به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام، با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
در این مراسم شاعران و چهرههای فرهنگی و ادبیای از جمله سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محسن مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری، سیمندخت وحیدی، علی موسوی گرمارودی، علیرضا قزوه، یوسفعلی میرشکاک، زکریا اخلاقی، ناصر فیض، جلیل صفربیگی، محمدرضا سنگری، فاضل نظری، عباس حسیننژاد، علی داوودی، عباس محمدی، سیدحسین متولیان، میلاد عرفانپور، مصطفی محدثی خراسانی، محمود حبیبی کسبی، فریبا یوسفی، مرتضی امیری اسفندقه، محمدمهدی سیار، محمدحسن جمشیدی، محمدحسین نعمتی و… حضور داشتند.
حسین دهلوی از جمله شاعرانی بود که شب گذشته در محضر رهبر انقلاب شعر عاشقانه خواند، رهبر انقلاب پس از اتمام شعر شاعر فرمودند: غزل عاشقانه با محتوای خوب بود، آفرین.
هرچند این که سخت شکستی دلِ من است
غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است
من دوستی به جز تو ندارم؛ قسم به عشق
هر کس که غیر از این به تو گفتهست، دشمن است
چشمان من مسیرِ تو را گم نمیکنند
فانوس اشکهای من از بس که روشن است!
هر کس که دامنِ مژهاشتر نمیشود
باید یقین کنیم که آلودهدامن است
از دیدنم دوباره پریشان شدی؟ ببخش!
چون خوابِ بد، سزای من «از یاد بردن» است
اعظم سعادتمند از جمله شاعرانی بود که شب گذشته در محضر رهبر انقلاب شعر خواند. وی در این دیدار سرودهای مادرانه خواند که رهبر انقلاب پس از اتمام شعر فرمودند: «آفرین، چه خوب، یک سرود مادرانه از دل برخاسته و شیرینی بود.»
ای دهانت لانه گنجشکهای شاد پر چانه
کودک منای تمام حرفهایت فیلسوفانه
صد گره وا میشود از بغضها و اخمهای من
میزنم هر بار بر موهای تا سرشانهات شانه
تازگیها اولین دندان پیشین تو افتاده ست
رفته یعنی از زمان مستی ما هفت پیمانه
با تو بازی میکنم دیوانه بازی میشوم هر وقت
از نبایدها و بایدهای عقل خویش دیوانه
تا شبیه کودکیهایم بفهمی حرف گلها را
بستهام روبان موهای تو را هم مثل پروانه
اکرم هاشمی سجزی از دیگر کسانی بود که در محفل شاعران شعر خواند و رهبر انقلاب پس از پایان شعر این شاعر فرمودند: طیبالله، خیلی خوب! انشالله که موفق باشید، شعر نمادین و سمبلیک؛ زنده باشید.
نشست روی زمین، پهن کرد دریا را
کشید پارچه را، متر کرد پهنا را
درست از وسط آب، قایقی رد شد
شبیه قیچی مادر، شکافت دریا را
صدای تَقتَتَتَق... تیر بود میبارید
صدای تِقتِتِتِق... دوخت چتر خرما را
کنار قایق بابا که خورد خمپاره
بلند کرد و تکان داد خُرده نخها را
فرو که رفت در انگشت مادرم سوزن
کسی دقیق نشانه گرفت بابا را
وَ آب از کف قایق سریع بالا رفت
و تند مادر هی کوک زد همانجا را
بریده شد نخ و از توی قاب بابا دید
میان دامن خود چرخ میزند سارا
عاطفه جعفری از شاعران افغانستانی حاضر در محفل شاعران در محضر رهبر انقلاب شعری با مضمون شهدای فاطمیون خواند که مورد تحسین رهبر انقلاب قرار گرفت و ایشان پس از شعر این شاعر فرمودند: خیلی ممنون خانم، خیلی خوب، شهدای مظلوم فاطمیون جا دارد که به آنها واقعا پرداخته شود.
کوچه هامان پراز سیاهی بود، شهررا از عزادرآوردند
چشمهای ستارهها خندید، ماه را سمت دیگر آوردند
شاخههایی که سرفرازانند، میوههایی که جلوه باغند
مادران مثل ام لیلایند، که پسر مثل اکبر آوردند
روی تابوتهایشان بستند، پرچمی که به رنگ خورشید است
فاطمیون فداییان حرم، سرورانی که سر برآوردند
قصهها را یکی یکی خواندند، آخرماجرا سفر کردند
عاشقی هم برایشان کم بود، عشق بردند و باور آوردند
عصر یک جمعه بهاری بود، همه در انتظارشان بودیم
بادهای بهاری از هرباغ، لالههایی معطر آوردند
یوسفعلی میرشکاک از شعرای کشورمان، شعری با محوریت حضرت زهرا (س) خواند که رهبر انقلاب پس از این شاعر فرمودند: خداوند شما را از الطاف ویژه بانوی دو عالم برخوردار کند.
