رژیم صهیونیستی پس از اعلام موجودیت در سال ۱۹۴۸ یکی از معضلات بزرگ سیاست خارجی آمریکا بوده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  آواره شدن بخش زیادی از فلسطینیان و نیز قتل‌عام آنان توسط صهیونیست‌ها، باعث خشم مسلمانان و اعراب از بزرگ‌ترین حامی رژیم صهیونیستی یعنی آمریکا شد. بدبینی افکار عمومی مردم خاورمیانه، کار آمریکا را برای اجرای طرح‌هایش در این منطقه سخت کرد.

۶ دهه مذاکرات صلح اعراب و رژیم صهیونیستی / شکست مصالحه، دست بالای مقاومت


بیسشتربخوانید: پشت پرده نشست اضطراری ریاض با محوریت ایران / عربستان از برگزاری نشست مکه به دنبال چیست؟


همین مساله موجب شد مسئولان آمریکایی همزمان با تلاش‌هایشان برای حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی، افکار عمومی منطقه را نیز با خود همراه کنند. روسای‌جمهور آمریکا پس از جنگ‌های اعراب و اسرائیل کوشیدند با میانجیگری میان طرفین درگیری، ضمن تثبیت رژیم صهیونیستی، صلح را به غرب آسیا بازگردانند. این اتفاق پس از گذشت بیش از یک دهه از جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی، آغاز شد، اما تمامی طرح‌های آمریکا و متحدانش در ۶ دهه گذشته برای حل یا به عبارت بهتر سرپوش گذاشتن بر بحران فلسطین، به شکست انجامیده است.

شاید بتوان گفت تنها دستاورد این اقدامات، امضای قرارداد‌های صلح میان مصر و اردن با رژیم‌صهیونیستی بوده است. در این ۶ دهه تمام روسای‌جمهور آمریکا، به دنبال پایان دادن به بحران بین اعراب و رژیم صهیونیستی بودند تا از این طریق امنیت را به سرزمین‌های اشغالی بازگردانند، اما درنهایت، هیچ‌موفقیتی کسب نکردند. حالا دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا نیز می‌خواهد شانس خود را در این زمینه امتحان کند.

او حداقل در بعد رسانه‌ای دست پرتر از همتایان سابقش وارد شد و نام طرح سازش فلسطین و رژیم صهیونیستی را «معامله قرن» گذاشت. طراحان معامله قرن که همه یهودی هستند، اولین گام رونمایی از طرح خود را به مساله اقتصادی اختصاص دادند شاید از این طریق بتوانند راه ناتمام روسای‌جمهور سابق آمریکا را بپیمایند. برهمین اساس نیز گام نخست این طرح، نشست اقتصادی است که در منامه پایتخت بحرین با هدف جذب سرمایه‌گذار برای طرح‌های اقتصادی برگزار خواهد شد.

هنوز از اصلی‌ترین بخش این طرح که مربوط به زمین است، رونمایی نشده تا اصلی‌ترین اختلاف همچنان پابرجا بماند. اما به نظر می‌رسد در این مسیر ترامپ از روسای‌جمهور سابق خود تنهاتر است. تاکنون هیچ‌کدام از گروه‌های فلسطینی موافقتی را نسبت به اجرای معامله قرن و نشست بحرین نشان نداده‌اند. اردن و مصر به‌عنوان دوکشور دیگر مورد هدف طرح معامله قرن نیز روی خوشی به آن نشان نداده‌اند. لبنان، سوریه و ایران نیز از دیگر طرف‌های منطقه‌ای هستند که مخالف اجرای معامله قرنند و در نشست بحرین شرکت نمی‌کنند. علاوه‌بر کشور‌های مسلمان، قدرت‌های جهانی هم خواهان همراهی با آمریکا در این طرح نیستند. روسیه و چین هم اعلام کرده‌اند در نشست منامه شرکت نخواهند کرد. با وجود مخالفت‌های اساسی با این طرح، حتی اگر مورد قبول واقع شود، تجربه تمامی توافقات پیشین نشان می‌دهد صهیونیست‌ها هیچ‌گاه به توافقات خود پایبند نبودند و همین مساله باعث از سرگیری تنش‌ها بین دوطرف شده است. در ادامه به بررسی توافقات ناکام دوطرف پرداخته‌ایم.

