به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ازقم؛ به مناسبت سی و یکم خردادماه -سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران- نگاهی به سبک زندگی این بزرگ قهرمان انداختیم که چطور زیست و رفت و با شهادت خود به الگویی ماندگار در دل و قلب هر ایرانی باشرف و باوجدانی تبدیل شد.
حقیقتا صحبت کردن از شهید چمران که به نوعی زندگی اش جمع اضداد بود، سخت و دشوار است؛ مردی که شیر بیشه نبرد بود و در عین حال عارف شبهای عاشقانه با معبود؛ کسی که هم پدر یتیمان بود و هم دشمن سر سخت کافران و منافقانی که به او تهمتها روا میداشتند و او تنها رضای خالق را دنبال میکرد و هدفش نشاندن لبخند رضایت امام و رهبر خویش بود.
شهید مصطفی چمران که در مناجات های عاشقانه و عارفانه خود با خدای متعال به صراحت می گفت که دنیا را سه طلاقه کرده ام حقیقتا در زندگی خویش آن چنان زیست و درخشید که امام خمینی(ره) در وصفش فرمود: مثل چمران بمیرید.
بی گمان نیم نگاهی به مناجاتها و جملات عاشقانه و عارفانه این شهید والامقام در سالروز عروج ملکوتی اش برای همه ما به خصوص مسئولانی که میخواهند نه در شعار بلکه در عمل در تراز نظام اسلامی برآمده از مجاهدت و خون مطهر شهدا به خدمت صادقانه بپردازند، ره توشهای است که انشاالله ما را در رسیدن به مقصد و مقصود یاری رساند.
شهید چمران در جایی چنین صادقانه مینویسد: " همیشه میخواستم که شمع باشم، بسوزم، نور بدهم و نمونهای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم. میخواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم. میخواستم در دریای فقرغوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم. میخواستم فریاد شوق و زمین وآسمان را با فداکاری و آسمان پایداری خود بلرزانم. میخواستم میزان حق و باطل باشم و دروغگویان ومصلحت طلبان و غرض ورزان را رسوا کنم. میخواستم آنچنان نمونهای در برابر مردم به وجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند، طریق مستقیم روشن و صریح و معلوم باشد، و هر کسی در معرکه سرنوشت مورد امتحان سخت قرار بگیرد و راه فرار برای کسی نماند. "
در جای دیگر نیز دردمندانه میگوید: "خون خود را بر زمین میریزم تا شاید کسی به هوش بیاید، تا مگر وجدانی بیدار شود، ولی افسوس که منافع مادی و حب حیات همه را به زنجیر کشیده است"
آن گاه که معبود بی همتا را مخاطب کلام خویش قرار میدهد نیز متواضعانه نجوا میکند: " خدایا میدانی که در زندگی پرتلاطم خود، لحظهای تو را فراموش نکردم. همه جا به طرفداری حق قیام کرده ام. حق را گفته ام. از مکتب مقدس تو در هر شرایطی دفاع کرده ام. کمال و جمال و جلال تو را به همه مخالفان و منکران وجودت عرضه کرده ام و از تهمتها و بدگوییها و ناسزاهای آنها ابا نکردم. در آن روزگاری که طرفداری ازاسلام به ارتجاع و به قهقراگری تعبیر میشد و کمتر کسی جرأت میکرد که از مکتب مقدس تو دفاع کند، من در همه جا، حتی در سرزمین کفر، علم اسلام را بر میافراشتم و با تبلیغ منطقی و قوی خود، همه مخالفین را وادار به احترام میکردم و توای خدای بزرگ! خوب میدانی که این فقط بر اساس اعتقاد و ایمان قلبی من بود و هیچ محرک دیگری جز تو نمیتوانست داشته باشد. "
شهید مصطفی چمران، دنیا را میدان بزرگ آزمایش میدانست که هدف آن جز عشق چیزی نیست و میگفت: " من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاسها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواستههای عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسیترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد. "
این سرباز صادق ولایت و امیر دلها، شرف شیعه را به داشتن سلاح شهادت میدانست و در مناجات خویش چنین پروردگار عالم را به واسطه این نعمت بی همتا ستایش میکرد که:" خدایا تو را شکر میکنم که شیعیان را با اسلحه شهادت مجهز کردی که علیه طاغوتها وستمگران و تجاوزگران قیام کنند و با خون سرخ خود، ذلت هزار ساله را از دامن تشیع پاک کنند و ارزش و اهمیت شهادت را در معرکه حیات بفهمند و با ایمان خدایی و اراده آهنین، خود را از لجنزار اسارت جسدی و روحی نجات بخشند. علی وار زندگی کنند و در راه سرخ حسین علیه السلام قدم بگذارند و شرف و افتخار راستین تشیع را که قرنها دستخوش چپاول ستمگران بود دوباره کسب کنند. "
یکی از مهمترین خواستههای شهید چمران از خدای متعال، افزایش ظرفیت بود، آن جا که میگوید: " خدایا از تو میخواهم که طبع ما را آنقدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز خدا تسلیم نشویم. دنیا ما را نفریبد، خودخواهی ما را کور نکند. سیاهی گناه و فساد و تهمت و دروغ وغیبت، قلبهای ما را تیره و تار ننماید. خدایا! به ما آنقدر ظرفیت ده که در برابر پیروزیها سرمست و مغرور نشویم. خدایا به من آنقدر توان ده که کوچکی و بیچارگی خویش را فراموش نکنم و در برابرعظمت تو خود را نبینم.
مصطفی چمران ساوهای، زاده ١۰ مهر ۱۳۱١ تهران فیزیکدان و سیاستمدار بود،مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد، بار اول در سال ۱۳۴۰ با یک زن مسلمان آمریکایی به نام تامسن هیمن که نام خود را پس از ازدواج به پروانه تغییر داد و ثمره این ازدواج، یک دختر به نام روشن و سه پسر به نامهای رحیم، علی و جمال بود،جمال در کودکی در استخر خانه پدر همسر چمران غرق شد.
حضور مصطفی چمران در لبنان آغاز آشنایی او با غاده جابر شد که در نهایت به ازدواج او با همسر لبنانیاش انجامید.
وی در دانشگاه تهران، تحصیلات خود را در رشته الکترومکانیک به پایان برد، سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و درجه دکتری در فیزیک پلاسما کسب کرد. پس از گذراندن آموزشهای نظامی در مصر، به لبنان رفت و به همراه موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری داشت و از فرماندهان آن بود.
وی در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد در سازمان نهضت مقاومت ملی که زیر نظر افرادی، چون مهدی بازرگان، سید رضا زنجانی و سید محمود طالقانی اداره میشد، فعالیت میکرد.
در زمان تحصیل در خارج از ایران، او به همراه ابراهیم یزدی، علی شریعتی و صادق قطبزاده، شاخه خارج از کشوری نهضت آزادی ایران و همچنین انجمن اسلامی دانشجویان ایران در آمریکا را تأسیس کرد.
پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، او به ایران بازگشت و در دولت بازرگان، مدتی وزارت دفاع را برعهده داشت. او به عنوان یکی از اعضای نهضت آزادی، در دوره نخست مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد.
در جریان جنگ ایران و عراق، وی یکی از فرماندهان ایران بود. چمران با شروع جنگ، به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را بنیانگذاری کرد. از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در ۴٩ سالگی به فیض شهادت نائل آمد.
انتهای پیام/ش