به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اخیرا، داشتم در مورد قانون تلاش معکوس فکر میکردم. به زبان ساده، هر چه سختتر بر روی موضوعی کار میکنیم کمتر اثربخش خواهد بود.
یک مثال عالی در این زمینه مسئله بی خوابی است. خوابیدن یک فرآیند کاملا ناخودآگاهانه است و «اراده کردن» برای خوابیدن یا «تلاش کردن» برای خوابیدن کاملا نتیجه بر عکس میدهد. هر چه بیشتر در مورد خوابیدن فکر میکنید و به خودتان القا میکنید که میخواهید بخوابید، بیشتر خواب از سرتان میپرد و این دقیقا عین قانون تلاش معکوس است.
قانون تلاش معکوس
یا این که به این صورت به آن فکر کنید: هنگامی که دارید شنا میکنید، اگر بخواهید شناور بمانید چه اتفاقی میافتد؟ شما به پایین میروید و غرق میشوید. اگر بخواهید به پایین بروید، بدن شما به مبارزه با شما میآید و سعی میکند شما را به سطح آب برگرداند. اگر بخواهید غرق بشوید، بر روی آب شناور میمانید.
این قانون به این دلیل وجود دارد که ذهن خودآگاه و ذهن ناخودآگاه ما همیشه در تعارض هستند و ذهن ناخودآگاه همیشه برنده است. اما چرا؟ به دلیل این که ذهن ناخودآگاه همیشه محافظ ماست و به ندرت از منطق پیروی میکند.
یک روان شناس فرانسوی به نام امیل کوئه، قانون تلاش معکوس را تعریف میکند و درباره آن میگوید: «وقتی قوه اراده و تخیلات ما در تضاد و در حال رقابت هستند، همیشه قوه تخیل ما است که پیروز میدان است، بدون هیچ استثنایی.»
تصور کنید من یک تخته بر روی زمین قرار دهم و به شما بگویم بر روی آن راه بروید. شما بدون هیچ مکثی این کار را را انجام میدهید، درست است؟ به هر حال این فقط یک تخته است و راه رفتن بر روی آن اصلا کار مشکلی محسوب نمیشود. شما آگاهانه میتوانید به بدن خود بگویید این کار را انجام بدهد و بدن شما نیز آن را انجام میدهد.
اما چه اتفاقی روی میدهد اگر ما همین تخته را به بالای ۲ تا از بلندترین ساختمانهای شهر شما ببریم؟ و یک سر تخته را بر لبه یک ساختمان بگذاریم و سر دیگر تخته را بر روی لبه بام ساختمان دومی قرار دهیم؛ و همان درخواست را از شما بکنیم: آیا بر روی تخته راه میروید؟ این دقیقا همان کاری است که بر روی زمین به راحتی انجام دادید! شما خیلی ساده یک پا را جلوی پای دیگر گذاشتید و از روی تخته رد شدید. اما این بار ذهن ناخودآگاه شما با تمام تلاش به مبارزه با شما بر خواهد خواست. حس عصبانیت و ترس از سقوط، تمام وجود شما را فرا خواهد گرفت و هر چه بیشتر سعی کنید که با اراده خود از این احساسات فرار کنید اوضاع بدتر خواهد شد.
میبینید، حتی اندکی شانس ندارید که در آن ارتفاع حتی یک پای خود را بر روی تخته بگذارید؛ در حالی که بر روی زمین به راحتی این کار را انجام دادید. اما در اینجا ذهن شما تمام سناریوهای ترسناک را جلوی چشمتان ردیف میکند و شما را از انجام این کار ناتوان میسازد. اگر در این لحظات قرار گرفتید، حتما قانون تلاش معکوس را به خاطر بیاورید.
«هر چه که ما با قدرت اراده خود تلاش میکنیم تا کاری را انجام دهیم، امکانش کمتر میشود که بتوانیم در آن موفق بشویم. ما قادر نیستیم به خودمان بفهمانیم؛ کاری که ما میتوانیم بکنیم این است که حالتی را در ذهن خود پرورش دهیم، که در آن حالت فهم مسئله خودش به سمت ما بیاید.» آلدوس هاکسلی (قانون تلاش معکوس).
