به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان، این روزها در شهر بوشهر بنرهای تبلیغاتی متعددی تحت عنوان مسابقه ادبی یا سومین دوسالانه ملی جایزه ادبی بوشهر نصب شده است که در این میان، تصاویر افرادی مسئلهدار بر پرتابلهای شهر نصب شده است.
سناتور علی دشتی از نویسندگان و سیاستمداران حامی انگلیسی است که در دوران پهلوی به مقامات بالا رسیده و شخصیت فاسد اخلاقی داشته که تصویر او توسط موسسه فرهنگی ورزشی شهرداری نصب شده که در ادامه درباره او اطلاعاتی مختصر ارائه میشود.
به گفته غلامحسین مصاحب پدر ریاضیات جدید ایران و بنیانگذار اولین دائرةالمعارف فارسی «رضا شاه از روزی که وزیر جنگ شد قانون اساسی را نقض کرد، دشتی از او حمایت نمود». وی به مقاله دشتی در شفق سرخ، مورخ ۳۰ شهریور ۱۳۰۹، اشاره میکند و آن را «روزینامه» میخواند. دشتی در جلسه ۳۰ خرداد ۱۳۱۳ مجلس شورای ملی میگوید: «ما اعلی حضرت پهلوی را تنها یک نفر پادشاه خودمان نمیدانیم بلکه او را مظهر ایدئال ملّی خودمان میدانیم… ما شاه خود را از صمیم قلب دوست داریم و مظهر افکار و ایدئال ملّیمان میدانیم.»
سهم علی دشتی و شفق سرخ او در غوغای جمهوری رضا خانی چنان بزرگ بود که ملک الشعرای بهار در منظومه «جمهوری نامه» نام او را، در کنار میرزا کریمخان رشتی و سید محمد تدین، به عنوان یکی از گردانندگان اصلی این غائله ذکر کرد:
چو جمهوری شود آقای دشتی علمدارش بود شیطان رشتی
تدین آن سفید کهنه مشتی نشیند عصرها در توی هشتی
کند کور و کچلها را خبردار ز حلاج و ز رواس و ز سمسار
هنگامی که رضا شاه سقوط کرد او اولین وکیلی بود که علیه او در مجلس سخنرانی کرد و اعلام کرد که «رضا پهلوی تا جواهرات سلطنتی را تحویل نداده از کشور خارج نشود».
در دوره پنجم مجلس شورای ملی سید حسن مدرس مدارکی ارائه کرد که نشان میداد دشتی با انگلیسیها ارتباط داشته و با کمک آنها به وکالت مجلس رسیده است. در همان ایام روزنامه سیاست که ارگان اقلیت مجلس بود، سندی با نشانه سفارت انگلیس درباره علی دشتی انتشار داد که به موجب آن سفیر انگلیس دستور میدهد تا به علی دشتی به خاطر خدماتی که برای انگلستان انجام میدهد پول پرداخت کنند. سرانجام اعتبار نامه دشتی با اکثریت ۶۶ رای رد شد.
زن در داستانهای دشتی جایگاه خاصی دارد و از مختصات معینی برخوردار است که همواره تکرار میشود. «به قول خانلری، زنِ در آثار دشتی موجودی است متعین، فرنگیمآب، متظاهر به تجددخواهی، مدعی برابری با مرد، اما بدون مشارکت در وظایف اجتماعی، هوسباز، خودنما و اهل محافل خوشگذرانی».
دشتی هیچگاه ازدواج نکرد، ولی این به دلیل عدم تمایل او به جنس مخالف نبود. در سند بیوگرافیک ساواک، یکی از مختصات دشتی «تمایل زیاد به زن و ضعف بسیار شدید نسبت به جنس مخالف» عنوان شده است.