طرح صلح راجرز

در نوامبر ۱۹۶۷، شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از جنگ ۶ روزه اعراب و رژیم صهیونیستی، قطعنامه ۲۴۲ را که به حل مسالمت‌آمیز مناقشه دوطرف اشاره داشت، تصویب کرد. در این قطعنامه «معاوضه زمین با صلح» اصلی‌ترین پیشنهاد بود. این قطعنامه از رژیم صهیونیستی می‌خواست که نیرو‌های مسلحش را از سرزمین‌هایی که در جریان جنگ ۱۹۶۷ اشغال کرده، خارج کند. اکتبر ۱۹۶۹، «ویلیام راجرز»، وزیر امور خارجه آمریکا، پیشنهاد آتش‌بس ۹۰ روزه و عقب‌نشینی رژیم صهیونیستی به مرز‌های سال ۱۹۶۷ را برای برقراری صلح در خاورمیانه به مصر، اردن، رژیم‌صهیونیستی و اتحاد جماهیر شوروی ارائه داد. این پیشنهاد‌ها که به «طرح صلح راجرز» معروف شد، بر پایه قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل تنظیم شده بود. «جمال عبدالناصر» معتقد بود که صهیونیست‌ها هیچ‌گاه به مواد این طرح که شامل عقب‏‌نشینی از اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ می‏شد، تن نخواهد داد و همین‌طور هم شد. صهیونیست‌ها به بهانه اینکه در قطعنامه صرفا گفته شده «تخلیه سرزمین‌ها» مدعی بودند این عبارت لزوما به معنی تخلیه «تمام سرزمین‌ها» از نیرو‌های صهیونیست نیست.

موافقتنامه کمپ‌دیوید

طرح صلح راجرز به دلیل عدم همراهی رژیم صهیونیستی به شکست منجر شد تا زمینه برای جنگی دیگر در اکتبر ۱۹۷۳ مهیا شود. چهارمین نبرد خونین بین اعراب و رژیم صهیونیستی، انور سادات، رئیس‌جمهور مصر را به این نتیجه رساند که اعراب توان تقابل دیگری را ندارند. او بر همین اساس در نوامبر ۱۹۷۷ به سرزمین‌های اشغالی سفر کرد. جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به دنبال این اتفاق، انور سادات رئیس‌جمهور مصر و مناخم بگین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را به کمپ‌دیوید استراحتگاه روسای‌جمهور آمریکا دعوت کرد. ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ سادات و بگین در استراحتگاه کارتر در مریلند بعد از حدود ۱۲ روز مذاکره تصمیم گرفتند توافق صلح خود را در حضور رئیس‌جمهوری آمریکا اعلام کنند. در این توافق هرچند ابراز امیدواری شده بود که راهی برای حل «مشکل فلسطین» پیدا شود اما، هیچ‌نقشی در تهیه توافق در نظر گرفته نشد. در کنار این توافق، مصر و رژیم صهیونیستی پیمان صلحی به امضا رساندند تا قاهره، اولین کشور عربی باشد که رژیم‌صهیونیستی را به‌عنوان کشور به رسمیت می‌شناسد.

کنفرانس مادرید ۱۹۹۱

با شروع انتفاضه اول فلسطینیان در پاییز سال ۱۹۸۷ آمریکا تلاش کرد به قیام مردم فلسطین پایان دهد. کنفرانس مادرید توسط بوش پدر، رئیس‌جمهور آمریکا و جیمز بیکر، وزیر امور خارجه این کشور با همکاری اتحاد جماهیر شوروی طرح‌ریزی شد. کنفرانس مادرید از ۳۰ اکتبر ۱۹۹۱ آغاز شد و سه روز ادامه داشت. این کنفرانس با توجه به پیمان صلح مصر و رژیم صهیونیستی، از یک سو به دنبال ترغیب سایر کشور‌های عرب به امضای پیمان مشابهی با تل‌آویو بود و از سوی دیگر به دنبال خاموش کردن آتش انتفاضه اول فلسطین که وارد چهارمین سال خود شده بود، برگزار شد. در این کنفرانس رژیم صهیونیستی، سازمان آزادی‌بخش فلسطین، کشور‌های عربی سوریه، لبنان، مصر و اردن حضور داشتند. نتیجه نهایی این کنفرانس، پیمان صلح رژیم صهیونیستی و اردن در سال ۱۹۹۴ بود. پس از کنفرانس مادرید گفتگو‌هایی بین رژیم صهیونیستی و سوریه و لبنان صورت گرفت، ولی این گفتگو‌ها به بن‌بست رسید. بیش از ۱۰ بار دیگر نشست‌هایی ذیل این کنفرانس در واشنگتن برگزار شد.

