکید میکند: در گروه ما هم پزشک و جراح حاذق حضور دارند و هم داوطلبان دیگری با تخصصهای مختلف که همه آنها بخشی از زندگی و برنامه هایشان را برای کمک به هموطنانشان رها کردند و به آن منطقه اعزام شدند. البته این گروه هم قطرهای از اقیانوس محبت و همدلی مردم ایران است. صحنههای باشکوه زیادی را شاهد بودیم. مردمی که خود از سیل خسارت دیده بودند با دشواری فراوان خود را به روستاهای همسایه میرساندند تا آنهایی که همه چیز خود را در این حادثه از دست داده بودند، نجات دهند. زبان و کلمات من از بیان این همه فداکاری قاصر است. او این نکته را یادآوری میکند که مردم مناطق سیل زده به اقلام بهداشتی مانند شیر خشک، وسایل بهداشتی و پوشاک برای بانوان، تجهیزات گرمایشی، پتو و لباس گرم نیاز دارند. در کنار آن شمع و آب معدنی و کنسرو از نیازهای ضروری مردم مناطق سیل زده است.
اما الهه کریمی هم شش سالی است که وارد فعالیتهای جهادی شده و در بخش خدمات پزشکی فعالیت میکند. او از حضورش در مناطق سیل زده و تصاویر تلخی که به چشم دیده، گفتنیهای زیادی دارد؛ «در منطقه بیبی شیروان خسارتها بالا بود. مردم در شوک به سر میبردند و نیاز زیادی به کمک داشتند. خانمی را دیدم که سیل خانه و زندگی اش را ویران کرده بود و عمق این اتفاق باعث شده بود تا در شوک به سر ببرد. گاهی فریاد میزد و گاهی میخندید. اینها را گفتم که تاکید کنم در چنین بحرانهایی نباید خدمات امداد روانی فراموش شود. همه نیاز آسیب دیدگان آب و غذا نیست و حمایتهای روان شناختی هم به همان اندازه برای خسران دیدگان مهم است.»
وی ادامه میدهد:در روستای «حسین آباد» نیز با دختری به نام فاطمهزهرا آشنا شدم که خانواده اش وضع مالی خوبی نداشتند و سیل و خسارتهای سنگینش نیز بر مشکلاتشان افزوده بود. آن دخترک از نعمت شنیدن محروم بود، اما آزمایشهایی که برای کاشت حلزون روی او انجام شده بود، این نوید را میداد که امکان درمان برایش فراهم است. آرزوی بزرگش این بود که بتواند یک روز بشنود. تصویری از مکالمه آن روز ما با این دختر در فضای مجازی پخش شد و ویدئواش دست به دست گشت. جالب این جاست که ظرف مدت کوتاهی به مدد خیران هزینه کاشت حلزون گوش او تامین شد.
هفتهها و ماههای بعد، سیل زدگان را فراموش نکنیم
اما یکی از ویدئوهای پُر بازخورد دیگر در این روزهامربوط میشد به روایت یکی از جهادگران از بانوی پزشکی که برای کمک به سیل زدگان، مراسم عقدش را عقب انداخته و چند روز بیشتر در منطقه ماندگار شده بود. در این فیلم کوتاه، یک جهادگر از حضور پُررنگ خانمهایی میگفت که شانه به شانه مردان در امر امدادرسانی حضور دارند و یکی از آنها حتی موعد مراسم عقدش را هم عقب انداخته است تا مجال بیشتری برای کمک رسانی به سیل زدگان داشته باشد. این خانم پزشک که از ۸ فروردین تا همین چند روز پیش در منطقه مستقر بوده، برای انجام این گفت: وگو اکراه داشت و وقتی هم که به اصرار ما، پای صحبت آمد، شرط کرد که نامش ذکر نشود و تنها از شرایط منطقه و ضرورت کمک به سیل زدگان سخن بگوید: «تیم ما که یک کادر پزشکی است؛ چند روزی در گنبد مستقر بود و بعد به گمیشان اعزام شد. وضعیت منطقه بسیار اسفبار بود. نیمه شرقی شهر عمدتا زیر آب رفته و راههای ارتباطی آن نیز قطع شده بود. برای کمک رسانی باید از قایق استفاده میکردیم. بخشی از امدادگران هم تا کمر در آب فرو میرفتند و خودشان را به خانهها میرساندند. خلاصه شرایط خاص و بسیار دشواری بود، به ویژه برای مردم منطقه که همه زندگی شان زیر آب رفته بود. چند روز بعد از طرف نیروهای مسلح یک نفربر در شهر مستقر شد که با همان هم در مناطقی که سطح آب هنوز بالا بود، تردد میکردیم.»
