به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، امروزه حضور مردم در پای صندوقهای رأی نماد حمایت و پشتیبانی آنها از نظامی است که در آن زندگی میکنند. به این اقدام که با برگزاری انتخابات صورت میپذیرد مشارکت سیاسی گفته میشود از چگونگی ایجاد و گسترش این قاعده که به معیاری برای وزنکشی عیار مردمی حکومتها تبدیل شده است میگذریم و به اختصار به نوع و شیوه مشارکت سیاسی مردم در نقاط مختلف جهان میپردازیم.
کشورهای دنیا چه محدودیتهایی برای حضور در انتخابات دارند
تا چندی قبل در بسیاری از کشورها فقط به عده محدودی از مردم حق حضور در پای صندوقهای رأی و انتخاب افراد داده میشد که بایستی از شرایط ویژهای برخوردار میبودند. در جوامع مختلف این مسئله متفاوت است و هر جامعهای در اینباره تجربه خاصی را دنبال نموده و سبک خاصی را پسندیده بود.
به عنوان نمونه در یونان قدیم فقط کسانی از حق رأی برخوردار بودند که صفت شهروندی داشتند. در سایر کشورها نیز تا چندی قبل مشارکت زنان در انتخابات و اداره امور جامعه ممنوع بود. ایالات متحده آمریکا، انگلیس، فرانسه، سوئیس و بسیاری دیگر از جمله کشورهایی بودند که به زنان اجازه مشارکت سیاسی نمیدادند. اگرچه به مرور زمان بر دایره کسانی که حق شرکت در انتخابات و مشارکت در روند مدیریت جامعه را داشتند افزوده شد، لکن هنوز هم میتوان یافت کشورهایی را که از محدودیتهای عمده در انتخابات استفاده مینمایند از جمله این کشورها میتوان به عربستان اشاره کرد در این کشور زنان همچنان از مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی جامعه بیبهرهاند.
علاوه بر محدودیتهای جنسی محدودیتهای سنی را نیز میتوان ملاحظه کرد. این گونه محدودیتها در هر جامعهای و به نحوی قابل ملاحظه است. به عنوان نمونه در برخی کشورها کسانی از حق شرکت در انتخابات برخوردارند که حداقل ۱۶ سال سن داشته باشند مانند کشورهایی که دارای نظامهای انقلابی و تکمجلسی هستند و برخی دیگر نیز برای کسانی که سن کمتر از ۲۳ یا ۲۵ سال داشته باشند حق مشارکت سیاسی را قائل نیستند. مانند کشورهای دو مجلسی که عمدتاً نسبت به مجلس دوم چنین دیدگاهی را قائلند.
از دیگر محدودیتهای انتخاباتی میتوان به تابعیت اشاره کرد کشورهای مختلف در این مورد مواضع متفاوتی را اتخاذ مینمایند. در فرانسه و مصر مهاجرانی که تابعیت این کشورها را پذیرفتهاند حداقل پس از گذر پنج سال از مدت پذیرش، حق حضور پای صندوق رأی را به دست میآورند.
علاوه بر مسئله تابعیت، سواد خواندن و نوشتن و آگاهی از اطلاعات روز نیز در برخی کشورها برای شرکت در انتخابات لازم است. در اینگونه کشورها افرادی که بیسواد باشند یا از اطلاعات عمومی بیبهره باشند حق مشارکت سیاسی را از دست میدهند. مانند شیلی و فیلیپین. البته در ایالات جنوبی آمریکا رأی دهنده باید توان خواندن قانون اساسی و در بعضی نقاط توان توضیح دادن آن را نیز داشته باشد.
برخلاف این کشورها کشورهای دیگری را نیز میتوان مشاهده کرد که حق شرکت در رأی دادن را برای دانشجویان و روحانیان دینی به رسمیت نمیشناسند. لائوس را میتوان از این جمله کشورها دانست. معمولا علت عمده مخالفت با حضور دانشجویان در انتخابات، عدم پرداخت مالیات توسط آنهاست. این کشورها معتقدند تنها کسانی حق رأی دارند که میزان معینی مالیات بپردازند. اینگونه محرومیتها مربوط به محدودیتهای ناشی از فعالیتهای اجتماعی است.