پیمان اسلو ۱۹۹۳

مذاکرات منتهی به پیمان اسلو، نتیجه کنفرانس مادرید بود. این مذاکرات به صورت سری در بنیاد فافو در اسلو، واقع در نروژ انجام و سعی شد نقص گفتگو‌های سابق یعنی عدم مذاکره مستقیم بین فلسطینیان و صهیونیست‌ها برطرف شود. اهمیت مذاکرات این بود که رژیم صهیونیستی و سازمان آزادی‌بخش فلسطین نهایتا با شناسایی متقابل یکدیگر موافقت کردند. نتیجه این مذاکرات موافقتنامه‌ای بود که در ۱۳ سپتامبرسال ۱۹۹۳ با حضور بیل کلینتون رئیس‌جمهور وقت آمریکا در محوطه باغ کاخ سفید امضا شد. یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین و اسحاق رابین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پس از امضای موافقتنامه با یکدیگر دست دادند. در این پیمان عقب‌نشینی نیرو‌های واکنش سریع رژیم صهیونیستی از بخش‌هایی از غزه و کرانه باختری دیده شده بود که البته رژیم صهیونیستی به آن عمل نکرد. در اواسط دهه ۹۰ میلادی چند انتقال قدرت و مسئولیت در نوار غزه و کرانه باختری به فلسطینیان انجام شد. رژیم صهیونیستی، اما به‌بهانه موارد امنیتی حضور خود را در کرانه باختری حفظ کرد. پس از ترور اسحاق رابین به دست یک یهودی فرآیند سازش متوقف شد.

شرم‌الشیخ ۱ و ۲

چهارم سپتامبر سال ۱۹۹۹ یادداشتی توسط ایهود باراک نخست‌وزیر وقت رژیم‌صهیونیستی و یاسر عرفات در شرم الشیخ مصر و با نظارت مادلین البرایت وزیر خارجه آمریکا در حضور حسنی مبارک و ملک عبدالله پادشاه اردن امضا شد. هدف از امضای این یادداشت اجرای توافقنامه موقت امضاشده در سپتامبر ۱۹۹۵ در مورد کرانه باختری و نوار غزه و اجرای تمام توافقنامه‌های منعقدشده بین سازمان آزادی‌بخش فلسطین و رژیم‌صهیونیستی از سپتامبر ۱۹۹۳ به بعد بود. در این نشست دوطرف بر از سرگیری مذاکرات برای رسیدن به یک توافق دائمی توافق کردند. نشست دوم ۸ فوریه سال ۲۰۰۵ با حضور شارون نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، محمود عباس، حسنی مبارک و ملک عبدالله آغاز شد تا راهی برای پایان انتفاضه چهارساله دوم پیدا کنند. پس از جلسات شارون، مبارک، ملک عبدالله و عباس، حاضران بر پیشرفت فرآیند صلح منطبق با نقشه‌راه توافق کردند. نشست شرم‌الشیخ رسما به انتفاضه دوم که سران رژیم اشغالگر قدس و حامیان آن را به وحشت انداخته بود، پایان داد.

مذاکرات کمپ دیوید ۲

کمپ دیوید ۲ به رشته مذاکرات صلح خاورمیانه در سال ۲۰۰۰ که در کمپ دیوید برگزار شد، اطلاق می‌شود. بیل کلینتون تلاش کرد با بررسی مسائل نهایی از جمله تعیین مرزها، وضعیت بیت‌المقدس و پناهندگان، از این موضوع در انتخابات به نفع دموکرات‌ها بهره‌برداری کند. گفتگو‌ها در ماه جولای با شرکت ایهود باراک و یاسر عرفات انجام شد. مشکل اصلی این بود که حداکثر امتیازی که اسرائیلی‌ها حاضر به دادن آن بودند از حداقلی که فلسطینیان حاضر به قبول آن بودند، کمتر بود. فلسطینیان می‌خواستند مرز‌ها به وضعیت قبل از سال ۱۹۶۷ بازگردد. بر همین اساس نیز این مذاکرات پس از دوهفته با شکست کامل روبه‌رو شد و دوطرف بدون حصول کمترین توافقی خاک آمریکا را ترک کردند. موضوع مالکیت بیت‌المقدس و تلاش هر یک از دو هیات فلسطینی و اسرائیلی برای تبدیل این شهر به پایتخت خود مهم‌ترین موضوعی بود که بیشترین وقت نشست کمپ‌دیوید را به خود اختصاص داد. شکست تلاش‌های صلح کمپ‌دیوید موجب تجدید انتفاضه یا قیام فلسطینیان شد.

