این روز‌ها تاثیرپذیری دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا از اطرافیانش به یکی از موضوعات داغ در محافل دیپلماتیک و رسانه‌ای تبدیل شده است.

از جنگ تا واقعیت/ قلاده بولتون دست کیست؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این روز‌ها تاثیرپذیری دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا از اطرافیانش به یکی از موضوعات داغ در محافل دیپلماتیک و رسانه‌ای تبدیل شده است و در این میان، قاعدتاً نام جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید صدرنشین جدول این افراد صاحب نفوذ است.

از زمانی که ترامپ با وعده پایان دادن به جنگ‌های فرسایشی خاورمیانه قدم به کارزار انتخاباتی ۲۰۱۶ گذاشت و ادعای بازگشت نظامیان آمریکایی به خانه را مطرح کرد حدود سه سال می‌گذرد و در این بازه زمانی، وی هرگاه که به زعم خود لازم دیده خُلف وعده کرده است.

اولین نشانه‌های عدم ثبات وی به آوریل ۲۰۱۷ و زمانی بازمی‌گردد که آمریکا به بهانه وقوع حمله شیمیایی، مواضع دولت دمشق را بمباران کرد. از آن تاریخ تا اواسط دسامبر ۲۰۱۸ که ترامپ وعده عقب‌نشینی از سوریه را داد و حتی امروز، سیاست خارجی رئیس‌جمهوری آمریکا بین بیم و امید برای پایان دادن به بحران‌های قدیمی یا شروع جدال‌های جدید در نوسان بوده است.

حال سوال اینجا است که چه میزان از رفتار‌های ترامپ ناشی از میل ذاتی او برای به بازی گرفتن امور و چه بخش از آن متأثر از نفوذ مشاورین و اطرافیان است؟

هنگامی که محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران برای نخستین بار از نفوذ تیم B (شامل بولتون، بن سلمان، بن زائد و بی‌بی / نتانیاهو) بر قدرت تصمیم‌گیری ترامپ سخن گفت و یادآوری کرد که طبع وی جنگ‌طلب نیست؛ این انتظار می‌رفت که به سرعت، رسانه‌ها به‌ویژه آن‌هایی که مخالف جمهوریخواهان بودند، برای به رخ کشیدن شکاف‌های پنهان در دولت واشنگتن، با یکدیگر به رقابت بپردازند. اما اینکه ترامپ نیز علیرغم انکار اصل ماجرا، به سرعت از موج تازه به وجود آمده سواری بگیرد؛ بعید می‌نمود.

در کلیت ماجرا، رئیس‌جمهوری آمریکا علیرغم چهره نامتعادل و مجنونی که به نمایش گذاشته، خود را فردی عملگرا معرفی می‌کند و مثلاً می‌گوید بسته به شرایط تصمیم می‌گیرم؛ مهم نیست که پیشتر چه گفته‌ام، اما الان می‌گویم نمی‌توانم اجازه بدهم که ایران تسلیحات هسته‌ای داشته باشد! (مصاحبه با فاکس نیوز مورخ ۳۰ اردیبهشت ۹۸). در موضوع کره شمالی نیز وضع به همین منوال بود و می‌گفت مهم نیست که یک سال رئیس کیم را مرد موشکی کوچک صدا کردم؛ فعلاً او پای میز مذاکره است و واقعیت همین است.

در مواجهه با موضوع بولتون هم رویکرد مشابهی اتخاذ کرده یا حداقل این طور وانمود می‌کند که قلاده جناب مشاور دست من است؛ اهل معامله‌ام، اما مادامی که شما پای میز مذاکره نیامده‌اید؛ او همین جا است و پارس می‌کند.

پس آنچه ما به زبان عامیانه تناقض‌گویی ترامپ تعبیر می‌کنیم؛ از نگاه خود وی، تعمد برای نشان دادن دو روی یک سکه است که حول محور طبع معامله‌گر او می‌چرخد. رئیس‌جمهوری آمریکا از زمانی که بحث تیم B در محافل خبری داغ شد؛ سیگنال‌های واضحی را برای اثبات این فرضیه ارائه کرده که باز هم بر اصل تناقض تعمدی استوار است.