"مصاحب" کتاب فتنه دشتی را تجلی سرشت دشتی میداند: «.. سال پیش کتاب فتنه منتشر شد و اگر حدس یکی از دوستان که آن را یک نوع اتوبیوگرافی میدانست، صحیح باشد، شاید بتوان گفت شیخعلی در این کتاب باطن زندگی خصوصی خود را به خوانندگان عرضه داشتهاست. این کتاب، که بهقول آقایان هاشمی حائری، از دوستان ایام جوانی شیخ [علی دشتی]، و محمد سعیدی، رفیق حجره و گرمابه و گلستان او، و لطفعلی صورتگر، دوست وی، از شاهکارهای ادبیات فارسی است، به استثنای چند قسمت آن که یادگار ایام گرسنگی دشتی است و بالنتیجه شامل انتقادات شدیدی از طبقه حاکمه است، شرح بیپرده معاشقات مردهای بیشرف است با زنهای شوهردار و وسایلی که اینگونه مردها به کار میبرند تا شهوات حیوانی خود را ولو با نابو دساختن خانوادهها اطفاء کنند. این کتاب واقعا اتوبیوگرافی است یا نه، ما نمیدانیم. ولی بعضی از افکاری که در آن دیده میشود از سنخ افکار آدمهای شادی است که بر اثر کلاشی و مفتخواری احساسات شهوانی آنها فوقالعاده تقویت میشود»
سناتور علی دشتی که با نوشتن کتاب «۲۳ سال» در رد نبوت پیامبر عظیم الشأن اسلام از سوی علما مرتد شناخته شد، همان کسی که در استحکام رژیم دیکتاتوری و وابسته رضاخان نقش اصلی را باز میکرد. دشتی در این کتاب، عقاید پایهای مسلمانان را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است که قرآن متن مستقیماً فرستاده شده از سوی خدا نیست، بلکه سخنان پیامبر اسلام و ناشی از وجدان پاک و سیرت وی و مداقات او در رفتار آدمیان و طبیعت، بوده است.
همچنین دشتی بر این باور بود که قرآن چیز جدیدی برای ارائه نداشته بلکه محمد (ص) تنها افکار و عقاید دیگر را به انتخاب خودش جمعآوری کرده و با مخلوطی از مسایل شخصی، مدعی ارائه کلام خدا شده است. تلاش دشتی در این کتاب تمرکز ویژهای روی نشان دادن شخصیتی دوگانه از حضرت محمد (ص) دارد و معتقد است پیامبر اسلام پس از هجرت از مکه به مدینه و دست یافتن به ارتشی نسبتاً قوی دچار دگرگونیهایی شد.
علی بهزادی نویسندهی کتاب شبه خاطرات از نویسندگان عصر پهلوی مینویسد: «رسول پرویزی برای بسیاری از مردم ما، در تاریخ معاصر نام یک شخص بود با دو شخصیت؛ وی اول نویسندهای بود مردمی (مدت زمانی تودهای) که از بطن جامعه برخاسته بود، درد طبقات مردم را میشناخت، با مسائل و مشکلات آشنا بود و آنها را با قلمی شیرین در آثار خود منعکس میکرد. وی در میان جوانان به خصوص در میان روشنفکران محبوبیتی به سزا داشت.
رسول دوم مردی بود که میخواست به سرعت ترقی کند، به این مناسبت خیلی زود طبقه خود را رها کرد، مشکلات و دردهای مردم را از یاد برد، ذوق و قلم خود را در اختیار صاحبان قدرت قرار داد و با حمایت آنها به مقامات بالا رسید؛ اما، او با آنکه از طبقه خود بریده بود و به اعیان و اشراف و رجال پیوسته بود، آنها هرگز او را این مرد بلند قد عینکی و بد لباس، ولی خوش سخن را که در حرف زدن مراعات هیچ کس و هیچ چیز را نمیکرد از خود ندانستند، آنها معتقد بودند که او هرچه دارد از اربابش اسدالله علم دارد، اگر علم نبود، او هم نبود. زمان نشان داد که اینها با همه بیدانشی اشتباه نمیکردند. من رسول اول را با خواندن آثارش در سالهای ۲۲ و ۲۳ شناختم در آن زمان دانشآموز بودم، و او نویسنده بود. اما با رسول دوم در ۱۰ سال پس از آن، بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آشنا شدم. در این سالها من روزنامه نویس بودم و او عضو هیئت مدیره شرکت تلفن و همدم و همنشین علم بود.»
حضور پرویزی در شبکه جاسوسی - مطبوعاتی «بدامن» باعث شد تا وی مدارج ترقی را به سرعت طی کند. در این شبکه نصرتالله معینیان، دکتر مظفر بقایی، عباس شاهنده، مصطفی مصباحزاده، عباس مسعودی، هادی هدایتی، مهدی میراشرافی، عبدالرحمن فرامرزی، علیاصغر امیرانی عضویت داشتند. این افراد وظیفه جهتدهی مطبوعات به سوی اهداف آمریکا و انگلیس را پس از ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بر عهده داشتند.