مقاومت کلینتون و مذاکرات طابا

پس از شکست مذاکرات کمپ‌دیوید ۲ بیل کلینتون تسلیم نشد و طرح جدیدی ارائه کرد بر اساس آن مذاکرات بیشتری در واشنگتن، قاهره و سپس در طابای مصر صورت گرفت. این تماس‌ها سطح بالا نبود، ولی اختلافات کاهش یافت بدون اینکه حل شوند. در مورد وضعیت سرزمین‌ها انعطاف‌پذیری بیشتری نشان داده شد. بر اساس این طرح، ۹۴ تا ۹۶ درصد از کرانه باختری در اختیار فلسطین و ۸۰ درصد در اختیار شهرک‌نشینان تحت حکومت اسرائیل قرار می‌گرفت و در ازای این تل‌آویو یک تا ۳ درصد از خاک تحت اشغال خود را به فلسطین واگذار می‌کرد. در نشست طابا در ژانویه سال ۲۰۰۱ مذاکرات بر اساس طرح کلینتون ادامه یافت. هیات اسرائیلی نقشه جدیدی را ارائه کرد که بر اساس آن مناطق تحت اشغال رژیم صهیونیستی در کرانه باختری حذف شده بود. فلسطینی‌ها این طرح را به‌عنوان پایه مذاکرات بیشتر پذیرفتند، ولی ایهود باراک در آن برهه مذاکره بیشتری انجام نداد. یک ماه بعد در فوریه سال ۲۰۰۱ اریل شارون به نخست‌وزیری رژیم صهیونیستی رسید و همه توافقات کنار گذاشته شد.

طرح صلح عربستان سعودی

پس از شکست مذاکرات دوجانبه و از سرگیری مناقشات، در مارس سال ۲۰۰۲ اجلاس سران دولت‌های عربی در بیروت برگزار شد و با ارائه طرحی برای پایان دادن به درگیری‌های فلسطین-رژیم صهیونیستی به کار خود پایان داد. در این طرح برخورد چندجانبه با مساله پیشنهاد و به‌خصوص به این موضوع اشاره شده بود که تمام جهان عرب خواستار پایان این مناقشه هستند. این طرح در غیاب یاسر عرفات، رئیس وقت تشکیلات خودگردان فلسطین تصویب شده بود. به موجب این طرح که ابتکار صلح عربی خوانده می‌شد رژیم صهیونیستی به مرز‌های ژوئن سال ۱۹۶۷ برمی‌گشت، یک کشور فلسطینی در کرانه غربی و نوار غزه تاسیس می‌شد و «راه‌حل عادلانه‌ای» برای مشکل پناهندگان در نظر گرفته می‌شد. در مقابل، تمام کشور‌های خاورمیانه، کشور اسرائیل را به رسمیت می‌شناختند. در اجلاس سران عرب در ریاض در سال ۲۰۰۷ یک بار دیگر ابتکار صلح عربی تایید شد. مساله اصلی، اجبار طرف‌های ذی‌ربط به مذاکره درباره همان مسائلی بود که تا آن موقع نتوانسته بودند در مورد آن به توافق برسند.

نقشه‌راه برای صلح

نقشه‌راه برای صلح نام طرحی است برای رفع مناقشات رژیم صهیونیستی و فلسطین از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل متحد پیشنهاد شد. این طرح در ژوئن ۲۰۰۲ توسط جرج بوش رئیس‌جمهوری وقت آمریکا ارائه شد. این طرح که هدف آن تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل در کنار هم، خلع سلاح گروه‌های فلسطینی و آزادی اسرای فلسطینی و اسرائیلی است در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تصویب شده‌است. در این طرح، جزئیات پایان دادن به مناقشه تعیین نشده، ولی شرح داده شده بود. در این طرح گفته شده بود فلسطینی‌ها باید بلافاصله تمام عملیات خشونت‌آمیز را متوقف کنند. در این طرح، یک جدول زمانی در نظر گرفته شده بود و به برقراری ثبات قبل از فیصله نهایی مناقشه، تاکید شده بود. این طرح برای ایجاد جو اعتماد بود که به مذاکرات نهایی درباره موقعیت حکومت خودگردان فلسطینیان منتهی می‌شد. اتفاقاتی که متعاقبا رخ داد نقشه‌راه را تحت‌الشعاع قرار داد اگر چه برای انجام گفتگو‌ها هنوز به این نقشه استناد می‌شود.

