به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مدیریت بحران حلقه مفقوده جامعه ما چه در میان مسوولان و چه در میان عامه مردم است. اما غیر از این موضوع، مدیریت آسیبهای اجتماعی و وضعیت روانی جامعه پس از بروز بحران نیز مسألهای است که بارها مشاهده شده و از سوی فعالان آسیبهای اجتماعی به آن اشاره شده است.
بیشتر بخوانید: راهکار کمهزینه برای پرداخت خسارت به سیلزدگان
در زلزله دیماه ۹۶ کرمانشاه بسیاری از خانوادهها با از دست دادن عزیزی از خانواده خود یا خسارتهای مالی، چون از دست دادن سرپناه با فشار روانی و انواع آسیبهای اجتماعی مواجه شدند، اما هر آنچه که بود بهمرور با شرایط بهوجودآمده کنار آمدند تا مشکلات از سر راه برداشته شوند. حالا در سیلابی که از ۲۰ روز گذشته گوشهوکنار کشور را درگیر خود کرده و بسیاری از هموطنان سرپناه و زندگی خود را از دست دادهاند، باید به مسأله فشارهای روانی بعد از فروکش کردن سیلاب و بحران نیز توجه کرد.
امروزه مردم ما نیازمند آموزش درست و اصولی برای مواجهه با بحرانها هستند، زلزله، سیل، آتشسوزی، تصادفات جادهای از جمله مواردی است که هر فردی دستکم یک بار با آن مواجه شده است. اگرچه کشور ما بحرانهای فراوانی را پشت سر گذاشته، اما هنوز مدیریت درست در میان مسوولان این حوزه و مهمتر از آن در میان مردم به درستی انجام نمیشود. بروز بلایای طبیعی و رخدادهای پراسترس؛ مختص یک کشور، شهر یا یک زمان خاص نیست، هر لحظه مکانی میلرزد یا در معرض هجوم سیلابها، آتشسوزی یا طوفانهای عظیم قرار میگیرد و در این بین افراد باید بدانند در قبل، هنگام و پس از این بحرانها چگونه آرامش روانی و همچنین سلامت جسمانی خود را حفظ کنند.
بدیهی است مدیریت احساسات افراد در زمان بحرانهایی نظیر سیل و زلزله به آموزش طولانیمدت نیاز دارد. در واقع جامعه باید در مورد حوادث و حالات ناشی از حوادث بهصورت منظم و مداوم آموزش دیده باشد، این آموزشها اغلب توسط رسانهها صورت میگیرد و آنها موظفاند که مفهوم مدیریت بحران در زمان سیل، زلزله، آتشسوزی و امثالهم را به فهم عمومی مردم تبدیل کنند. افراد جامعه پس از وقوع هر حادثه طبیعی دچار نوعی آسیب جسمی یا روانی میشوند و گاهی حتی تصور یک آسیب به ایجاد صدمه در روان آنها کمک میکند. یکی از مهمترین ترسها در مورد بحرانهایی نظیر سیل و زلزله پیشبینی میزان صدمات جانی و مالی به افراد پس از وقوع حادثه است. افراد در مواجهه با تصورات و تخیلات استرسزا هستند و این استرسها را استرسهای بعد از تروما یا ترس میگویند. در واقع تصور آسیب یا آسیب سبب ایجاد آسیب روانی به فرد میشود. نخستین ترس مردم ایران، ترس از جنگ تحمیلی بود، اما استرسهای مردم از وقوع حوادث طبیعی نیز کم نیست و مدیریت این بحرانها اهمیت زیادی دارد. آموزش مواجهه با این رخدادها اهمیت فراوانی دارند. اگر یادتان باشد در زلزله کرمانشاه که سال گذشته رخداد؛ مردم زیادی با وجود پیشلرزههای فراوان حاضر به ترک خانههایشان نشدند و اینگونه بود که آسیبها و خسارات جدیتر به هنگام زمینلرزه با قدرت بیشتر به آنها وارد شد.
اکنون نیز بیشتر از ۲۳ استان کشور درگیر با سیل هستند. از استان گلستان گرفته تا لرستان و خوزستان؛ افراد زیادی در طول عمر خود سیل را تجربه نکردهاند چه رسد به اینکه در سیل بیخانمان شده باشند؛ اما در ۲۰روز اخیر خانوادههای زیادی با توجه به نوع سیل و آبگرفتگی در شهرها و روستاها مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند، بسیاری دیگر از مردم، اما همچنان بر ماندن در خانههایشان اصرار دارند. به همین دلیل این روزها امدادگران بهشدت مشغول توجیه مردم درباره شدت حادثه و قانع کردن آنها برای ترک منازل خود هستند. طبعاً مسوولان مربوطه برای حفظ جان مردم؛ مناطقی را که در خطر مواجهه با هجوم روانآبها هستند تخلیه میکنند؛ اما بسیاری از مردم از خالی کردن خانههای خود امتناع میورزند.