طبق گفتههای نویسنده کتاب شبه خاطرات .. پرویزی بنا به خواست و نظر علم به مقام سناتوری رسید. وی چندی بعد به مقام تشریفاتی و اسم و رسمداری به نام لژیون خدمتگذاران بشر که به وسیلهی دربار تاسیس شد که باز علم واسطه شد و موافقت شاه را جلب کرد و رسول، این نویسنده معروف، این تصدی مهم فرهنگی را به دوش بکشد!
در اوایل دهه ۵۰ و در شرایطی که در گوشه و کنار تهران هزاران حلبیآباد و حصیرآباد بدون برق و آب و فاضلاب از زمین میرویید و ساکنان آن در فقر و گرسنگی، کثافت و بیماری و آلوده به فساد و معصیت به سر میبرند، شاه تصمیم گرفت که جمعی از جوانان پسر و دختر را از ایران و سایر کشورهای جهان جمع کند، تا این لژیونرها در چهار گوشه جهان با فقر و بیماری و معصیت مبارزه کنند. پرویزی رئیس این تشکیلات عظیم شد.
وی بارها هزاران بلیط (فرست کلاس) در کشوی میز خود آماده داشت، تا به محض آنکه بیماری واگیرداری در نقطهای از جهان کشتار به راه بیندازد، لژیونرهای آقای رسول برای مساعدت به سرعت به آنجا بشتابند!
بر اساس خاطرات خانلری سناتور شاه در خصوص قیام ۱۵ خرداد آمده، در جلسه هیئت دولت ۱۵ خرداد به ریاست اسدالله علم تشکیل میشود، از رسول پرویزی مدیر مجله سخن که جزو تودهایهای آنگلوفیل (طرفداران انگلستان) بوده و نمایندگی وزیر فرهنگ را داشته، نقل میشود که روشنفکران سخت عصبانی هستند که چرا مردم بطور جدی سرکوب نمیشوند؟ وی ادامه داد: این موضع گیریها نشان میدهد که روشنفکران ما در آن مقطع تمام عیار در خدمت رژیم پهلوی و دور از مردم بودند.
رسول پرویزی که به فساد اخلاقی شهره بود به دلیل شرب خمر زیاد و مصرف بیش از حد مواد مخدر در ۵۸ سالگی در سال ۱۳۵۶ فوت کرد.
سِنا، مجلس قانونگذاری دوره پهلوی در ایران بوده و به اعضای این مجلس هم سناتور گفته میشود؛ علی دشتی و رسول پرویزی هم بیش از آنکه با نام نویسندگی معرفی شوند با عنوان دو سناتور عضو مجلس سنا در دوران پهلوی شناخته میشوند.
در میان این تصاویر، تصویر صادقچوبک به چشم میخورد، فردی که برای آنکه عناد خود را علیه اسلام نشان دهد و ثابت کند که مسلمان نیست، وصیت کرد که در آمریکا جسد او را دفن کنند.
بنابر آنچه که از صادق چوبک در رسانهها منتشر شده، او از دوستان نزدیک امیرعباس هویدا بود. هویدا، روشنفکر بهائی پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور توسط هیئت موتلفه اسلامی به نخست ویزی رسید و ۱۳ سال نخست وزیر رژیم پهلوی بود. سالهای نخست وزیری او در زمره سیاهترین و مرگ بارترین سالهای حکومت استبدادی و اختناق رژیم محمد رضا شاه بود. کارنامه هویدا به عنوان نخست وزیر گوش به فرمان محمد رضا شاه و کارنامه شراکت و همکاری در دورانی خونین و تاریک و سیاه از تاریخ معاصر ایران است.
با این حال، سعیدی رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و شهرداری بندر بوشهر روز گذشته در نشست خبری سومین دوسالانه ملی جایزه ادبی بوشهر میگوید: با توجه به اینکه در این رویداد مهمانانی از خارج استان داریم، با تبلیغات محیطی کوشیدیم که ظرفیت ادبی و چهرههای شاخص ادبیات بوشهر را به نحو مطلوبی هم برای مهمانان و هم برای شهروندان بوشهری بازشناسی کنیم.
حال این سوال مطرح میشود که سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری بوشهر آیا شناختی راجع سوابق این افراد نداشته است؟ باید دید مسؤولان شهرداری و موسسه فرهنگی اجتماعی شهرداری چه پاسخی را در برابر آحاد مردم دارند و واکنش مسؤولان نظارتی نسبت به این مساله چگونه خواهد بود.
منبع فارس
انتهای پیام/م