به گزارش خبرنگار حوزه شهری گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اینجا پاساژ شقایق در خیابان ظهیرالاسلام است؛ مرکز چاپ کاغذ و مقوا در تهران؛ ساختمانی ۵ طبقه در قلب پایتخت که صبحها از کاغذ پر و شبها از آن خالی میشود.
کارگرهای شاغل در پاساژ و مغازه دارها هر روز با جنسی سر و کار دارند که به راحتی حتی با جرقه ساده میان دو سیم برق آتش میگیرد. کالایی که اگر قرار باشد بسوزد به مراتب شعلههایی گرمتر از البسه پلاسکو تولید میکند.
بدیهی است که بحث حفاظت و امنیت کارگران شاغل در این پاساژ باید در اولویت آتش نشانی، وزارت کار و وزارت بهداشت باشد. شاید به همین علت بود که چندی پیش وزارت بهداشت در نامهای به آتش نشانی ایراداتی از برق و سیم کشی این پاساژ گرفت و با همکاری اداره برق درصدد برطرف کردن اشکالات برآمدند. اما نکته اینجاست که این اقدام نه تنها کمکی به ایمن شدن پاساژ نکرده بلکه آن را نا ایمنتر هم کرده است.
ماجرا از این قرار است حدود یک ماه پیش که اداره برق کنتورها را تعویض کرد، همزمان ظاهر پاساژ نیز دستخوش تغییراتی شد. اگر در طبقات پاساژ شقایق قدم بزنید، میبینید سیمهای برق روکار مانند تارهای عنکبوت البته نه با آن نظم بلکه کاملا نامنظم و غیر استاندارد و آویزان از سر در مغازهها به داخل کشیده شده اند؛ هر مغازه با سیمهایی که داشته برای خود از کنتورهای زیرزمین برق گرفته است.
در طبقه اول پاساژ هم ۴ مغازه برای صرفه جویی در مصرف برق سیمهای آن را به صورت متوالی گرفتهاند. مغازه اول سیم را از محوطه نورگیر از پایین تا بالا کشیده سپس از همان سیم از مغازه اش به مغازه دوم برق رسانی کرده است و مغازه سوم از مغازه دوم تا مغازه چهارم همین روند ادامه مییابد.
اینکه سیمهای برق روکار استاندارد هستند یا خیر را که کنار بگذاریم، هرکدام از این مغازهها چندین دستگاه چاپ با مصرف بالای برق دارند و کیست که نداند اگر بیش از توان یک سیم از آن برق کشیده شود یا سیم آب میشود یا اینکه جرقه میزند؛ آن هم در پاساژی که جای جای آن کاغذ چیده شده است.
جلوتر که رفتیم یک مغازه ۳ سیم را با لنت برق (چسب مخصوص سیم برق) به هم چسبانده و از جلوی مغازه کناری برای کولر گازی اش برق به اصطلاح سه فاز کشیده بود. به مشکل سیمها و برق و کاغذ، نبود سیستم اطفاء حریق استاندارد و یا کپسولهای اطفاء به تعداد کافی در طبقات پنجگانه پاساژ را هم اضافه کنید.
مسعود یکی از مغازه دارها در خصوص علت به وجود آمدن این وضعیت گفت: هر مغازه ۳ میلیون تومان برای تعویض کنتورهای برق پرداخت کرده و مجموعا ۳۰۰ میلیون جمع آوری شده است.
او افزود: بعد از تعویض کنتورها فقط مغازههای طبقه همکف برق داشتند و حاضر به پرداخت دوباره هزینه جهت اصلاح و نوسازی سیم کشی داخل ساختمان نشدند. این مغازه دار اختلاف نظر میان کسبه شقایق و لزوم ادامه کار را عامل به وجود آمدن وضعیت کنونی پاساز دانست.
ملکی سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص ناایمن بودن وضعیت برق و لزوم حفظ ایمنی پاساژ شقایق گفت: از پرونده این پاساژ اطلاعی ندارم و ما هر دقیقه نمیتوانیم از یک جا بازدید کنیم!
سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران همچنین درباره روند پیگیری و نظارت در اینگونه پروندهها اظهار کرد: ابتدا از این اماکن بازدید صورت میگیرد و تاکید میشود ایرادات طبق دستورالعمل آتشنشانی اصلاح شوند و اگر در مهلت ۱۰ تا ۳۰ روزه اقدامی صورت نگیرد؛ تائیدیه صادر نمیشود.
در طول دو تماسی که با سخنگوی سازمان اتش نشانی تهران برقرار شد، وی از پرونده پاساژ شقایق اظهار بی اطلاعی کرد و تمام مسئولیت را متوجه اداره کل برق استان تهران دانست. اداره برق استان تهران نیز طی تماسهای مکرر در خصوص نابسامانی این پاساژ پاسخی ارائه نکرد.
این بی توجهیها و مسئولیت را برگردن هم انداختنها نتیجهای جز درگیر شدن اذهان عمومی در صورت بروز اتفاق نخواهد داشت. شاید هنوز تصویر فروریختن ساختمان ۱۷ طبقه پلاسکو در چهارراه استانبول از ذهنها نرفته باشد؛ آن موقع هم کسی تصورش را نمیکرد که با غفلت یک کارگر، ساختمان به آن اندازه تبدیل به تلی از خاک شود و جان چند ده انسان را بگیرد.
همه ما کم و بیش از بزرگترها شنیده ایم که همیشه اتفاق برای دیگران نیست یا همان جمله تکراری و کلیشهای حادثه خبر نمیکند؛ حالا هم بعد از گذشت چند سال از حادثه پلاسکو هنوز هم کسبه آن به روال سابق باز نگشته اند.
اکنون هم میتوان با هزینه برای تعویض سیم کشی داخلی و مجهز کردن پاساژ به سیستم اطفاء حریق جلوی خسارتهای بزرگ مالی و جانی را گرفت تا شاهد داغدار شدن خانواده دیگری نباشیم.
این که نظارت و بازدید از اینگونه مراکز بر عهده کدام ارگان است، هنوز هم از قسمتهای تاریک و مبهم مدیریت شهری است.
انتهای پیام/
این موضوع را مقایسه کنید با پاساژی مثل پاساژ شقایق و امثال آن ، دود بی توجهی چند نفر آدم نسبت به ایمنی و خودخواهی آنها جهت کسب پول ،جان چند نفر را هر روز و هر ساعت به خطر میاندازد ، چند نفر کارگر ،چند آتش نشان ،چقدر سرمایه باید ازبین برود که آقا و خانمهای صاحب این اماکن به خود بیایند و به اجماع برسند که پولی از جیب مبارکشان صرف ایمنی محل کسب خودشان کنند و بقیه را به دردسر نیاندازند ،...التماس تفکر