قانون تلاش معکوس
پس چگونه قانون تلاش معکوس میتواند بر روی زندگی روزمره ما اثر بگذارد؟
من بر اساس تجارب شخصی میتوانم به شما بگویم هر روز قربانی این مسئله میشوم. من در واقعیت یک مشاور سئو و بهینه سازی سایت هستم که البته عاشق این کار هستم، ولی در رویاهای خودم یک نویسنده، سخنران و سازمان دهنده هستم. اما چرا در رویا؟!
من همیشه میخواستم که بنویسم، همیشه احساس میکردم حرفی برای گفتن دارم. ذهن خودآگاه من میگوید: «من میتوانم آن کار را انجام دهم. من میتوانم به اشتراک بگذارم، حرف بزنم و بنویسم.» و بعد چه اتفاقی میافتد؟ ذهن ناخودآگاه من سالها با شک کردن، احساس نا امنی و ترس کار را خراب کرده است. تصورات من از این که ممکن است کار چگونه خراب شود از قدرت اراده من قویتر بوده است.
اوضاع بر همین گونه بود تا زمانی که من به عنوان یک شخص رویاهایم را به فراموشی سپردم و شروع کردم به راحت بودن با فعالیتهایی که میتوانستم درباره آنها بنویسم و صحبت کنم و آنها را به اشتراک بگذارم. من راه بسیار زیادی برای رفتن دارم. وارستگی یک هدف نیست، بلکه یک سفر است. در بهترین حالت، من امیدوار هستم که از مبارزه کردن با خودم دست بردارم.
نمایندههایی که در این زمینه آموزش میبینند استعداد متحیر کنندهای دارند. آنها مردمان شگفت انگیزی هستند که داستانهای آنها قانع کننده، موثق و درست است. اما هنوز، بسیاری از آنها با سدی به نام شک و تردید نسبت به خود مواجه هستند. ذهن آگاه آنها هدفی را برگزیده است و ذهن ناخودآگاه آنها تصمیم گرفته است آن هدف را نابود کند.
لحظهای درنگ کنید و به خودتان و آینده فکر کنید. آیا دوست دارید به این جنگ درونی ادامه دهید؟ یا میخواهید سعی کنید قانون تلاش معکوس را یاد بگیرید؟!
امیل کوئه میگوید: «راه حل این ترس، آرامش داشتن است، رها کردن و فکر کردن درباره چیزهای آرامش بخشی است که میتوانند به ما احساس اعتماد به نفس بدهند. از این احساس اعتماد به نفس، هنگامی که احساس امنیت و تازه بودن میکنیم، میتوانیم، به راحتی با چیزهایی سر و کله بزنیم که کمتر احساس خطر در ما ایجاد میکنند.»
آرامش داشته باشید و رها کنید. جنگیدن با خودتان را تمام کنید. بخندید. آخرین مرتبهای را که امتحان دادید به یاد میآورید؟ شما درس خواندید و باز هم درس خواندید، اضطراب و فشار شما تا لحظهای بود که برگه امتحان را به دست گرفتید و بعد. بوم.
همه چیز از یادتان رفت. هر چه بیشتر در ذهنتان به دنبال جواب گشتید، کمتر چیزی به یاد میآوردید. وقتی از جلسه امتحان خارج میشدید چه اتفاقی میافتاد؟ یک ساعت بعد، وقتی دیگر فشاری وجود نداشت و شما در آرامش بودید، به یکباره همه چیز را به یاد میآوردید. هر لحظه سعی کنید قانون تلاش معکوس را به خاطر بیاورید.
افکار منفی متمایل به این هستند که اثر گذارتر از افکار مثبت باشند؛ به این دلیل که افکار منفی معمولا با احساسات بیشتری همراه هستند. هدف خود را در ذهن داشته باشید و همواره سعی کنید که بر روی آرامش داشتن تمرکز نمایید. خودتان را از احساسات منفی برای این که ممکن است به این هدف نرسید، رها کنید. یک عکس مثبت نسبت به این هدف در ذهن خود مجسم کنید؛ سپس احساسات خودتان را هم به این عکس اضافه کنید. هیچ چیز ساده نیست، اما همه چیز ارزش امتحان کردن را دارد. موفق باشید.
منبع: برترین ها
انتهای پیام/