۲۹خرداد سالروز درگذشت چهره ایست که ساواک ادعا می‌کرد بر اثر بیماری قلبی در سن ۴۴ سالگی در انگلستان جان باخته است.

به گزارش خبرنگار  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، کویر خیال باورم در دورانی شکل گرفت که هنوز ناپخته بودم و از فرط جوانی، فقط به دنبال کتب و نوشته‌هایی بودم که مرا به اعماق درونم فرو می‌برد. شاگردی بودم که همچون جوینده تشنه‌ای می‌گشت و می‌سنجید و بالاخره می‌یافت و سر می‌سپرد؛ نه به زور حاضر و غایب، بل به نیروی ارادت و کشش ایمان". تا اینکه اواسط دوره سوم دبیرستان بود که درس کویر بر ذهنم نقش بست.
 
دنیای تفکر بی آلایش شریعتی از گذشته تا به امروز/نیمه روشن شریعتی که در گذشته پنهان بود
آری کویر..
چه خوش گفت آن خوش قلمِ زیبا تفکر که"در کویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم". آری، عالم دیگر همان بود که من به دنبالش بودم. "به دنبال ماوراءالطبیعه که همواره فلسفه از آن سخن می‌گوید و مذهب بدان می‌خواند".

کویر جای کمی نیست. بزرگ است، "چنان که پیامبران همه از آن برخاسته اند و به سوی شهر‌ها و آبادی‌ها آمده اند".

بزرگ و بزرگ‌تر شدم. دوران دبیرستان به اتمام رسید، دانشگاه هم روانه آن سوی خاطرات زندگیم شد. "هر سال که یک سال بالاتر می‌رفتم و به کویر برمی گشتم، از آن همه زیبایی‌ها و لذت‌ها و نشئه‌های سرشار از شعر و خیال و عظمت و شکوه و ابدیت پر از قدس و چهره‌های پر از ماورا محروم‌تر می‌شدم".

زمانی رسید که باید قلم به دست، برای بزرگداشت او، همان که نقش نگاری زیبا بر سرا پرده خیالم حکاکی کرده بود می‌نوشتم.  شب بود و خود را بر روی بام خانه گذاشتم و به نظاره آسمان رفتم؛ گرم تماشا و غرق در این دریای سبز معلقی که ستارگان زیبا و خاموش، تک تک از غیب سر می زنند ، شروع به نگارشی در خور آن عزیز کردم.
 
دنیای تفکر بی آلایش شریعتی از گذشته تا به امروز/نیمه روشن شریعتی که در گذشته پنهان بود

راه بازگشت به خویش در گرو پیروی از مکتب انبیا

شاید یکی از دلایلی که هر کدام از ما در دوران نوجوانی به کتاب‌های شریعتی گریزی زده ایم و آشنایی مان با اندیشه‌های او از این دوران شروع شده است، محوریت مفاهیمی مثل "خود"، "هویت"و " خویشتن" در آرای این اندیشمند است و معمولا هویت یابی و بحران هویت از مسائل دوران نوجوانی است.

زینب جعفریان، کارشناس ارشد مطالعات خانواده و کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی در این باره می گوید: بازگشت به خویشتن در جایگاه گفتمان اصلی شریعتی، راه‌حلی بود که ایشان به جامعه تجویز می‌کرد.

وی ادامه می دهد: شریعتی این گفتمان را در شرایطی ارائه کرد که نسل آن روز به خصوص نسل جوان از استبداد حکومت به تنگ آمده بود از سوی دیگر مخاطبان اندیشه‌های شریعتی، موافق لیبرالیسم و مارکسیسم نبودند.

این متخصص علوم انسانی تصریح می کند: آن‌ها با لیبرالیسم به دلیل سیاست‌های استعماری دولت‌های غربی و ابتذال اخلاقی جوامع غربی مخالف بودند از سویی دیگر این نسل با مارکسیسم به دلیل ماهیت ماتریالیستی و ضدیتش با مذهب نیز موافق نبود.

جعفریان خاطرنشان می کند:  بازگشت به خویشتن همچنین راه‌حلی برای معضل موجود در جامعه‌ی روشنفکری بود. شریعتی «بازگشت به خویشتن» را این‌گونه توصیف کرد: «هنگامی که ما از بازگشت به ریشه‌های خود سخن می‌گوییم، در واقع از بازگشت به ریشه‌های فرهنگیمان دم می‌زنیم. ممکن است بعضی از شما به این نتیجه برسید که ما ایرانیان باید به ریشه‌های نژادی (آریایی) خود بازگردیم. من این نتیجه‌گیری را به‌طور قاطع رد می‌کنم. با نژادپرستی، فاشیسم و بازگشت ارتجاعی مخالفم. نکته مهمتر آن‌که تمدن اسلامی همچون قیچی عمل کرده و ما را از گذشته پیش از اسلام به‌کلی بریده است. نتیجه آن‌که برای ما بازگشت به ریشه‌هایمان به‌معنای کشف دوباره ایران پیش از اسلام نیست بلکه به‌معنای بازگشت به ریشه‌های اسلامی ماست.»
دنیای تفکر بی آلایش شریعتی از گذشته تا به امروز/نیمه روشن شریعتی که در گذشته پنهان بود


روشنفکری شریعتی متمایز با روشنفکری غالب ایرانی

روشنفکری تا قبل از شریعتی الگوی خود را از غرب می‌گرفت و سعی داشت مفاهیم جدید غربی را در ایران پیاده کند.