واپسین موقف معراج حقیقت زهراست
سر توحید در آیینه غیرت زهراست
روح آدم، شرف خاتم، دردانهی غیب
ذات عصمت، نفس صبح قیامت زهراست
مصدر واجب و ممکن ز ازل تا به ابد
باده وحدت و خم خانهی کثرت زهراست
خشم و خشنودی حق، غایت پاداش و جزا
رایت رحمت و تمهید شفاعت زهراست
به عبادت نرسد عادت دینداری ما
گر ندانیم که معیار عبادت زهراست
منشأ بود و نبود، آینهپرداز وجود
وحدت غیب و شهودِ احدیت زهراست
در نمازی که وضویش بود از خون جگر
قبلهی باطن اربابِ طریقت زهراست
نه همین ام ابیهاست به تقدیم وجود
شخص روحالقدس و شأن ولایت زهراست
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
سرّ سرمستیِ هفتاد و دو ملت زهراست
غایت سیر وجود است رسیدن به علی
غایت سیر علی هم چو بدایت زهراست
مهدی پرنیان از شعرای کشورمان، شعر طنزی خواند که نقیضهای بر سروده «دو کاج» محمدجواد محبت بود.
رهبر انقلاب پس از اتمام شعر فرمودند: خیلی خوب بود، طبع شما به نحوی است که آمادگی دارد و میتواند همه لحنها را کنار هم بگذارد.
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را، چون دو دوست میدیدند
بله آن کاجها نه تنها دوست
بلکه یک زوج باوفا بودند
کاج و کاجه کنار هم با عشق
غرق خوشبختی و صفا بودند
زد و یک روز در ده مذکور
چیزکی باکلاس آوردند
پیشگامان صنعت آیتیای دی اس ال پلاس آوردند (ADSL+)
کاج با اتصال اینترنت
گشت آنلاین و با کمی تردید
سرچ کرد و ز سایت جنگل شاپ
یک عدد گوشی ردیف خرید
کاج ما شد رها در اینترنت
سر راهش ندید چاهی را
لایک میکرد هر که را میدید
فالو میکرد هر گیاهی را
خربزه، هندوانه، گوجه، کدو
موز و گیلاس و انبه و کیوی
یا که گلهای سرخ و زرد هلند
یا علفهای هرز بولیوی
کاج بی جنبه که شعور نداشت
در گروه مزخرفی اد شد
بعد هم رفته رفته پی در پی
عضو کانالهای بد بد شد
بعد کم کم دلش هوایی شد
کاجه از چشم و چار او افتاد
دم به دم هی بهانه میآورد
دائم از کاجه میگرفت ایراد
تو چرا نیستی شبیه هلو
یا شبیه انار آن سر باغ
عوض سار و قمری و بلبل
شدهای منزل دویست کلاغ
برگ هایت چقدر سوزنی است
پوستت، چون گِل ترک خورده
میوه هایت چه خشک و مخروطی ست
شاخه هایت دراز و پژمرده
کاج که ول کن قضیه نبود
کاجه را کرده بود بیچاره
کاجه هم زد به سیم آخر و کرد
سیمهای پیام را پاره
مرکز ارتباط دید آن روز
انتقال پیام ممکن نیست
ده مدیر آمد و دو تکنسین
تا ببیند عیب کار از چیست
داده شد یک گزارش مبسوط
در دو مصرع خلاصه اش این است
که سواد رسانهای دو کاج
طبق آمار سطح پایین است
جلسات عدیده شد تشکیل
با حضور ١٢ ارگان
همه در قالب سمیناهار
در قم و یزد و ساوه و گرگان
موشکافانه بررسی شد و شد
تیمهای تخصصی ایجاد
تا بیابند راهکاری را
جهت ارتقاء سطح سواد
در نهایت نهاد مربوطه
با تمام توان نمود اقدام
برد بالا به جای سطح سواد
ارتفاع خطوط سیم پیام
محمدحسن جمشیدی از شعرای جوان کشورمان، شعری را در محضر رهبر انقلاب قرائت کرد که رهبر انقلاب پس از اتمام شعرخوانی شاعر فرمودند: مثل شهید ابراهیم هادی؛ میخواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی کشور نامش پیچیده.
