به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نیمه خرداد را درحالی پشت سر گذاشتهایم که استانهای سیلزده درحال بازسازی جسم و روح و زندگی خود از گلولای خشم طبیعت هستند و حمایتهای امدادگران و تیمهای پشتیبانی خدمات درمانی جمعیت هلالاحمر همچنان ادامه دارد. طیبه دبیری فوقلیسانس مامایی دارد و در رشته تخصصی خود حدود ١٧سال است که بهعنوان مامای داوطلب در هلالاحمر فعالیت میکند.
او علاوه بر موضوعات بهداشت و درمان اضطراری، تجربههایی در حوزه امدادونجات، داوطلبان و حضور در قالب تیمهای جوانان در بحرانها و حوادث هم داشته است. دبیری که خود را یک هلالاحمری تمامعیار میداند، از اینکه با عشق در این سالها توانسته به مردمش خدمت کند، ابراز خوشحالی میکند.
او هفتسال است که عضو تیم بهداشت و درمان اضطراری استان فارس شده و با همکاران هلالاحمریاش هفتهها برای خدماترسانی و پشتیبانی مردم سیلزده خوزستان در این استان حاضر میشود و پاسخگوی زنان روستاها و شهرهای منطقه شادگان است. او از نیازهای بهداشت و درمان زنان خوزستان بعد از سیل گفته است.
بیشتر بخوانید: چگونگی تشکیل یک گروه فامیلی هلالاحمری
از مانورهای فرضی تا بحرانهای واقعی
از تجربههایش که در طول این سالها داشته و شاخصترین عملیاتها و حوادث از او سوال میکنیم؛ به زلزله بم اشاره میکند و توضیح میدهد: «با اینکه من در آن سال نتوانستم در منطقه زلزلهزده حضور داشته باشم، اما بهعنوان نیروی پشتیبانی افتخار خدماترسانی به زلزلهزدهها را داشتم؛ اما در حوزه عملیاتی نخستین تجربهام بهعنوان نیروی عملیاتی همان زلزله بم بود؛ تا پیش از آن مانورهایی بود که در استانهای مختلف و حوزههای متفاوت داشتیم، تا آمادگی لازم برای حضور در بحرانها را به دست بیاوریم. سیل، اما یک تجربه منحصربهفرد برای بسیاری از امدادگران و نجاتگران یا پزشکان داوطلب برای خدمترسانی به مردم محسوب میشود؛ چراکه در مقایسه با زلزله و دیگر حوادث طبیعی، سیلی با این وسعت و شدت در دهههای اخیر ایران بیسابقه بوده است.»
طیبه دبیری هم از این سیل و امدادرسانی به مردم، بهعنوان یک تجربه خاص یاد میکند و میگوید: «حدودا روز دوم اردیبهشت بود که عملیاتمان شروع شد و وارد منطقه شادگان در استان خوزستان شدیم؛ جایی که هنوز آبوهوای بهاری داشت و گرمای شدید خوزستان شروع نشده بود. نکتهای که باعث نگرانی میشد این بود که زمانی که برای خدمترسانی به مردم میرفتیم مناطقی ممنوعالورود یا صعبالعبور بودند، بهحدی که مجبور میشدیم با قایق خودمان را به آنجا برسانیم، روستاهایی در این میان بود که کاملا در آب فرو رفته بودند؛ آب که چه عرض کنم؛ آب و فاضلاب با هم مخلوط شده و شرایط از نظر بهداشتی بسیار بد بود. با این حال مجبور بودیم از دل این آب و فاضلابها رد شویم؛ در این شرایط داوطلب و امدادگر فقط به هدفش فکر میکند، نه سختی کار. هدف و نیت ما رسیدن به مردم و پاسخگویی فوری به نیازهای آنها بود، پس دیگر این بحثها برای ما مهم نبود.»
بانوان باردار و نیازهای اساسی به مراقبتهای بهداشتی
بانوان و نیازهای بهداشتیشان در بحرانها یکی از مهمترین دغدغههای نیروهای امدادی به حساب میآید. «پیش از اینکه وارد منطقه شویم به ما گفته شده بود آمار سرماخوردگی و بیماریهای عفونی بالاست؛ اما چیزی که ما در منطقه دیدیم، فراتر از سرماخوردگی و بیماریهای عفونی و گوارشی بود. بیماریهای پوستی مردم سیلزده یکی از بارزترین مشکلاتی بود که دیده میشد.
خانمهایی که به من مراجعه میکردند، علاوه بر بیماریهای مختص زنان و زنان بارداری که به مراقبتهای مادر و کودک نیاز اساسی داشتند، بانوان زیادی بودند که دچار بیماریهای پوستی مانند اگزما شده بودند.
زنان باردار به دلیل اینکه بین خدمات بهداشتی مورد نیاز آنها تعویق افتاده بود، بههرحال نیاز بود که به آنها رسیدگی جدی و سریع شود، ولی در حین معاینات و آزمایشها متوجه میشدم که دچار بیماری پوستی هم شدهاند. در مواردی حتی کودک همراهشان هم دچار ناراحتی پوستی شده بود که به سرعت مورد رسیدگی قرار میگرفت. بسیاری از این موارد با دادن یک کرم یا پماد معمولی که نیاز درمانی بهداشتی بود، نه زیبایی، مشکلشان حل میشد و البته مواردی هم داشتیم که وضع بیماری مزمن شده و نیاز به درمان تخصصیتر داشت.
