به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شاید برای بسیاری این سوال مطرح شود که عربستان سعودی چرا به یکباره سیاست خود در قبال عراق را تغییر داد؟ یا اینکه هدف عربستان از اعزام هیاتهای دیپلماتیک اقتصادی و سیاسی به بغداد چیست؟ همچنین آیا عربستان واقعاً سیاست خود را در قبال این کشور تغییر داده یا این مهم صرفاً تاکتیکی برای تاثیر بر روابط عراق و ایران است؟ برای پاسخ به این سوالها ابتدا باید به موضع عمومی عربستان سعودی در قبال بروز و ظهور یک دولت دموکراتیک در منطقه را مورد توجه قرار داد.
بیشتربخوانید: اعدام شیعیان در عربستان چراغ سبز آمریکا و بیپروایی سعودیها!
سعودیها از سال ۲۰۰۳ و پس از سرنگونی رژیم بعث توسط اشغالگران آمریکایی انواع تلاشها را برای به شکست راندن فرایند سیاسی در بغداد به کار گرفتند. چرا که از دیدگاه آل سعود، امکان الگو برداری از چنین دولتی از سوی مردم عربستان سعودی بسیار بالاست.
از این رو عربستان سیاست خود را برپایه تخریب ساختار سیاسی عراق بنا نهاد. در این راستا میتوان به دامن زدن به اختلافات مذهبی و تقویت گروههای تکفیری اشاره کرد که این هر دو تنها بخشی از ماجرا هستند. در آن دوره اگر از هر عراقی سوال میکردید که سوغاتی آل سعود برای شما چیست؟ بی درنگ پاسخ میشنیدی: «جلیقههای انفجاری و خودروهای بمب گذاری شده.»
این سیاست تا شکل گیری داعش و تصرف بخشهای مهمی از خاک عراق به اوج خود رسید. اما فتوای آیت الله سیستانی و کمک ایران در شکل گیری بسیج مردمی، شکست داعش را در پی داشت. از این رو سعودیها که سودای برپایی یک امارت تجزیه یافته را برباد رفته میدیدند و همچنین قمار آنها بر روی دولت خودخوانده داعش در موصل نیز ناکام ماند، تلاش کردند تا از راه دیگری وارد عراق شوند.
همه این مسائل به انتخاب ثامر السبهان به عنوان سفیر عربستان سعودی در بغداد منجر شد. اقدامی که بعد از بیست و پنج سال قطع روابط، بی شک اولین گام در سیاست جدید عربستان سعودی در قبال عراق بود. ریاض و هم پیمانان آن با جدیت تمام تلاش کردند تا دولتی را روی کار بیاورند که همسو با خواست و اراده آنها باشد و از سویی جلوی قدرت نمایی الحشد الشعبی را گرفته و اجازه ندهد این سازمان بیش از این در مناسبات عراق و منطقه تاثیر گذار باشد.
با اتمام دوره حیدر العبادی و انتخاب عادل عبدالمهدی به عنوان نخست وزیرعراق که به هیچ وجه گزینه مطلوب سعودیها نبود، فاز جدید پروژه نفوذ در ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این کشور آغاز شد. این مهم، آنجا نمود بیشتری پیدا میکند که به نظر میرسد در طراحی آمریکا برای فشار اقتصادی به ایران عربستان این وظیفه را دارد که علاوه بر جایگزینی نفت ایران، به واسطه عوامل انگیزشی اقتصادی درصدد جدا کردن بغداد از تهران برآید.
نگاهی گذرا به رسانههای همسو با عربستان سعودی بر این مدعا صحه میگذارد. روزنامه اماراتی البیان در گزارشی با تیتر «روابط عربستان و عراق دست ایران را از این کشور قطع میکند»، مینویسد: «در راستای تقویت روابط اصیل عربستان و عراق، حکومت سعودی حمایت و پشتیبانی خود از عراق را تقویت کرده و در روز تاریخی انعقاد مجلس همکاری سعودی عراقی در بغداد، کمکهایی را به این کشور می کند که از جمله آن میتوان به ساخت یک شهر ورزشی به عنوان هدیه ملک سلمان بن عبدالعزیز به ملت عراق و حمایت یک میلیارد دلاری عربستان از عراق و همچنین تاسیس چهار کنسولگری در سه شهر عراق اشاره کرد.»
