به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شنبه گذشته بود که خبر قتل طلبهای در شهر همدان بهطور گسترده در فضای مجازی و رسانهها پیچید. در ابتدا برخی جنبههای این اتفاق تلخ مبهم بود، اما بعد از گذشت ساعتی مشخص شد حجتالاسلام قاسمی، روحانی ۴۷ ساله مقابل حوزه علمیه شهر همدان در خیابان شهدا، با شلیک دو گلوله از اسلحه کلاشینکف به قتل رسیده است. ضارب نیز بلافاصله با یک دستگاه خودروی ۲۰۶ از محل متواری شده است.
بیشتر بخوانید: جزئیات قتل روحانی همدانی از زبان شاهدان عینی/ رسیدگی فوقالعاده به پرونده
ضارب حجتالاسلام قاسمی، فردی به نام بهروز حاجیلو بود که ساعاتی پس از اقدام جنایتبار خود در درگیری با نیروهای پلیس به هلاکت رسید. اما نکته مهمی که از جنبه رفتار اجتماعی باید بررسی شود، اتفاقی بود که در صفحه شخصی این فرد جانی در اینستاگرام روی داد. ضارب بعد از جنایت خود در اینستاگرامش اعلام کرد که یک آخوند را به قتل رسانده است. انتشار خبر جنایت از رسانهها و مشخصشدن هویت ضارب که در فضای مجازی فعال بود، ناگهان موجب افزایش تعداد دنبالکنندهها یا همان فالوئرهای وی در فضای مجازی شد. این فرد در زمان جنایت حدود ۴۰ هزار دنبالکننده داشت، اما در زمان تنظیم گزارش در ساعات غروب دوشنبه، تعداد دنبالکنندههای این فرد به ۹۴ هزار نفر رسید. این رفتار اجتماعی از سوی افرادی که در فضای مجازی حضور دارند بسیار عجیب است. اشخاص در حالی به صفحه شخصی این فرد جنایتکار رفته و او را دنبال میکنند که ضارب کشته شده و دیگر صفحه منسوب به وی نیز فعالیتی نخواهد داشت.
مشابهت معناها در فضای واقعی و مجازی
آقای دکتر علی گرانمایهپور، استاد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی درباره این رفتار اجتماعی در فضای مجازی به «صبحنو» میگوید: فردی که بهعنوان قاتل طلبه همدانی شناخته شد، از مدتها قبل از فضای مجازی برای معرفی و طرح خود در جامعه استفاده کرده بود. به گفته وی در مبحث مطالعات فضای مجازی، بخشی تحت عنوان افکار عمومی و فضای مجازی وجود دارد. این استاد دانشگاه در ادامه میافزاید: باید به نکته مهمی درباره فضای مجازی اشاره کنم و آن هم اینکه فضای مجازی همانند فضای واقعی شرایط مشابه دارد، یعنی همانطور که مفهوم قتل در فضای واقعی مشخص است، در فضای مجازی هم همان معنا و مفهوم را دارد. نمایش خشونت در فضای واقعی و مجازی یک معنا دارد، اما چیزی که سبب تعجب شده این است که چرا برخی از صحنههای خشونتآمیز، سخنرانی یا تصاویر درگیریها موجب میشود فالوئر، دنبالکننده و تاییدکننده چنین افرادی افزایش یابد.
گرانمایهپور در ادامه سخنان خود میافزاید: اینجا این سوال مطرح میشود که آیا همه کسانی که مطلبی را لایک میکنند حامی و طرفدار آن مطلب و شخص هستند یا صرفاً برای سرگرمی این کار را انجام میدهند؟ وی در ادامه با ذکر مثالی میگوید: اگر در استادیوم مسابقه فوتبال را دیده باشید وقتی که تیمی باخته و تیم دیگر میبرد، واکنشهای طرفداران دو تیم قابل ملاحظه است. طرفداران تیم برنده خوشحال هستند و فریاد شادی سر میدهند و از سوی دیگر طرفداران تیم بازنده شروع به ایجاد درگیری و خشونت میکنند. حالا اگر در فضای مجازی دنبالکنندههای یک صفحه اینستاگرام یا افرادی را که در فضای مجازی هستند بررسی کنید، میتوان بخشی از این رفتارهای مشابه را دید. نکته دیگر اینکه برخی علت افزایش حامیان، طرفداران یا دنبالهروها را دلایل دیگری میدانند.