از محدودیتهای دیگر با این ماهیت میتوان به محرومیت کسانی اشاره کرد که سابقه جزایی مؤثر دارند. فرانسه و بلژیک محرومیتهای اینچنینی را برای افرادی قائلند که به عنوان کاندیدای انتخابات حاضر میشوند.
در برخی جوامع نیز به دلیل وجود مونوکراسیهای پادشاهی و دیکتاتوری هیچگونه مشارکت مؤثری را نمیتوان مشاهده کرد. از جمله این کشورها میتوان به برخی کشورهای عربی مانند امارات اشاره نمود.
در برخی کشورها نیز شرکت در انتخابات نه به عنوان حق بلکه به عنوان تکلیف شناخته شده است لذا دارندگان شرایط مجبور به شرکت در انتخابات میشوندو عدم حضورشان تاوانهای اجتماعی، مالی و... را به دنبال خواهد داشت.
در جمهوری اسلامی ایران نیز از محدودیت سنی میتوان به عنوان مهمترین قانون برای حضور در انتخاباتها نام برد. بر این اساس افراد کمتر از ۱۸ سال حق مشارکت مستقیم در انتخابات را ندارند.
نگاه به موضوع محدودیتهای اجتماعی خصوصا در مسئله مشارکت سیاسی نباید نگاهی مطلق گونه باشد. محدودیتها اگر با نگاهی دقیق و عادلانه وضع شوند از آنها میتوان به تبعیضات عادلانه نام برد. به این معنا که نباید و نمیتوان سرنوشت یک ملت را به دست کسانی تعیین کرد که هیچگونه علقهای به جامعه نداشته و از تابعیت بیگانه برخوردارند و همچنین نمیتوان اختیار تعیین تکلیف سیاسی و غیرسیاسی یک جامعه را به افرادی سپرد که محجورند و قدرت درک اجتماعی را به جهت صغر سن و مسائلی از این قبیل کسب نکردهاند. این گونه محدودیتها اگر محرومیت مشمولان را به دنبال دارد، اما محدودیتهایی مورد حمایت و لازم است که سیره تمام جوامع و دیدگاه تمام عقلا و اندیشمندان بر ضرورت اعمال آنهاست.
لکن برخی محدودیتها در برخی جوامع مشاهده میشود که هیچگونه توجیه اصولی، منطقی و عقلی را نمیتوان برای آنها یافت. این گونه محدودیتها و محرومیتها که عمدتا در جوامع مونوکراتیک و جوامعی که از دموکراسیهای تودهای برخوردارند قابل مشاهدهاند و بیشتر به جهت حفظ نظم مستقر و حاکم بر جامعه وضع شدهاند. هر چند که نظم مستقر تامینکننده منافع گروه و اشخاص خاصی باشد.
ممنوعیتهای دینی و مذهبی را نیز میتوان از جمله این محدودیتها دانست که برخی جوامع مذهبی به مجموعه محدودیتهای اجتماعی خود افزودهاند. مانند عربستان سعودی که از پذیرش نمایندگان شیعه در ارکان حکومت ممانعت به عمل میآورد و هیچگونه حق مشارکتی را برای پیروان تشیع قائل نمیباشد. انگلیس و رژیم غاصب صهیونیستی این محرومیت را برای انتخاب شدن کشیشها و خاخامهای یهود قائلند.