آخرین تیم بهداشت و درمان اضطراری حاضر در شادگان بودیم
دبیری میگوید در حوزه مراقبتهای بهداشت مادر و کودک در روزهایی که در شادگان بهعنوان مامای داوطلب حاضر بودم، موردهای زیادی مراجعه شد، اما تجربه وضع حمل و به دنیا آوردن بچه در این روزها را نداشتم. همانطور که میدانید بانوان باردار نیاز به مراقبتهای جدی در دوران بارداری دارند و نباید در این مراقبتها وقفهای وارد شود. همچنین بودند بانوانی که بچهها و نوزادان کوچک داشتند و برای مشاوره و درمان مراجعه میکردند.
درحالیکه سومین ماه بهار به نیمه میرسد، به نظر میرسد دیگر هشدار و خطری برای وقوع سیل در مناطق حادثهدیده در کار نباشد و مردم شهرها و روستاهای سیلزده در دوران بازیابی توان روحی و جسمی و ساختن دوباره زندگیشان به سر میبرند. طیبه دبیری از این روزهای شادگان خوزستان میگوید: «درحال حاضر استان رو به آرامش و سکنی گذاشته؛ آنچه اعلام شد این بود که آخرین تیم بهداشت و درمان اضطراری که به منطقه وارد میشود، تیم استان فارس باشد و تا جایی که اطلاع دارم بعد از ما قرار نبود تیمهای بهداشت و درمان از دیگر استانها به منطقه اعزام شوند.
خوشبختانه روزبهروز وضع سلامت و زندگی مردم رو به بهبود است. برخورد مردم حادثهدیده در شرایطی که خانه، زندگی و همه چیزشان را در سیلاب از دست دادهاند، شاید یکی از چالشهای امدادگران هلالاحمر محسوب شود. البته همه آموزشهایی که هلالاحمریها دیدهاند بر این نکته تاکید دارد که آنها نباید انتظار برخورد معقول و منطقی از مردم آسیبدیده در بحرانیترین روزهای زندگیشان داشته باشند.»
اتصال توان توانمندان به نیاز نیازمندان
به گفته این عضو تیم بهداشت و درمان اضطراری جمعیت هلالاحمر بیشترین آسیب در خوزستان برای روستانشینها بود؛ مردمی که از امکانات رفاهی و حداقلها هم برخوردار نبودند و فقط آسیب جسمی و مالی ندیدند، بلکه آسیب روحی و روانی زیادی بر آنها تحمیل شد. بیشترشان مردمی بودند که همه زندگیشان در زمین و دامهایی که گذران اموراتشان از آنها بود، خلاصه میشد، همین مردم، اما بر اثر سیل همه چیزشان را از دست داده بودند. در موارد زیادی رفتارشان نشان میداد که نیاز به حمایت روحی و روانی دارند.
دبیری میگوید: «ما در تیم بهداشت و درمان اضطراری، همانطور که میدانید مکمل طرح سلامت کشور هستیم و هدف اصلی ما این است که به آسیبپذیرترین افراد در زمانی که بیشترین نیاز را دارند، کمک کنیم. بههرحال هلالاحمر خدماتش بیمنت و داوطلبانه است. من همیشه شعار اتصال توان توانمندان به نیاز نیازمندان را سرلوحه کار و زندگیام قرار دادهام.
در عملیاتها هم با این دید وارد شدهام و به نظر من لازمه توانمندسازی مردم نیازمند به کمک این است که خودشان را در کنار درمان و بهبود جسمی، از لحاظ روانی توانمند و بازیابی کنند. در طول روزهای امدادرسانی و درمان سیلزدگان هم سعی در این داشتم که نهتنها از لحاظ بهداشت و درمان، بلکه از لحاظ روحی و روانی هم بتوانم دردی از مردم رنج کشیده کم کنم. با این رویکرد همان اهداف استراتژیک هلالاحمر هم تامین میشود.»
بچههایی که در آب آلوده بازی میکردند
او خودش و دیگر امدادگران و نجاتگران و داوطلبان را خط مقدم هلالاحمر توصیف میکند و میگوید خانوادههای ما هم بههرحال پشتیبان پنهان جمعیت هستند و این قانون طبیعت است که ما را به یاری همدیگر دعوت میکند. با توجه به اینکه کشور ما یک کشور حادثهخیز است؛ سیل و زلزله حوادثی است که چند وقت یکبار شاهد وقوعش هستیم، بنابراین آموزش و بالا بردن آگاهی مردم بسیار اهمیت دارد. آموزش نکتهها در زمان سیل و بعد از وقوع میتواند تا حد زیادی آگاهی مردم را بالا ببرد.
من در این تجربه شاهد روستاهایی بودم که عبوری از کنارش میگذشتیم، جاهایی بود که آنقدر آب بالا آمده بود که مردم مجبور به عبور با قایق بودند. در این میان، بچهها هم بودند که به آب علاقه داشتند و وارد آب میشدند و بازی میکردند. خانوادهها هم هیچ واکنشی نشان نمیدادند، چراکه اساسا نسبت به آلودگی و مخاطرات آن آگاهی نداشتند. این درحالی است که در سیل خطر برقگرفتگی، مارگزیدگی و بیماریهای پوستی وجود دارد. همین مسائل لزوم آموزش همگانی و ارتقای آگاهی مردم نسبت به مسائل را بیشتر نشان میدهد.
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/