این استاد رشته ارتباطات در ادامه با اشاره به مشکلات معیشتی و اقتصادی موجود در جامعه میگوید: الان جامعه ما درگیر مسائل اقتصادی، گرانی و تورم است که موجب میشود افکار عمومی تحت فشار قرار گرفته و عصبانی باشد. در چنین حالتی افکار عمومی دنبال فرصتی است تا اعتراض خود را مطرح کند. وی خاطرنشان میکند که «ما باید بخشی از رفتار افراد در فضای مجازی از بابت لایک کردن مطلبی خشونتآمیز را نوعی اعتراض بدانیم. اما واقعیت دیگری هم هست و آن اینکه آنچه در فضای واقعی روی میدهد، خوشبختانه یا متاسفانه در فضای مجازی قابل لمس است.»
گرانمایهپور همچنین میگوید: البته برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که نمیتوان بر اساس رفتار چند ده هزار نفر یا حتی نیم میلیون نفر دنبالکننده قضاوت کرد که این افراد حامیان یک قاتل یا یک مساله اعتراضی هستند. در اینباره هم باید مثالی بزنم. در زمانی که لیونل مسی به تیم ملی ایران در جام جهانی گل زد، حدود ۴۰ هزار کاربر ایرانی به صفحه او هجوم آوردند بهطوریکه مسی مجبور شد صفحه عمومی خود را ببندد.
حالا مساله این است که آیا همه ایرانیها بیادب و بینزاکت هستند؟ این استاد رشته ارتباطات اعتقاد دارد که بر اساس مطالعات صورتگرفته درباره فضای مجازی، کاربران به چند دلیل در فضای مجازی رفتارشان را تغییر میدهند. دلیل اول، گمنامی هویت است. به عبارت دیگر فرد میگوید تا من را پیدا کنند زمان میبرد، یعنی هویت نسبی است. مساله بعد نسبیبودن اخلاق است. هر کسی که وارد فضای مجازی میشود، میتواند فرد بااخلاقی باشد یا نباشد. امنیت هم در فضای مجازی نسبی است. وی در ادامه میافزاید: اگر همه اینها را کنار هم قرار دهید، آنچه شما در فضای مجازی میبینید، فارغ از اینکه اعتراضی باشد یا نه و اینکه جامعه ایرانی تحت فشارهای اقتصادی باشد یا نه و حتی زمانی که فردی فرد دیگری را آزار میدهد یا مزاحمتی برای دیگران ایجاد میکند و شما این همه طرفدار موافق و مخالف میبینید؛ یعنی شاهد «پوپولیسم فضای مجازی» هستید. این استاد دانشگاه اعتقاد دارد که این رفتار را البته نباید به حساب پوپولیسم فضای مجازی گذاشت چراکه جامعه ایرانی در شرایط فعلی اقتصادی و اجتماعی چنین رفتارهایی را بروز میدهد.
برنامهریزی از سوی اتاقهای فکر
آخرین پست اینستاگرامی بهروز حاجیلو، ویدئویی است که چند ساعت قبل از حادثه منتشر شده. در این ویدئو، حاجیلو سلاح در دست در حال نمایش است. این ویدئو دارای موسیقیای با ترانهای کرمانشاهی با مضمون اعدام و چوبهدار است.
این ویدئو حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار بار دیده شده است و نزدیک به ۹۰ هزار کامنت دارد. کامنتها هم در نوع خود جالب توجه هستند و جای بسیاری برای بررسیهای روانشناسانه دارد. برخی کاربران این اقدام را ضدیت با روحانیت دانستهاند. برخی دیگر هم خواستار ادامه این مسیر شدهاند. بر اساس شواهد موجود، حاجیلو یکی از «شاخهای» اینستاگرام بوده و همانند دیگر اراذلی که در فضای مجازی برای خود دار و دسته به راه انداختهاند، فعال بوده است. در پایین پستهای وی میتوان القاب و صفتهایی را مشاهده کرد که در وصف این فرد قاتل سر داده شده است.
دیگر از کاربران نیز از مکافاتی گفتهاند که حاجیلو باید بکشد و اینکه یک روحانی مظلوم را به شهادت رسانده است. مروری بر نظرات و کامنتهایی که در پستهای ضارب جنایتکار منتشر شده است، واقعیتهای دیگری را نیز بروز میدهد. بر اساس نکته گفتهشده مبنی بر تغییر هویت کاربران، نظرات بسیاری از سوی افرادی مطرح شده که اصطلاحاً کاربران فیک هستند. با توجه به مشابهت نظرات این کاربران با یکدیگر نیز میتوان به این مساله رسید که همه این کاربران از سوی جریانهای فکری خارج از کشور، چون منافقین حمایت شده و همگی تحت تأثیر برنامهریزی اتاقهای فکری هستند که به خیال خود در حال دشمنی با مردم ایران روزگار به سر میکنند.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/