دکتر مصطفی اقلیما، مددکار و رییس انجمن مددکاری ایران در این خصوص گفت: «شنیده شده در استان خوزستان اعلام کردهاند که مردم خانههای خود را تخلیه کنند که با مقاومت مردم بومی مواجه شدهاند. این امر طبیعی است، زیرا مردم ترس از رهاشدگی و آوارگی دارند. تا زمانی که جای معینی برای آنها و سرمایههایشان نظیر خانواده؛ دام و ... درنظر گرفته نشود آنها مجاب به رفتن نمیشوند. برخی دیگر هم که پیشتر خانههایشان را ترک کردهاند در بوق و کرنا کردهاند که رسیدگی درستی به ما نمیشود. خب طبیعی است که بقیه خانوارها تا آخرین لحظه محل سکونت خود را ترک نکنند.»
نگاه و رویکرد گروههای امدادی و مددکاران در مواجهه با کودکان سیلزده میبایست حمایتی باشد، کودکان در چنین شرایطی سریعاً باید تحت حمایتهای مادی و معنوی قرار بگیرند. مادی از نظر تأمین نیازهای اولیه برای بقا و حفظ سلامت، معنوی از نظر حمایتهای روحی و روانی. این موضوع در زلزله کرمانشاه نیز رخ داد که در روحیه کودکان آن مناطق تا حدودی تأثیر مثبت داشت. حضور هنرمندانی نظیر عمو پورنگ در این مناطق، فراهم کردن فضایی برای بازی کودکان از جمله اقداماتی بود که برای کودکان زلزلهزده انجام شد. بدیهی است که اکنون نیز کودکان این مناطق به چنین حمایتهایی نیاز دارند. بسیاری از خیریهها با ایجاد پویشی برای تهیه لوازمالتحریر دانشآموزان در تلاشاند. اما اینکه این حمایتها چه اندازه پایدار هستند موضوعی است که در کشور ما کمتر به آن پرداخته میشود.
اقلیما در این خصوص میگوید: «در کشور ما تقسیمبندی کارها به درستی مشخص نیست. بعد ازآنکه تب بحران از بین میرود تازه وارد مرحله جبران خسارات میشویم، ولی دیگر از کسی خبری نیست. ما بعضاً میبینیم هنگامی که حادثهای رخ میدهد به سرعت روانشناسها را به آنجا اعزام میکنند، در صورتی که مردم آسیبدیده در درازمدت به آنها نیازمندند. در روزهای اول آنچنان نهادها، ارگانها وخیریهها و عموم مردم در محل حاضر میشوند که هیچ یک به نتیجه مطلوب خود نمیرسند. در همه جای دنیا رفع بحرانهای روانی مردم آسیبدیده بعد از امدادهای اولیه توسط نهادهای متولی صورت میگیرد. مشکلی که هماکنون در کشورمان با آن دستوپنجه نرم میکنیم این است که فقط در روزهای اولیه بحران در کنار مردم آسیبدیده هستیم و هنگامی که آنها پس از مدتی کوتاه از شوک خارج میشوند تازه متوجه خسارات جبرانناپذیری که به آنها وارد شده میشوند.»
در شرایط بحران چه کنیم؟
رییس انجمن مددکاری ایران در بخش دیگری از سخنان خود ادامه داد: «برای اینکه بتوانیم بحران و تشویش را در میان مردم از بین ببریم میبایست مسوولان ذیربط خود توان مقابله با بحران را به شیوه صحیح داشته باشند تا عملکرد غلط آنها باعث اضطراب بیشتری در جامعه بحرانزده نشود.» اقلیما افزود: «مسوولان در روزهای اول وعدههایی مبنیبر جبران خسارات به آنها میدهند که هیچ گاه به طور کامل تحقق نمییابد و متأسفانه بعد از عبور از بحران پاسخگویی روشنی هم از سوی آنها ارائه نمیشود. در ایران مکانیسم درستی برای مدیریت بحران نداریم.»
اقلیما همچنین گفت: «همانطور که مقام معظم رهبری گفتهاند اقداماتی که در ماههای اول در مناطق اولیه انجام میشود تنها ۱۰درصد از مجموعه حمایتهایی است که میبایست برای مردم آسیب دیده انجام شود؛ اما متأسفانه هنگامی که از شوک بحران عبور کنیم دیگر مسوولی به آنجا نمیرود و فقط به خواندن چند آمار از راه دور بسنده میکنند.» وی در آخر گفت: «هنگامی که رؤسای جمهور توسط مقام معظم رهبری تنفیذ میشوند رهبری همواره به آنها دو توصیه میکنند؛ یکی شایستهسالاری و دیگری پاسخگویی است. متأسفانه این دو اصل در کشور ما کمتر رعایت میشود و این موضوع در بحران بیش از هر زمان دیگر خود را نشان میدهد.»
منبع: صبح نو
انتهای پیام/