بیشتر بخوانید:درسی از سیل ویرانگر
او از مردمی میگوید که سیل زندگی شان را بلعیده و حالا با ترس از آینده زندگی میکنند؛ «اغلب چند هفته و حتی یکی دو ماه، این آدمها در خبرها و شبکههای مجازی مورد توجه قرار میگیرند، اما حرف ماههای بعد و سالهای بعد هم هست. خانوادهای که همه منبع درآمدش را از دست داده، چطور باید از نو روی پای خودش بایستد. فکر میکنم وقتی از امداد حرف میزنیم باید به همه اینها هم فکر کنیم، به یک رویه بلندمدت برای کمک به این مردم.» وی ادامه میدهد: البته بگویم، مردم ما در مهربانی و همدلی بی نظیر هستند. خیلیها خودشان خسارت دیده بودند، اما آن چه در اختیار داشتند؛ مثلا وسیله حمل و نقلشان را به ما میسپردند تا به دیگر سیل زدگان خدمات برسانیم. وی تصریح میکند: این کوچکترین وظیفه من به عنوان یک پزشک است که در بحران ها، آن چه در توان دارم برای هموطنانم به کار بگیرم. همان روزهای اول قرار بود همراه هلال احمر به منطقه اعزام شوم که قسمت نشد، اما وقتی یک گروه جهادی با من تماس گرفت و ماجرای اعزامشان را گفت؛ خیلی خوشحال شدم و فهمیدم قسمت این بوده که من هم در کمک به هموطنانم سهمی داشته باشم.
صدای «لرستان» را به گوش همه برسانید
«سمیرا شاهوردی» را کاربران فضای مجازی به عنوان «مادر آرزوها» میشناسند. بانویی که به همراه تیمی از جوانان خیّر، کمر همت به تحقق آرزوهای خانوادههای محروم بسته است.
او و تیمش در حادثه سیل اخیر چند روزی در گلستان به امدادرسانی مشغول بودند و حالا هم در لرستان هستند تا کمکهای مردمی را به دست هموطنان سیل زده در این استان برسانند. ویدئویی از او در حالی که در میان بقایای سیل ایستاده و درخواست کمک به سیل زدگان گلستانی را دارد؛ در فضای مجازی «ترند» شد و بازخوردهای زیادی داشت. خودش از ابعاد این حادثه چنین میگوید: فکر کنید خیلی از این خانوادهها بساط نوروز را تدارک دیده و سفره هفت سین چیده بودند که سیل بر سرشان آوار شد. در این دو هفته، همان قدر که صحنههای تلخ و دردآور دیدم؛ شاهد اتفاقات خوب و تلاشهای زیبا و ارزشمند از سوی مردم کشورم نیز بودم.
او که اصالتا اهل لرستان است، حالا میکوشد تا برای سیل زدگان این خطه کمک جمع کند. شاهوردی توضیح میدهد: سر و سامان دادن به این خسارتهای عظیم تدبیر بزرگی میخواهد. گروههای امدادی و جهادی که این مدت به این مناطق سفر و آنهایی که کمکهای نقدی و غیرنقدی شان را برای مناطق سیل زده ارسال کردند؛ جای خود را دارند و الحق دست مریزاد که این بار هم نشان دادند پای کار هستند و غم هموطنانشان دل آنها را به درد میآورد، اما این فقط یک طرف ماجراست. سمت دیگر اندیشه و مدیریت مسئولانی است که باید برای پیشگیری تدبیر میکردند و حالا که نکردند برای جبران باید اقدام کنند. وی خاطر نشان میکند: استان لرستان هشت سال با دست خالی مقابل دشمن جنگید و مردمانش در خط مقدم جبهه بودند. این سیل به آنها خسارتهای زیادی وارد کرده است.
شاید باورش سخت باشد، اما شدت این حادثه به حدی بود که مردم برای نجات از سیل به پشت بامها یا ارتفاعات اطراف روستا و شهرشان پناه بردند. شاهوردی این نکته را هم یادآور میشود که دو پایگاه در مشهد و دوتا هم در تهران دایر کرده تا کمکهای مردمی را جمع آوری کند. «هدیه تهرانی» بازیگر سینما و تلویزیون نیز انتقال بخشی از کمکهای نقدی جمع آوری شده را به او سپرده است. مادر آرزوها تاکید میکند: خواهش میکنم صدای لرستان را به گوش همه برسانید. این خطه و مردمش در رنج هستند و نباید کمک به آنها متوقف شود. بیاییم کمک کنیم و زندگی این هموطنانمان را از نو بسازیم.
منبع:خراسان
انتهای پیام/