به ادعای البیان: «امضای سیزده توافق و سند همکاری دوجانبه و حمایت از سرمایه گذاری سعودیها در عراق مساله دیگری است که هضم آن برای ایران دشوار است گو اینکه این کشور به دنبال جدایی عراق از گرایش عربی خود و عمل در چارچوب ولایت فقیه است.»
همین نوشته به خودی خود برای تبیین راهبرد عربستان سعودی در قبال عراق کافی به نظر میرسد. البته نباید تقسیم کار کشورهای حوزه حاشیه خلیج فارس در قبال عراق را نادیده گرفت. در این میان عربستان سعودی نقش پلیس خوب را بازی کرده و تلاش دارد چهره ای متفاوت از خود نشان دهد.
اما کشورهایی مانند بحرین و امارات هم گاهی نقش پلیس بد را ایفا کرده و تلاش میکنند عراق را تحت فشار قرار دهند. تنش اخیر بحرین و عراق نیز در همین راستا قابل تحلیل است. تنش در روابط بحرین و عراق که بتدریج ابعاد منطقهای به خود گرفته، زمانی رخ داد که مقتدی الصدر رهبر جریان صدر در عراق روز شنبه کنارهگیری حاکم بحرین را خواستار شد.
وزارت خارجه بحرین نیز بیانیه مقتدی صدر را «توهین غیر قابل قبول به پادشاهی بحرین و نقض قوانین بینالمللی» دانست. پس از آنکه خالد بن احمد وزیر خارجه بحرین نیز در توییتر واکنش نشان داد و مقتدی را «احمق سلطهجو» توصیف کرد و از او خواست به جای اشاره به بحرین، انگشت اشاره را به سوی ایران بگیرد.
موضعی که به اعتراض شدید دولت عراق و احضار سفیر بحرین در بغداد منجر شد. امارات متحده عربی هم نسبت به آنچه تهدید امنیت و ثبات بحرین میخواند، ابراز نگرانی کرد.
سعودی ها در حالی خبر از آمادگی برای کمک به مردم عراق و برخی مناطق شیعه نشین این کشور میدهند که هنوز کفن ۳۷ شهید عربستانی که عمده آنان را شیعیان تشکیل می دادند خشک نشده است.
در همین رابطه شیخ اکرم الکعبی، دبیرکل جنبش نجباء عراق در سخنانی با تاکید بر اینکه شکست پروژه داعش، عربستان سعودی را مجبور به تعظیم در برابر قدرت عراق کرد، گفت: «سیاستمداران و مردم باید از عوامل قدرت خود محافظت کند، چرا که طرف مقابل درصدد آن است که این عوامل قدرت را از جامعه منفک کند. برای نمونه دشمن از یک طرف خدماتی را عرضه میکند اما از طرف دیگر الحشد الشعبی را مورد هدف قرار می دهد و تلاش می کند که آن را از مردم جدا کند.»
باید توجه داشت ائتلاف غربی عربی که به دنبال به ثمر رساندن معاهده قرن است تلاش دارد با وعدههای اقتصادی دولتها را مجبور به جدایی از جریانهای مقاومت کرده و آنها را بر سر دو راهی مقاومت یا تسلیم وادار به تسلیم کند. این مهم به ویژه در فلسطین، لبنان، یمن و عراق در حال پیگیری است. از این رو اظهارات برخی سیاستمداران عراقی در خصوص لزوم انحلال الحشد الشعبی و همکاری با آمریکا در راستای تحریم ایران از این دایره خارج نیست.
تجربه نشان داده است که عراق اگرچه به دنبال تنظیم روابط خود با همه همسایگان است اما ارتباط با ایران را به صورت گسترده تر و عمیق تر در دستور کار قرار داده است. موضوعی که به ریشه های دینی و فرهنگی دو کشور مرتبط است و نمود آن را در سفرهای رییس جمهور ایران به عراق و سفر نخست وزیر عراق به ایران مشاهده کرد.
بدون شک استراتژی جدید عربستان سعودی نیازمند هوشمندی بیشتر محافل رسانهای و سیاسی عراق است تا این کشور بار دیگر از سوی سعودیها مورد آسیب قرار نگیرد. دستکش مخملی و دست چدنی عربستان برای اغلب مردم و سیاستمداران عراقی رو شده است و آل سعود مطمئناً به اهدافی که حتی با وجود حمایت از تکفیریها از آن بازماند با فریبهای سیاسی و اقتصادی نیز دست پیدا نخواهد کرد.
منبع: مشرق
انتهای پیام/