پیمان غیر رسمی ژنو

با توجه به مشکلات موجود بر سر راه اجرای «نقشه‌راه»، سعی شد شیوه‌های دیگر جایگزین این طرح شود. حاصل این تلاش‌ها امضای پیمان ژنو بود. این عهدنامه ۵۰ صفحه‌ای نتیجه دو سال و نیم مذاکرات مخفیانه به رهبری یوسی بیلین وزیر سابق دادگستری رژیم صهیونیستی و یاسر عبد ربه وزیر سابق اطلاعات فلسطین است. مصالحه اصلی در این توافقنامه این بود که فلسطینیان کاملا از «حق بازگشت» در ازای تقریبا تمام خاک کرانه غربی صرف‌نظر می‌کنند. رژیم صهیونیستی از چند شهرک مهم یهودی‌نشین از حمله آریل صرف‌نظر خواهد کرد، اگرچه شهرک‌های نزدیک به مرز خود را حفظ و در مقابل زمین‌هایی در داخل اسرائیل را به فلسطینیان واگذار خواهد کرد. فلسطینیان حق تعیین بیت‌المقدس شرقی به‌عنوان پایتخت خود را خواهند داشت، اگر چه رژیم صهیونیستی حاکمیت خود بر دیوار غربی، در بخش قدیمی بیت‌المقدس را حفظ خواهد کرد. با این حال تل‌آویو این طرح را رد و آن را تلاشی برای تضعیف این رژیم توصیف کرد.

آناپولیس

۲۷ نوامبر سال ۲۰۰۷ در آکادمی نیروی دریایی آمریکا در شهر آناپولیس، ایالت مریلند آمریکا و با حضور رهبران مناطق خودگران فلسطینی و رژیم صهیونیستی و نمایندگان کشور‌های عربی و با میزبانی ایالات متحده آمریکا، کنفرانس آناپولیس با هدف از سرگیری روند صلح تشکیل شد. ایهود اولمرت و محمود عباس در این کنفرانس شرکت داشتند. اجلاس پس از چند روز بحث و مذاکره سرانجام بیانیه خود را صادر کرد و بر اساس آن قرار شد تا پایان سال ۲۰۰۸ میلادی دوطرف درباره مقدمات یک صلح پایدار به توافق برسند.

رژیم صهیونیستی در این اجلاس سوری بودن جولان را پذیرفت و آمادگی خود را برای تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی اعلام کرد. ظاهر قضیه به نحوی بود که بسیاری از شرکت‌کنندگان اجلاس آن را یک دستاورد اساسی برای حل بحران مزمن فلسطین ارزیابی می‌کردند لکن به موازات گذشت زمان اندک اندک بسیاری از دیدگاه‌ها و نظرات تغییر کرد. در پی حمله رژیم صهیونیستی به نوار غزه در اواخر سال ۲۰۰۸، این گفتگو‌ها قطع شد.

مذاکرات مستقیم ۲۰۱۰

مذاکرات مستقیم میان طرفین صهیونیست و فلسطینی که در پی حمله نظامی رژیم صهیونیستی به نوار غزه در سال ۲۰۰۸ متوقف شد، پس از آن دوطرف با میانجی‌گری آمریکا باراک اوباما که تلاش می‌کرد روند صلح خاورمیانه را از سر بگیرد، مذاکراتی غیرمستقیم را شروع کردند. تماس‌ها میان رژیم صهیونیستی و طرف فلسطینی در ماه می ۲۰۰۹ پس از وقفه‌ای ۱۹ ماهه از سر گرفته شد. مذاکرات غیرمستقیم طرفین از طریق جرج میچل، نماینده ویژه باراک اوباما صورت گرفت. پس از ماه‌ها تلاش، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا گفت که نتانیاهو و عباس موافقت خود را با «از سرگیری مذاکرات مستقیم و رو در رو برای حل مسائل نهایی» را اعلام کرده‌اند و آن‌ها «بر این باورند که این مذاکرات می‌تواند ظرف یک سال به سرانجام برسد.» مذاکرات دوطرف با حضور حسنی مبارک رئیس‌جمهور مصر و ملک عبدالله پادشاه اردن در دوم سپتامبر ۲۰۱۰ در واشنگتن صورت گرفت. انتظار چندانی از این مذاکرات وجود نداشت و ظرف چند هفته این مذاکرات به بن‌بست رسید.

منبع: روزنامه فرهیختگان

انتهای پیام/

روز جهانی «قدس»؛ طنین زنگ سیلی محکمی که صهیونیست‌ها می‌خورند

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.