به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دخترک داد می زند: "کشتم که کشتم، پولش را می دهم" و مثل همان مسئول معزول که با افتخار می گفت: "مردند اما بیمه بودند"، صدایش گوش و روان شنونده و بیننده کلیپ را می خراشد؛ حس تلخ برتری پول بر قانون. اما همیشه حالمان ناخوش نیست. بلافاصله کلیپی کوتاه در فضای مجازی منتشر می شود که در یکی از خیابانهای شمال شهر تهران، یک مأمور راهنمایی و رانندگی با جدیتی خاص مانع ورود خودروهایی که خارج از صف برای رفتن به خروجی اقدام میکردند، میشد و آنها را مجبور میکرد تا به مسیر دیگری بروند. کلیپی که در مدت زمانی کوتاه به یکی از پربازدید ترین ها در فضای مجازی تبدیل شد.
اگرچه به نظر میرسید این مأمور راهنمایی و رانندگی با ابتکاری کاملاً شخصی دست به این اقدام زده اما با استقبال بی نظیر مردم مواجه شد. این موضوع به خوبی نشان داد تا چه میزان یک اقدام قانونی برای هنجار شکنان و کسانی که عادت کردهاند همیشه خود را تافته جدا بافته بدانند و صفها را دور بزنند میتواند حال مردم را خوب کند. اینکه اکثریت جامعه ما نیز از رعایت قوانین استقبال میکنند اما از اینکه میبینند برخی هر طور که میخواهند رفتار میکنند و از هر امتیاز کوچک و بزرگی به نفع خود استفاده یا بهتر بگوییم سو استفاده میکنند اما برخورد قاطعی با آنها نمیشود، تا چه میزان نسبت به جامعه و مسئولان ناامید میشوند.
در چند وقت اخیر کم نبودهاند نمونههایی که یک فرد از طبقهای خاص و دارای ادعاهای بسیار، دچار تخلفی شده اما آنگونه که باید با او برخورد قاطع صورت نگرفته است. شاید نوع برخورد فرهاد مجیدی مربی تیم فوتبال استقلال تهران با مأمور پلیس راهنمایی و رانندگی بیش از سایرین در طول ماههای اخیر در ذهن بیشتر جامعه مانده باشد. اتفاقی که شاید اگر یک فرد عادی انجام داده بود به طور حتم شدیدترین برخوردها با وی صورت میگرفت اما نام و شهرت این بازیکن سابق تیم فوتبال استقلال موجب آن شد تا آنگونه که مورد انتظار افکار عمومی بود با وی برخورد نشود و موضوع با یک عذرخواهی ساده از سوی مجیدی به پایان رسید.
پلان دوم: تیم اجرایی همچنان از قبل از سال جدید، مشغول اجرای حکم دادگاه برای تخریب ویلای شبنم نعمت زاده دختر وزیر سابق دولت و از پرنفوذان فعلی در قوه مجریه است. اما انگار عجلهای برای تخریب وجود ندارد. ضربههای نرم و با لطافت بر دیوار چند متری باغ بیشتر شبیه نوازش کردن آن است تا تخریب آن. گویی اگر از نو می کوبیدند و می ساختند، این قدر طول نمیکشید. صدای نوازش دیوارها که چند روزی است کاملاً فرو ریخته، همچون صدای آن دختر متوهم، می خواهد قدرت پول و ارتباطات را به رخ آحاد جامعه بکشاند؛ هرچند که اقدامات اخیر قوه قضائیه، نشان داده خبری از این مماشاتها و همراهیها نیست.
دختر وزیر سابق در لواسان تخلفاتی داشته که در هر طبقه ۱۶۰ متر جواز ساخت داشته، اما ۵۰۰ متر ساخته است. قرار بود براساس حکم کمیسیون ماده ۱۰۰ اسفند ماه سال گذشته اجرایی شود. کار تخریب آغاز شد اما موضوع از اسفند ماه تا ابتدای اردیبهشت به درازا انجامید تا اینکه علی حیدریان شهردار لواسان در گفت وگویی اظهار داشت: حکم تخریب ویلای دختر یکی از وزرای سابق صادر و قطعی شده است. وی افزوده بود: کارشناس رسمی دادگستری آمده و بررسی کرده چه مقدار از ویلای وی تخلف داشته است و در حیطه جواز نیست تا حکم را اجرا کنیم.
کار تخریب که از اسفند ما آغاز شده بود و پس از آن متوقف شد یک بار دیگر از دوم اردیبهشت ماه از سر گرفته شد و سر انجام با دستور رئیس حوزه قضائی لواسانات نسبت به تخریب حدود ۱۰۰۰ متر بنای غیر مجاز دختر وزیر سابق در لواسان اقدام شد.