در کشور ایران اگر چه اعتماد به مردم در امر حکومت به جهت وجود حکومتهای یکتاسالار تا پیش از سال ۱۳۵۷ سابقه چندانی ندارد، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از همان بدو تشکیل نظام و استقرار آن مردم نقش ویژهای در تمام مناسبات اجتماعی داشتهاند. سابقه مشارکت مردم در بیش از ۳۰ دوره انتخابات متعدد در حدود مدت ۳۳ سال نشان از میزان جدیت نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به استفاده از آراء ملت در اداره کشور و اعتقاد نظام به عقبه و پشتوانه مردمی است. از طرف دیگر حضور بینظیر و مثالزدنی مردم در انتخابات متعدد با شور و اشتیاق فراوان نشان از همبستگی اجتماعی و واقعی مردم با این نظام است.
مقایسه اجمالی درصد مشارکت مردم ایران در انتخابات متعدد ریاست جمهوری و مجالس و شوراها نشان میدهد با وجود تمام تلاشهای خارجی مبنی بر بیارزش قلمداد کردن نقش مردم در تصمیم سازیهای ایران، مردم در این نظام اعتقاد راسخی به مسئله حضور در انتخابات و دادن رای به فرد مورد نظر خود دارند. مشارکت گسترده مردم ایران در تمام انتخابات، مشارکت سیاسی در عرصه اجتماعی را به فرهنگی عمومی مبدل کرده است. فرهنگی که انتخابات را هم حق میداند و هم تکلیف. این باور و حضور برخلاف تجربه و روش بسیاری از کشورهاست. برخی از کشورها جهت جذب مشارکت حداکثری مردم به تشویقات و تنبیهات خاص روی آورده و در بسیاری مواقع به اجباری ساختن حضور و تنبیه غایبان عرصه مشارکت سیاسی پرداختهاند.
تجربه تلخ دوران جبر در مشارکت باعث شد تا رفتهرفته کشورها از این رویه عدول نموده و به اختیاری بودن حضور مردم در انتخابات تن دهند. هلند را میتوان از جمله این کشورها دانست که هم سابقه حضور اجباری در مشارکت سیاسی را تجربه نموده و هم سابقه مشارکت اختیاری را. جالب آن است که در اولین انتخاباتی که به صورت اختیاری برگزار شد مشارکت ۹۰ درصدی مردم در دوره اجباری به مشارکت ۲۰ درصدی در دوره اختیاری تبدیل شد! این تفاوت درصد در دوران جبر و اختیار نشان از میزان بیاعتقادی و نارضایتی مردم از حکومت در این کشور داشت.
در کشورهای دیگر نیز مثالهایی از این قبیل به وفور قابل ذکر است. عمده انتخاباتهای برگزار شده در جهان از میزان حضور کمتر از ۵۰ درصد برخوردارند و این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران مشارکت قریب ۱۰۰ درصدی را در انتخاباتهای مربوط به نوع نظام و رفراندوم قانون اساسی تجربه کرده است؛ که بینظیرترین انتخاباتهای جهان از بدو تاریخ تاکنون بوده است.
در انتخاباتهای ریاست جمهوری نیز مشارکت مردم نسبت به دیگر کشورها از جایگاه برتری برخوردار است. تا جایی که مشارکت ۸۵ درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری ایران، پس از گذر قریب ۳۰ سال از انقلاب و تشکیل حکومت، اوج مردمسالاری و جمهوریت را در معرض قضاوت مردم جهان و دولتهای حاکم قرارداد.
برای جلوگیری از اطاله بحث تنها به مقایسه تطبیقی میزان مشارکت سیاسی مردم در انتخاباتهای ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران پرداخته میشود تا عیار مردم سالاری این دو حکومت سنجیده شود:
جمهوری اسلامی ایران، یکی از کارآمدترین و مردمسالارترین نظام سیاسی و انتخاباتی را در جهان داراست. رفراندوم دوازدهم فروردین سال ۱۳۵۸ یکی از کمنظیرترین نمونههای مشارکت سیاسی آرام و مترقی تاریخ قلمداد میشود که مردم با ۲/۹۸ درصد به نظام جمهوری اسلامی رای مثبت دادند و پس از آن قانون اساسی کشورمان تدوین و تصویب شد. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مردم با رای مستقیم و مخفی خود، در چهار انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، شورای اسلامی شهر و روستا و مجلس خبرگان رهبری، در تعیین سرنوشت و پیشبرد امور مشارکت دارند.
