به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خیلی سخت میتوان دوران قبل از اینترنت، قبل از گوگل، قبل از یوتیوب و نتفلیکس را تصور کرد. نسل Z (متولدین اوایل دهه ۲۰۰۰) نمیتواند این واقعیت را درک کند که ما زمانی از فکس برای ارسال اسنادمان استفاده میکردیم. نسل Z نمیتواند بفهمد در گذشته امکان خرید اینترنتی همه چیز وجود نداشته و برای تهیه هر چیزی مجبور بودیم به فروشگاههای فیزیکی مراجعه کنیم یا اینکه امکان برقراری مکالمه تصویری با کسی که آن سوی خط تلفن ما قرار دارد، نداشتیم و فقط میتوانستیم تماس صوتی برقرار کنیم.
این نسل با دراپباکس، اوبر، فیسبوک، اینستاگرام و سایتهای خرید آنلاین بزرگ شده است. کودکان ما دنیایی را تجربه میکنند که هر کاری را میتوان بهصورت آنلاین در آن انجام داد و سفارشهایی که میدهیم را حتی گاهی ظرف چند ساعت درب خانهمان تحویل میگیریم. آنها دنیا را با سرعتی تند و عملی تجربه میکنند و زمان زیادی را صرف انتظار برای چیزی نمیکنند. این موضوع بر موجودیت آنها و تصویری که آینده برای آنها میتواند به همراه داشته باشد، اثرگذار است. اما در محیط کار، مجموعه ترکیبها و روشهای جدیدی در حال ظهور است که تحولی اساسی در آن چیزی که «شغل» مینامیدیم، ایجاد میکند.
دفاتر شرکتهای گوگل، فیسبوک و خیلی از استارتآپهای تکنولوژی تازهکار طوری طراحی شدهاند تا ضمانت کنند نیروی کارشان نیازی به ترک شغلش ندارد. در این نوع شرکتها افراد میتوانند در محل کارشان زندگی کنند؛ میتوانند حیوان خانگیشان را به محل کار بیاورند، از امکانات ورزشی و شنا استفاده کنند، غذای باکیفیت رایگان بخورند، آزمایش خون بدهند، موهایشان را در آرایشگاه کوتاه کنند، دوستانشان را به یک وعده غذایی دعوت کنند و از لپتاپ و ipad و شارژر تلفن بهصورت رایگان استفاده کنند. هر چیزی که آنها بخواهند تقریبا برایشان فراهم است. اما چرا این شرکتها کارکنانشان را اینگونه نازپرورده میکنند؟ پاسخ ساده است: جذب و حفظ بهترین استعدادها.
یادآوری این موضوع که در خیلی از مشاغل و صنایع، به زودی نیروی کار مازاد ایجاد خواهد شد، به مذاق خیلی از افراد و شرکتها خوش نمیآید. پذیرش آن کمی سخت است، اما این واقعیت را که چنین اتفاقی حتمی است، تغییر نمیدهد و وقتی مرزهای کار در دنیای دیجیتال از بین میرود، نمیتوانیم پشت اتحادیههای تجاری پنهان شویم. تکنولوژی خیلی از مشاغل را در بازار فعلی اتوماتیکسازی میکند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، بیشتر مردم دنیا ظرف ۳ تا ۵ سال آینده تا حدی تحت تاثیر تغییرات آینده کار قرار خواهند گرفت. تکنولوژی به شما کمک میکند تصمیمهای سریعتر و بهتری اتخاذ کنید، اما مثلا نمیتوانید تفکر انتقادی را به تکنولوژی بسپارید. آینده شما به توانایی فکر کردن و قضاوت شما بستگی دارد، چون کامپیوتر نمیتواند این کارها را انجام دهد.
به شکل واقعبینانه، دنیای کار مستقیما به سمت کمبود استعدادهای دیجیتال میرود و کارشناسان پیشبینی میکنند که بیش از ۳۰ درصد «مشاغل مربوط به تکنولوژی» تا سال ۲۰۲۰ خالی از نیروی کار مناسب خواهند بود. با این شرایط، از زندگی کاریمان در آینده چه انتظاری میتوانیم داشته باشیم؟
محققانی مثل نیک باستروم ارزیابی کردهاند که کامپیوتر و تکنولوژی تا سال ۲۰۵۰ هوشمندتر از انسان خواهد بود و تنها تعداد اندکی از مشاغل باقی میمانند که به دخالتهای انسانی نیاز دارند. انسانها برای اینکه نقش فعالتری در این شرایط داشته باشند، باید بدانند چگونه علاوه بر بهینهسازی بهره هوشی (IQ) و هوش هیجانی (EQ)، هوش جهانی (GQ) و هوش دیجیتال (DQ) خود را هم تقویت کنند. این چهار هوش، چارچوب آمادگی انسان برای آینده خواهند بود. هیچ شغلی در بازار وجود ندارد که اصلا ارتباطی با IT و تکنولوژی نداشته باشد. ما در یک جامعه خطی زندگی میکنیم که انتظار میرود هر کسی در قالب یکی از موارد زیر بگنجد:
• شاغل یا بیکار
• نیروی کار تمام وقت یا پارهوقت
• تندرست یا در حال گذراندن مرخصی استعلاجی
• کارمند بخش دولتی، کارمند بخش خصوصی یا خوداشتغال
بیشتر افراد حتی هیچ ایدهای ندارند که ۱۰ سال آینده شکل زندگی آنها چگونه خواهد بود. بیل گیتس در یکی از سخنرانیهایش گفته بود ۱۵ سال آینده، دنیا وصفناپذیر و غیرقابل درک خواهد بود و نوآوری در بخشهای بهداشت و سلامت، بانکداری، امور مالی، کشاورزی و آموزش، انقلابی در سبک زندگی و کار ما ایجاد خواهد کرد.
برای اینکه بدانید برای مهارتهایی که در حال حاضر دارید، بازار کاری در آینده وجود خواهد داشت یا نه، منابع متعددی باید اختصاص دهید. یکی از روشهایی که برای سنجش آینده میتوان مورد استفاده قرار داد، این است که ببینید سرمایهگذاران سرمایههای خود را کجا صرف میکنند. سازمانهای نوآور و مسوول، نقش خودشان را برای کمک به مبارزه با چالشهای تغییرات آبوهوا، افزایش امنیت، مقابله با بیماریها و درمان بیماران، ایفا میکنند.
این شرکتها وارد عمل شدهاند و این همان چیزی است که بر زندگی، کار و آینده ما اثرگذار است. این فعالیتها به تفکر استراتژیک نیاز دارند. تفکر استراتژیک یعنی تصور آنچه میتواند در آینده رخ دهد و سپس بهکارگیری نظریههای خودتان برای شرایط فعلی که ممکن است سخت به نظر برسد؛ مخصوصا تصور اینکه در آینده چه کاری میتوانید انجام دهید و به چه چیزی میخواهید تبدیل شوید. اما هر کسی با تکنیکهای درست میتواند توانایی خود را برای این نوع تفکر تقویت کند و به موفقیت برسد.
دنیا همچنان مکانی جالب و دینامیک خواهد بود، اما توانایی شما برای اینکه با آن هماهنگ شوید و بازنده آینده نباشید، به این بستگی دارد که گرایشهای اثرگذار بر شغل و صنعت خودتان را زودتر شناسایی کنید و ببینید آیا جسارت واکنش نشان دادن به آنها را دارید یا نه.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
انتهای پیام/