بهروز محبی نجم آبادی اندیشمند و فعال سیاسی درباره تمایز شریعتی در جایگاه یک روشنفکر از روشنفکر‌های زمانه خود می‌گوید: یکی از نقاط افتراق زنده یاد دکتر شریعتی با روشنفکران هم نسل خود، بحث بازگشت به روشنفکری دینی بود که در برابر جریان غالب روشنفکری ایران در سده‌های اخیر قرار گرفت. زنده یاد شریعتی بر تکیه بر ظرفیت‌های درونی و توجه به تمدن اسلامی تاکید بسیار داشت. امروز بعد از گذشت سال‌ها مردم ایران نیز به اندیشه بازگشت او به ریشه‌های اسلامی و هویت خود، ایمان آوردند که با تکیه بر ظرفیت خود به تمدن سازی عمیقی برسند.

وی ادامه می دهد: نقطه دیگر افتراق  شریعتی از جریان غالب روشنفکری ایران، مربوط به اندیشه‌های ضد امپریالیستی او است.
 
این همشهری دکتر شریعتی خاطرنشان  می کند: سبک زندگی شریعتی این تصور را ایجاد کرد که او به سمت جریان نئولیبرال گرایش دارد در حالیکه او از روشنفکران متمایل به جریان‌های مذهبی بود. شریعتی تنها روشنفکری بود که ارادت خاصی به ائمه اطهار داشت و درباره شخصیت‌هایی مثل حضرت فاطمه(س)، حضرت زینب (س)و حضرت علی (ع)کتاب نوشت .
 
دنیای تفکر بی آلایش شریعتی از گذشته تا به امروز/نیمه روشن شریعتی که در گذشته پنهان بود


تفکری نوین برخاسته از بیهق و توس

علی شریعتی مَزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی زادهٔ ۲ آذر ۱۳۱۲ در روستای کاهک، سبزوار است.
 
شریعتی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مشهد گذراند و پس از اتمام آن وارد دانشسرای مقدماتی شد. وی رشته ادبیات و زبان فارسی را در دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۷ با پوران شریعت‌رضوی همکلاسیش ازدواج کرد.

به علت شاگرد اول شدنش در مقطع لیسانس، برای ادامه تحصیلات تکمیلی به فرانسه فرستاده شد تا در دانشگاه سوربن فرانسه و در رشته ادبیات ادامه تحصیل دهد.

در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و در مرز توسط ساواک دستگیرشد و یک سال بعد، به مشهد بازگشت و مدتی پس از بیکاری، در حالی که تحصیلات آکادمیک داشت به ناچار به عنوان دبیر انشاء کلاس چهارم دبستان در یکی از روستا‌های مشهد استخدام و پس از آن در دبیرستان به تدریس پرداخت و بالاخره به عنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد شد.

در سال ۱۳۴۸ به حسینیه ارشاد دعوت می‌شود و به تدریس جامعه‌شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی می‌پردازد.

ممنوع‌الخروج بودن مانع بزرگی برای مهاجرت او به خارج از کشور بود. اما وی با گرفتن گذرنامه به نام «مزینانی» توانست به بروکسل برود. شریعتی پس از چند روز اقامت در بروکسل آنجا را به مقصد ساوت‌همپتون انگلیس ترک کرد.

وی طی مهاجرتش در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالی که سه هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوت‌همپتون درگذشت.
 
او وصیت کرده بود که در حسینیهٔ ارشاد دفن شود، ولی هم‌اکنون در قبرستانی کنار حرم زینب کبری، درشهر دمشق دفن شده است.
دنیای تفکر بی آلایش شریعتی از گذشته تا به امروز/نیمه روشن شریعتی که در گذشته پنهان بود
 

روشنفکر بی آلایش

 
وقتی عکس‌های شریعتی را با نوع پوشش خاص وی و نمود سبک زندگی او در عکس‌های به جامانده از دوران حیات و زندگی خانوادگی او می‌بینیم معمولا این تصور ایجاد می‌شود که منش اخلاقی و رفتاری چنین شخصی همانند تصور غالب ذهنی ما از روشنفکر است، اما وقتی پای حرف‌های همشهری  شریعتی می‌نشینم این تصویر ذهنی شکسته می‌شود. روایت متفاوتی از او می‌شنوم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنم.

