به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همه میدانند که آبادان سرزمین فلافل ایران است. حتی اگر در همه ایران، دکانهای فلافلفروشی. دایر باشد و تهران پر شود از فلافلفروشی حتی اگر در فیلمی مانند ابد و یک روز همه آرزوی پسربزرگ خانواده (پیمان معادی) این باشد که هر جور شده یک فلافلفروشی راهاندازی کند تا بتواند با پول آن طبقه اجتماعی خود را تغییر دهد و اوضاع مالیش بهتر شود.
با همه این ها، اما فلافلهای آبادان یک چیز دیگر است. در این شهر جنوبی که تابستانهای بسیار داغی هم دارد، چند راسته فلافلفروشی هست که همه فروشندههایش باور دارند و جار میزنند که بهترین فلافل ایران را دست مشتری میدهند. آنهایی که فلافل آبادان را خوردهاند، میدانند که این ادعا بیراه نیست و راست راست است.
احمد ایراندوست، بازیگر نقش غول برره، اصلیت آبادانی دارد. او که سالها در خارج از کشور زندگی کرده، آشنایی خوبی با غذاهای خارجی و طبع خارجیها در غذا دارد.
او میگوید: اروپاییها و آمریکاییها به غذاهای اسپایسی که در پخت آنها از ادویههای تند استفاده میشود، علاقهمندند،
ادویههایی که معمولا غذا را تندتر کرده و طعم خاصی دارند. یکی از این غذاها فلافل است، غذایی به ظاهر ساده که طعم ویژهای دارد. فلافل در اصل غذای هندی است، غذایی که در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارد، بیشتر به خاطر ادویههای ویژه هندی.
اولینهای آبادان
احمد ایراندوست با حوصله به سوالاتم درباره فلافل و آبادان جواب میدهد، پاسخهایش نشان میدهد آدم به اصطلاح غذابازی است! لاف نمیآید، چون با فرهنگ غذایی مردم مناطق مختلف دنیا آشناست و البته آبادان را هم خوب میشناسد، مثل کف دستش هرچند خیلی سال اصلا آبادان نبوده، اما عاشق این شهر است. هرچند به این نکته تلخ هم اشاره میکند که بیشتر آبادانیهای اصیل الان یا در شاهینشهر زندگی میکنند یا در لسآنجلس! و شهروندان امروزی آبادان بیشتر مردمی هستند که بعد از جنگ از شهرهای دور و بر به آبادان آمدهاند.
ایراندوست، محلههای اعیاننشین آبادان را میشناسد، محلههایی مانند بریم و باوارده. وقتی از بریم میگوید، یاد رمان چراغها را من خاموش میکنم زویا پیرزاد میافتم که خانواده داستان در محله بریم زندگی میکردند. ایراندوست میگوید: طراحی خانههای این محله بر اساس خانههای شهر گرین انگلستان بود. بین خانهها دیواری نبود و شمشادها جای دیوار را گرفته بودند و بیشتر ساکنان این محله انگلیسیها و خارجیهایی بودند که برای کار در شرکت نفت به ایران و آبادان آمده بودند. آنها برای زندگی امکانات میخواستند و تقریبا همه چیز برای آنها در آبادان مهیا شده بود. برای همین است که آبادان مهد حدود ۲۰۰ تا از اولین موردها در ایران است. اولین سینماها، اولین تاکسیها، اولین زمین گلف، اولین ادکلنها از جمله ادکلن آرامیس، اولین ریبنها، آبادانیها اولین ایرانیهایی بودند که دمپایی لا انگشتی پوشیدند!
به ایران دوست با شوخی میگویم آبادانیها اولین لافزنهای ایرانی هم هستند! میگوید: لاف نمیزنند و بزرگنمایی هم نمیکنند. این لقب از زمانی به آنها داده شد که آبادانیها از داشتههایشان برای بقیه مردم ایران میگفتند و آنها باورشان نمیشد، چون اولینها در آبادان بود فقط. برای همین بقیه مردم میگفتند، لاف میزنید!
از هند تا بوشهر و آبادان.
اما داستان فلافلهای آبادان و شهرتشان. این یکی از اولینها نبوده. ایراندوست میگوید: انگلیسیها، هندیها را برای کار به بوشهر آوردند. هندیها هم غذاهای خاص خود را دارند که یکی از آنها فلافل است. اولین فلافلها در بوشهر پخته شد. وقتی هندیها به آبادان آمدند و در شرکت نفت مشغول به کار شدند، فلافل را هم آوردند، اما فلافل آبادانی با همه فلافلها فرق دارد، چون ادویهای که آبادانیها برای پخت آن استفاده میکنند، خاص است. کم کم آبادانیها عاشق فلافل شدند و این عشق را وارد این غذا کردند. دکانها و دکههای فلافل فروشی زیاد شدند و صاحبان و گردانندگان آن روحیه آبادانی را با خود به محل کسب و کارشان آوردند، شاد و سرحال و صبور. فلافلپزهای آبادانی، اما فوت کوزهگری خود را به هیچ غریبهای نمیگویند. این که در آخر چه میکنند و چه ادویهای به فلافل اضافه میکنند که چنین خاص و خوشمزه میشود رازی است بین خودشان. در کنار فلافل، سمبوسه و پاکوره هم طرفداران زیادی دارد. آبادانیها سمبوسه را چنین استادانه سرخ و برشته میکنند که فقط از یک آبادانی این کار برمیآید.
نادیده گرفتن گردشگری غذا
ایراندوست میگوید: تا جایی که من خبر دارم، کشورهای همسایه ما که بیشتر عرب هستند، مثل کویت، قطر، عمان و... در چند سال اخیر روی غذا و جذب گردشگر غذا سرمایهگذاری زیادی کرده و موفق هم شدهاند. غذاهای عربی که با استفاده از ادویههای خاص پخته میشوند، توانسته نظر گردشگران را جلب کند. ایران به تنوع غذایی شهرت دارد. ایران به داشتن غذاهای پاک و سالم معروف است، اما به این موارد در جذب گردشگر توجه نمیشود.
چند سالی است که قدرت خرید مردم پایین آمده و فلافلفروشیها در تهران و دیگر شهرها زیاد شدهاند. فلافل تبدیل شده به غذای طبقه متوسط رو به پایین وقتی که تصمیم میگیرند در بیرون از خانه غذا بخورند! حالا دیگر مردم به ندرت میتوانند غذایی مانند قلیهماهی که غذایی خوشمزه و جنوبی است را بخورند، چون ماهی و دیگر موادی که در پخت این غذا استفاده میشود، گران است. اما فلافل غذایی ساده است که ماده اصلی آن نخود است. اما ادویههای استفاده شده برای پخت آن مهم است و هر چه این ادویهها خاصتر باشد، فلافل ویژهتر میشود. در اروپا و آمریکا، معمولا مردم هفتهای یکبار غذاهای طعمدار و متفاوت ملل مختلف را میخورند، البته این سبک غذا خوردن هنوز وارد کشور ما نشده و به نظرم میتوان با تنوع دادن به غذاها و تغییر ذائقهها باعث اتفاقات خوبی شد هم در نوع غذای مردم خودمان هم در جذب گردشگر.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/