در دعای اهل دل باران فراز آخر است
گریه کن در گریهی عاشق صفایی دیگر است
عاشقان با اشک تا معراج بالا میروند
بهترین سرمایه انسان همین چشمتر است
در جواب بیوفایی خلوتی با خود بساز
دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است
شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم
آنکه با گمنام بودن سر کند نامآور است (۱)
صحبت از پرواز جانکاه است وقتی روح ما
مثل مرغ خانگی زندانی بال و پر است
گرچه چندی چهرهی خورشید را پوشاندهاند
در پس این ابرهای تیره صبحی دیگر است
فاطمه عارفنژاد در شب شعر نیمه ماه مبارک رمضان شعری برای حماسه مردم مظلوم یمن خواند. رهبر انقلاب پس از شعر این شاعر خطاب به عارفنژاد فرمودند: آفرین خیلی خوب بود. اما خوب است در مورد مسایل روز شعر میگویید.
مخواه راه برای تو انتخاب کنند
که با فریبِ دلت، عقل را مجاب کنند
عجیب نیست همیشه در اوج فاجعهها
رسانهها همه تجویز قرص خواب کنند
سکوت، ضرب در آتش شد و به خون تقسیم
چطور میشود این داغ را حساب کنند
از این قیام و از این غم سؤال خواهد شد
بترس روز قیامت تو را جواب کنند
رسیدهاند سپاه یزیدیان زمان
که با جنایت و کودککشی ثواب کنند
دگر چه جای تعجب اگر یمن را آه
از این به بعد همه کربلا خطاب کنند
به مادران یمن در عزای کودکشان
بگو که گریه برای دل رباب کنند
در این زمانهی تحریم، هرچه سقّا بود
به خط زدند که فکری برای آب کنند
بگو به لشکر آزادهها که واجب شد
برای پاسخ «هل من معین» شتاب کنند
مهدیه انتظاریان هم در جمع شاعران جوان و پیشکسوت شعری خواند که رهبر انقلاب پس از پایان شعر این شاعر فرمودند: آفرین خیلی خوب! چشم سیاه منظور همان عقاب است؛ خیلی خوب بود.
تنها نشسته منتظر و یر به راه کوه
در انعکاس نقرههای نورماه کوه
بر شانههای یخزدهاش برف سالیان
بر قامتش حریر نسیم و گیاه کوه
تاریک کرده روز و شبش را مسافری
یک روز دل سپرده به چشمی سیاه کوه
حالا بگو عقاب تو این روزها کجاست
دل قرص کرده پشت کدامین پناه کوه
فریاد میزنم که امان از تو کوه آه
فریاد میزند که امان از تو آه کوه
سید رسول پیره از شعرای کشورمان، نیز شعری را خواند که حضرت آقا فرمودند: البتّه تن احمد شاملو در قبر میلرزد که شما شعر سپید را در این راه مصرف کردید. مُبدع شعر سپید، شاملو بود و بکلّی مخالف این حرفها بود.
کتابهای دیگر کتابخانه را
به گریه انداخته است
ما ایستادهایم و ابرها
ابرهای ترس و تماشا
برای شهادت دریا
در روایاتِ رود
دنبال سند معتبر میگردند
چند روضه با نام تو گرفتهاند؟
چند مجلس گریستهاند؟
که اینهمه حروفِ نامِ تو غمانگیز است
غمانگیز است و دیدهام مادرانی را
که نام تو را برداشتهاند برای پسرانشان
و در تنهایی، چشمهاشان را گریستهاند
دیدهام پرندگان را
که همیشه برای گوشهای از آسمان، زیارت ناحیه میخوانند
شرمندهام
که هنوز زندهام
شرمندهام
و همهی نسخههای مقاتل را از بازار خریدهام
و نام خودم را اضافه کردهام
آخر چرا نام من افتاده است؟
نکند من هم
جا مانده باشم ...
نکند مثل عبیدالله بن حرّ جُعفی
با امام از اسب گفته باشم
نه
حتماً غلطی املایی است
اینکه تیری به گلویم نخورده و هنوز زندهام
حیدر منصوری شعری درباره «خلیج فارس» خواند که رهبر انقلاب پس از آن فرمودند: الحق که حق خلیج فارس را در شعر لااقل ادا کردید.
صبور مثل درختان، پر از بهار بمان
خلیج فارس! سرفراز و استوار بمان
بخند، موج به موج از کرانهها برخیز
برقص و هلهله کن، مست و بی قرار بمان
اسیر سایه این ابرهای تیره مشو
به روشنایی فردا، امیدوار بمان
دهان هلهله ناخدای بندر باش
طنین شروه جاشوی این دیار بمان
بمان برای جهان سربلند و پابرجا
بمان، ترانه مغرور روزگار بمان
میان نقشه جغرافیای سینه ما
خلیج فارس بمان و پرافتخار بمان
انتهای پیام/