انتخابات در نظام سیاسی ایران اسلامی بر پایه اصول مربوط به حاکمیت دین و حضور مردم در صحنه ومشارکت آنها در عرصه قدرت و تصمیمگیریها در این حوزه است و یک وظیفه ارزشی به شمار میرود. تاکنون انتخابات مختلفی از قبیل رفراندوم جمهوری اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی، تدوین قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی در کشور ما انجام شده است و به رغم ایجاد چالشها از سوی برخی کشورهای خارجی و تحمیل جنگ، ترورها و فشارهای اقتصادی، مشارکت مردمی هرگز از ۵۰ درصد پایینتر نیامده است.
انتخابات ایران در ارزیابی و مقایسه با انتخابات دیگر کشورهای جهان، در تمامی قارهها، بیشترین میزان مشارکت و حمایت مردمی مداوم از نظام سیاسی خود را دارا است که با توجه به آمار مشارکت مردم، میانگین درصد مشارکت در انتخابات ایران از میانگین کشورهای غربی بالاتر است.
میزان مشارکت مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری در دور هفتم ۹/۷۹ درصد، دور هشتم ۶/۶۶ درصد، دور نهم ۸/۶۲ درصد و دور دهم ۸۵ درصد بوده است، همچنین مردم در انتخابات مجلس ششم ۳۵/۶۷ درصد، مجلس هفتم ۲۱/۵۱ درصد، مجلس هشتم ۴۰/۵۵ درصد و مجلس نهم ۲/۶۴ درصد مشارکت داشتهاند.
برخلاف ایران، در بسیاری از کشورهای پیشرفته که ادعای پرچمداری دموکراسی در جهان را یدک میکشند، میزان مشارکت مردم در انتخابات با وجود سابقه طولانی آنها در برگزاری آن، چندان چشمگیر نیست. در سالهای اخیر این میزان مشارکت در کشورهای غربی به دلیل بحرانهای سیاسی و اقتصادی و نارضایتی مردم از سیستم لیبرال دموکراسی کمتر نیز شده است.
به عنوان مثال نظام ایالات متحده که خود را به عنوان سمبل نظامهای لیبرال دموکراسی در دنیا معرفی میکند، همیشه شاهد مشارکت اندک مردم در انتخابات بوده است. در یک قرن اخیر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، همیشه نیمی از جمعیت ایالات متحده شرکت نکردهاند. درصد مشارکت مردم برای انتخاب اعضای کنگره نیز همیشه بین ۳۰ تا ۴۰ درصد در نوسان بوده است.
میزان مشارکت مردم آمریکا در انتخابات کنگره سال ۲۰۱۰، ۸/۳۷ درصد، سال ۲۰۰۶، ۱/۳۷ درصد، سال ۲۰۰۲، ۳۷ درصد وسال ۱۹۹۸، ۴/۳۶ درصد بوده است. همچنین آمار مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری این کشور شامل ۴۹ درصد در سال ۱۹۹۶، ۲۱/۵۱ درصد سال ۲۰۰۰، ۶۹/۵۶ درصد سال ۲۰۰۴، ۲۰/۵۸ درصد سال ۲۰۰۸ و نهایتا پایینتر از ۵۰ درصد در سال ۲۰۱۲ بوده است.
چنان که ملاحظه میگردد طی انتخاباتهای برگزار شده اخیر، روند مشارکت سیاسی مردم در آمریکا و حتی کشورهای اروپایی همچون فرانسه سیر نزولی جدی را شاهد است و این در حالی است که در جمهوری اسلامی ایران مردم در انتخاباتهای اخیر اعتمادی بیش از گذشته به نظام و مسئولان از خود نشان دادهاند و با این مشارکت سرنوشت آینده کشور را به بهترین نحو مدیریت و راهبری میکنند.
انتهای پیام/