عزت الله چراغی معاون شهرسازی شهرداری لواسان نیز درباره تخریب این ویلا گفته: ساختمان ۴ طبقه حدوداً ۱۵۰ متر پروانه داشته اما تخلف ساختمانی انجام دادهاند و طبق کمیسیون ماده ۱۰۰ بدوی این تخلفات ارجاع داده و حکم تخریب صادر شده است.مالک میتوانست نسبت به حکم بدوی اعتراض کند تا به کمیسیون تجدید نظر و دیوان برود، اما به دلیل اینکه در مدت ده روز تعیین شده اقدامی نکرده، حکم بدوی قطعی اعلام شده است.
چراغی با اشاره به قطعی شدن حکم بدوی اظهار کرد: بر اساس این حکم و برابر ماده ۱۰۰، مدت قانونی را به مالک دادهایم که خود به تخریب اقدام کند، اما چون در مدت مقرر اقدام نکرده، شهرداری حکم قضائی گرفته و با هماهنگی کلانتری، همه اقدامات قانونی را برای تخریب انجام داده است.
اما در روزهای گذشته فیلمی در فضای مجازی از تخریب این ویلا منتشر شد که رسانهها از آن به نوازش ویلا به جای تخریب یاد کردند. دیواری که باید کامل تخریب شود توسط دستگاههای مکانیکی هر چند لحظه یک بار به آرامی یک ضربه به آن وارد میشود و بیشتر در حال تخریب نمای دیوار هستند تا خود دیوار. از دوم اردیبهشت ماه بیش از یک ماه میگذرد اما پیگیریها نشان میدهد هنوز آنگونه که باید بخشهای مختلف این ویلا تخریب نشده و مشخص نیست قرار است تا کی تخریب یک ویلا که در حالت عادی شاید بیش از یک هفته طول نکشد به درازا بکشد.
شاید همین برخوردهای نرم با برخی افراد جامعه باشد که باعث شده فرزندان آنها دست به اقداماتی بزنند که نه تنها مورد تأیید جامعه نیست بلکه باعث خسارت به جان و مال مردم نیز باشد.
هفته گذشته تصاویری از یک تصادف در شبکههای مجازی دست به دست میشد که نشان میداد یک خودرو پورشه با برخورد با چند خودرو دیگر، موجب بروز خسارت شده است. این تصادف مرگبار در اصفهان رخ داد که در آن حین کورس دو خودروی پورشه، یکی از پورشهها با انحراف از مسیر اصلی با یک دستگاه پراید برخورد میکند که به مرگ راننده آن منجر میشود.
نکته قابلتامل در این حادثه این است که راکب یکی از پورشهها که به نظر صاحب هر ۲ خودرو هم بوده به طرز بسیار عجیبی با صحنه برخورد میکند و عربدهکشان از خسارات وارد شده به خودروی میلیاردی خود شکایت میکند و در مورد راننده پراید که در این حادثه کشته شده است میگوید: "عیبی ندارد دیه او را پرداخت میکنیم! "
راننده پسر پیاده میشود و فرار میکند. دختری که سوار پورشه دیگر بوده با پسر تماس میگیرد و گلایه میکند که چرا به پورشه پدرش آسیب زده شده است. در ویدئوهایی که از دختر مالک پورشه در فضای مجازی منتشر شده، او دائماً در حال جیغ کشیدن است و دائماً میگوید: «چرا نمیذارید سوار ماشینم بشم؛ ماشین مال بابامه و اون آقا هم برادرمه!»
اینکه که چطور یک جوان پس از تصادف به آنچه بیشتر برایش اهمیت دارد مال پدریاش است و نه جان یک فرد ریشه در نوع برخورد خانوادههای آنها دارد.
اما هنوز حساسیت جامعه نسبت به این ماجرا کم نشده که این بار، ماجرای تصادف پورشه در مازندران مطرح می شود. حوالی ساعت ۱۷ بعدازظهر روز چهارشنبه یکم خرداد ماه امسال بود که ماشین پورشه دارای سرعت غیرمجاز در جاده بابلسر به فریدونکنار بوده که پس از تذکر پلیس راهور ماشین پورشه مورد نظر حاضر به توقف نشده و پس از تذکرات مجدد کنترل ماشین از دست داده و به ماشین پلیس راهور برخورد کرده و باعث خسارت ماشین سمند پلیس راهور شده است.
جالب آن است که پس از برخورد ماشین پورشه با ماشین پلیس، صاحب ماشین فردی به نام (ص - ع) بیرون آمده و شروع به فحاشی به پلیس کرده و پس از درگیری شخص مورد نظر با مأموران راهنمایی و رانندگی و پلیس، خودروی این فرد وی به پارکینگ شهر انتقال داده شده است!