نخست آنکه وی در جریان سخنرانی که در جمع هواداران خود داشت، وجود اختلاف با بولتون و مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا را رد کرد و مدعی شد اگرچه رسانه‌ها ایران را به اشتباه انداخته‌اند، در نهایت تصمیم‌گیرنده اصلی خود اوست.

دوم آنکه بعد از یک هفته تقلای بولتون، پمپئو و پاتریک شاناهان کفیل وزارت دفاع آمریکا مبنی بر وجود مدارک موثقی که نشان از تشدید تهدید‌های ایران در سطح منطقه دارد، ترامپ در تاریخ ۳۰ اردیبهشت و در جریان سفر به پنسیلوانیا گفت چنانچه ایران کاری کند، با قدرت ما مواجه می‌شود، اما ما هیچ نشانه‌ای نداریم که آن‌ها کاری انجام دهند.

سوم آنکه پمپئو در تاریخ دوم خرداد در گفتگو با سی‌ان‌بی‌سی اذعان کرد شایعات درباره اختلاف عقیده میان وی و بولتون صحت دارد، اما شدت آن به حدی نیست که رسانه‌ها ادعا می‌کنند.

چهارم آنکه روز ۵ خرداد و درست یک روز بعد از آنکه بولتون با حرص بسیار آزمایش‌های موشکی اخیر کره شمالی را ناقض قطعنامه شورای امنیت تلقی کرد؛ ترامپ در پیامی توئیتری کل ماجرا را بی‌اهمیت جلوه داد و نوشت: شاید بعضی‌ها نگران شده باشند، اما آزمایش چند سلاح کوچک مرا نگران نمی‌کند و رئیس کیم به وعده‌های خود عمل خواهد کرد.

اینکه ایران با پیش کشیدن بحث تیم B مقدمه تنگ شدن عرصه بر بولتون را فراهم کرده ناشی از اشراف به نحوه بازی ترامپ در عرصه بین‌الملل است؛ اینکه در یک سوی سکه، سگی دندان نشان می‌دهد و در سوی دیگر، مردی پشت میز مذاکره منتظر تلفن نشسته است.

این هم که تازگی‌ها، بعد از هر بار پارس بولتون، ترامپ لباس تناقض به اظهارات خود می‌پوشاند و یک قدم از جنگ دور می‌شود؛ به این معنا است که رئیس‌جمهوری آمریکا به اینکه موج جدید وی را به تصویر مرد پشت سکه نزدیک کند؛ امید بسته است.

اما در فاصله چرخش مداوم سکه، او به انعکاس صدای بولتون هم گوش می‌کند که از پس انفجار‌های بندر الفجیره و حمله به خطوط نفتی عربستان سعودی شنیده می‌شود و موج آن سَدِ کنگره آمریکا در برابر فروش تسلیحات به ریاض را می‌شکند. برای او جنگ بهانه و تجارت اصل است!

همزمان، سراب این جنگ صوری، عطش تبلیغات کارزار انتخاباتی ۲۰۲۰ آمریکا را هم فرو می‌نشاند. ترامپ با تهدید جلوه دادن ایران مردم آمریکا را از امنیت دور می‌کند و با رفع این خطر ادعایی، آن‌ها را به آرامش می‌رساند. برای رئیس‌جمهوری آمریکا همه چیز به لحظه فرود آمدن سکه بستگی دارد و او می‌کوشد تا مرد پشت میز مذاکره سالم به زمین بنشیند. تا آن زمان، بولتون در هیأت سگ گله ایفای نقش می‌کند، اما در پس ذهن ترامپ گوسفند قربانی باقی می‌ماند.

منبع:مهر

انتهای پیام/

از جنگ تا واقعیت/ قلاده بولتون دست کیست؟

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.