به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، این روزها عکسهای کودکانی که لبخند نمیزنند شاید غم انگیزترین تصاویر رسیده از استانهای سیل زده باشد.
کودکانی که به فاصله چند روز زندگی زیبا و پر از نشاط شان به داغی بر دلهای شان بدل شده است. با وجود اینکه بعد از وقوع سیل کمکهای مردمی کامیون کامیون روزانه به سمت این مناطق سرازیر میشد، اما همچنان درد در جان سیل زدهها میپیچد، بسیاری در کانکس و چادر زندگی میکنند و تابستان سختی در انتظارشان است.
کودکان، در این میان مصیبتدیدگان کوچکی هستند که دیده نمیشوند. غم فاجعه را کسی بر دوش آنها نمیبیند و همه گمان میکنند بیخیال از دنیا، غم و اندوه در دنیای کودکانهشان راهی ندارد.
محمدرضا ۱۰ ساله با لباسهایی کهنه کنار در خانهشان ایستاده بود. او پدرش را در سن ۶ سالگی بر اثر سانحه تصادف از دست داده است. قامتی تکیده و لاغر داشت. چهره زرد و رنگ پریدهاش شادابی و نشاط کودکی را از او گرفته بود. آشفتگی از اضطرابی قدیمی در درونش خبر میداد. نگرانی به وضوح در رفتارش دیده میشد. بعد از اینکه خانهشان را سیل برد، تمام مشکلات محمدرضا و مادرش چند برابر شد. روزهای پربحرانی را در معمولان لرستان پشت سر گذاشتهاند تا اینکه بعد از اتمام سیل در کمپی در شهرستانشان مستقر شدهاند.
مادرش تعریف میکرد: بعد از سه ماه از وقوع سیل ما همچنان در کمپ هستیم و زندگی مستقلی نداریم. خانه مان تبدیل به مخروبه شده است.
وقتی از محمدرضا پرسیدم آرزویت چیست؟ کمی مکث کرد و گفت: زودتر خانهای داشته باشیم و همه چیز مثل قبل شود.
ادامه داد: اینجا خیلی بازی میکردیم از صبح تا شب؛ خیلی لذت داشت، میبینید چقدر خراب شده؟ دلم برای مدرسه تنگ شده است. از یکدیگر جدا شدیم و دیگه نتوانستیم یکدیگر را ببینیم و تمام دفتر و کتاب هایمان را هم آب برد.
در شرایطی که محمدرضا و محمدرضاهای دیگر در مناطق سیل زده زندگی میکنند، نهادهای حمایتی سعی کردهاند این خانوادهها را حمایت کنند و تحت پوشش خود قرار دهند، اما تنها تحت پوشش قرار گرفتن کافی نیست، چرا که باید افرادی پیدا شوند که با توجه خود، غم این فاجعه را از دوش این کودکان کم کنند.
بیشتر بخوانید: میلیونرهای بیل به دست!
در روزهای پر برکت ماه مبارک رمضان کمیته امداد امام خمینی (ره) سعی کرده است با شناسایی و ساماندهی این کودکان شناسنامههایی را برای آنها طراحی کند که حامیان مختلف به راحتی بتوانند کودک مد نظر خود را پیدا کنند.
سیل برای کودکان دنیایی به گل نشسته است که سالها زمان میبرد که گل و لای آن را از میان دالانهای ذهنشان پاک کنند. این کودکان هنوز غروب خورشید را باور نکرده اند که در میان آوارهایی از گل در جست و جوی روزنه ای برای زندگی دوباره هستند، چرا که باور دارند از میان این آوارها باز هم آهنگ زندگی نواخته خواهد شد. آنها به کمک خیرین و نیکوکاران نیاز دارند تا بتواند سریعتر دردهایشان را کم کنند.
انتهای پیام/