دکتر مجید ابهری جامعه شناس و رفتار شناس اجتماعی در گفتگو با مشرق در خصوص علت بروز اینگونه رفتارها از برخی افراد جامعه میگوید: ظهور نوکیسگان که وابستگی به رانتهای اقتصادی داشته و با سو استفاده از فرصتهای موجود به سرمایههای هنگفت رسیدهاند باعث شده تا این افراد با خود رفتارهای خاص که مخصوص خودشان است را وارد جامعه کنند.
وی اظهار داشت: خانههای آنچنانی در قالب برج و ساختمانهای گران قیمت، ویلاهای افسانهای و خودروهای بسیار گران قیمت میلیاردی و پولهای باد آورده باعث گردیده که حتی فرزندان نوجوان این گونه خانوادهها با احساس قدرت کاذب جامعه را ملک پدری خود دانسته و خودشان را صاحب جان مال دیگران بدانند.
دکتر ابهری تاکید کرد: اینگونه افراد که دارندگان امضاهای طلایی نیز نامیده میشوند هیچ گونه مانعی بر سر راه آرزوهای خود احساس نمیکنند و اطلاعی از گرسنگان و افراد زیر خط فقط ندارند. همانهایی که برای خرید پوشاک خود بازارهای دبی را زیر پا میگذارند و در تعطیلات آخر هفته برای آب تنی به آنتالیا می روند، نمیدانند بسیاری از افراد در شهر و جامعه آنها در حسرت یک وعده غذای سیر هستند.
"متأسفانه موضوع تصادف اصفهان و این گونه اتفاقات مشابه اولین مورد از این قبیل رفتارهای نوکیسگان نیست و آخرین آنها نیز نخواهد بود. در تهران یکی از این نازدانه ها با دنده عقب و سرعت بالای ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت در یکی از بزرگراهها فاجعه آورد اما هیچکس نفهمید آخر کار او چه شد."
این جامعه شناس ادامه داد: در موضوع تصادف اصفهان وقتی رانندگان ناز پرورده با صحنه تصادف روبرو میشوند به جای دلسوزی و عذرخواهی پول خود را به رخ میکشند و میگویند که دیهاش را میدهیم. معمولاً در این گونه اتفاقها هم شاهد آن هستیم که وقتی خانوادهها در جریان اتفاق قرار میگیرند تنها یک جمله به فرزند دلبندشان میگویند، آن هم این است؛ فدای سرت.
دکتر ابهری تاکید کرد: باید مجریان عدالت از اینگونه حوادث به سادگی عبور نکنند تا جوان دانشجویی که برای دانشگاه رفتن حتی یک دوچرخه هم ندارد وقتی عبور این گونه خودروها را با سرعت از کنار خود میبیند نسبت به آینده و مهمتر از آن عدالت اجتماعی ناامید نشود. متأسفانه عدم برخورد با اینگونه افراد انتقامجویی را در جامعه پرورش میدهد.
این رفتارشناس خاطر نشان کرد: باید رسانهها با اطلاع رسانی از اینگونه حوادث اجازه ندهند این رفتارها با پول درز گرفته شود زیرا والدین اینگونه جوانان مقصر اصلی هستند که فرزندان خود را با الفبای تربیت اجتماعی آشنا ننموده و با حمایتهای بی مورد از آنها جواز هر گونه خطایی را برایشان صادر میکنند و در نهایت شاهد آن هستیم که یک جوان دیگر که گناهی نیز نداشته است به خاک و خون نشسته و هزاران آرزو به زیر خاک میرود.
دکتر ابهری اظهار داشت: قطعاً با توجه به حضور رئیس جدید قوه قضائیه مردم به اجرای عدالت بیش از پیش امیدوار شدهاند و دعا میکنند هر چه زودتر حقوق از دست رفته آنها از اینگونه خانوادهها و آقازادهها گرفته شود.
شاید در آینده دور و نزدیک، باز هم از این دست اتفاقات در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شود اما قطعاً قاطعیت ضابطین و دستگاه قضائی در کنار حمایت رسانهای از برخورد با افرادی که خود را به علت اتصال به پول یا قدرت، بالاتر از آحاد جامعه می دانند، به بالا رفتن احساس مساوات و عدالت در جامعه کمک کند. موضوعی که در بالا رفتن امید جامعه نقش چشمگیری خواهد داشت چراکه صدای جیغ آن دختر و بولدوزر، روح عدالت را می خراشد.
منبع: مشرق
انتهای پیام/