محمد شریفی متولد ۱۳۳۳ در داورزن و معلم بازنشسته است و دارای تحصیلات حوزوی نیز است.
 
آشنایی شریفی با مرحوم  شریعتی به واسطه عموی وی است. حاج شیخ قربانعلی شریعتی مدرس وی در حوزه علمیه مزینان بوده وی می گوید:  زنده یاد  شریعتی به عموی خود به دلیل منش تقوایی ارادت خاصی داشته است. به طوریکه هنگام تشییع جنازه عموی خود، عبای او را به عنوان تبرک از خانواده اش به یادگار می‌گیرد.

وی به خاطره دیگری اشاره می‌کند: در سال ۴۸ پس از فوت پدر شریعتی، در ایام چراغ برات از من خواسته شد تا برای شادی روح پدر آیاتی از قرآن را بر مزار وی قرائت کنم که بابت این مورد مبلغی نیز به پاس تشکر برای اینجانب در نظر گرفته شد، اما به دلیل مشغله کاری پرداخت آن از یاد برده شد. چندی بعد، از خواهر شریعتی آدرس محل سکونت ایشان را جویا شدم و به همراه یکی دیگر از دوستانم به منزل دکتر مراجعه کردم تا دیدار مجدد بنده با وی شاید تداعی کننده طلب گذشته شود.

همشهری زنده یاد شریعتی درادامه ماجرا این گونه بیان می کند: ساعت ۱۱ تا ۱۲ شب بود و دکتر تشریف آورد؛ و اولین جمله‌ای که به مزاح به بنده گفت این بود:آیا برای درخواست طلب گذشته آمده ای؟ بنده که علت اصلی حضور خود را می‌دانستم، بسیار شرمسار شدم و ایشان با دیدن حالت من گفت:درخواست طلب، کاری کاملا پسندیده و زیباست اگرچه که بنده این مهم را از یاد برده بودم!

شریفی در ادامه به منش رفتاری و عظمت انسانی  شریعتی اشاره  می کند  و  می گوید:در همان شب قبل از برخورد با دکتر، آنچه در ذهنم نسبت به فاصله طبقاتی علمی او و خود می‌سنجیدم این بود که قطعا دیدار در آن شب سنگین و فضای سردی خواهد داشت. اما به محض روبرو شدن با وی و گفتمان با او، صحبت کردن به لهجه محلی باعث شد که اذهانم نسبت به این بزرگ کاملا تغییر کرده و فضای کاملا صمیمانه‌ای را احساس کنم.

آشنای قدیمی  شریعتی به خاطره خود از شریعتی این طور پایان می دهد:همان شب تعدادی دست نوشته بر روی میز داخل پذیرایی نظرم را جلب کرد و کنجکاوی من به این مورد رسید که نوشته‌های مربوطه، چیزی نیست جز قلم زیبایی که امروزه با نام کویر مشهور شده است. همان لحظه  شریعتی به چاپ کتاب در ۴۰ روز آینده اشاره کرد، اما من نمیدانستم آن دست نوشته‌ها روزی بر کویر باورم جولانی خواهد داد که هرگز از یاد نمی‌برم.
دنیای تفکر بی آلایش شریعتی از گذشته تا به امروز/نیمه روشن شریعتی که در گذشته پنهان بود



پیدای پنهان از دیده‌ها

شریعتی با تمامی زیبایی قلم که زاده تفکر نوگرایی او بود و با تمام محبوبیت و مشهوریت او در دنیای بی کران ادبیات ایران و جهان، آن چنان که باید و شاید در شهر خود آشنا نیست و از همشهریان خود نهان مانده است. شاید دلیل آن سبک خاص نویسندگی او و پرداختن به زوایایی از زندگی است که مختص قشر خاصی می‌باشد. کما اینکه پدر او محمد تقی شریعتی را به واسطه تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی و مبارزه با حزب توده و افکار مارکسیستی بهتر از خود علی شریعتی می‌شناختند.

از سال‌هایی که نام شریعتی به واسطه سوء برداشت‌ها کمرنگ شده بود فاصله گرفتیم و از دورانی عبور کردیم که کتب شریعتی به طور پنهان در پستوی کتابخانه‌ها خاک می‌خورد. گذر زمان، حساسیت‌های آن دوران را کاهش داد و نسل‌های جدید توانستند آزادانه با تفکر او آشنا شوند و معلمان از اندیشه‌های او در کلاس‌های درس سخن می‌گفتند. امروز منِ خبرنگار در بزرگداشت او آسوده می‌نویسم.‌

انتهای پیام//
 


گزارشگران:مریم مزروعی، فراز سلیمانی

برچسب ها: معرفی کتاب ، شعر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.