به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، حسابش پر از پول است. هیچ نیاز مالی ندارد. سه خانه در تهران و ترکیه برای خودش خریده و زندگی مرفهی دارد. با این حال به جرم خرید مال مسروقه در حیاط پلیس پیشگیری پایتخت ایستاده و از علاقهاش به عتیقه جات میگوید. مرد جوانی که ساکن ترکیه است، اما در تهران با دو دوست تحصیلکردهاش همدست شد و عتیقههای گرانقیمت خانه یک مرد پولدار را خرید.
دوستانش سه روز تمام به آن خانه میرفتند و میآمدند. به راحتی وارد خانه خالی از سکنه میشدند و سر فرصت سرقتهایشان را انجام میدادند. در آن خانه ویلایی به راحتی غذا درست میکردند و میخوردند. وقتی سیر میشدند سرقت را انجام می دادند. دو دوستی که درنهایت پس از سه روز رفت و آمد به خانه مرد پولدار، وسایل گرانقیمت آن خانه را دزدیدند و به رفیقشان فروختند. مرد جوانی که تصمیم گرفته بود کلکسیونی از عتیقهجات را جمع کند و برایش سرقتی بودن آنها فرقی نداشت.
بهرام صبح دیروز ماجرای این دزدی و دستگیر شدنش را روایت کرد:
نخستین بار است که دستگیر میشوی؟
بله. من اصلا اهل خلاف کردن نیستم. الان هم به دلیل علاقه زیادم به عتیقهجات اینجا هستم.
چرا اموال مسروقه را خریدی؟
من مالخر واقعی نیستم. ماجرا از این قرار بود که دو دوستم یک روز به سراغم آمدند و گفتند که از یک خانه عتیقهجات زیبایی را سرقت کردهاند. وقتی آن عتیقهجات را دیدم، وسوسه شدم و، چون علاقه زیادی به جمع کردن این عتیقهها دارم تصمیم گرفتم آنها را بخرم. چون میخواستم به خانهمان در ترکیه ببرم.
در ترکیه زندگی میکنی؟
بله. با همسرم آنجا زندگی میکنیم. البته یک خانه هم در تهران دارم و مرتب در رفتوآمد هستم. ولی در ترکیه عتیقهجات زیادی دارم. این عتیقهها را هم به دلیل علاقهام خریدم تا به کلکسیونم اضافه کنم. وگرنه من مشکل مالی ندارم و کاری با دزدها هم ندارم. همین الان در حساب بانکیام یکمیلیارد تومان پول است. دو خانه در تهران و یک خانه هم در ترکیه دارم. اصلا بحث پول نبود.
با سارقان چطور آشنا شدی؟
با آنها دوست بودم. یکی از دوستانم در خانه مرد صاحبخانه کار میکرد. او شنیده بود که این مرد برای دیدن زن و بچهاش قصد دارد سه ماه به آمریکا برود و فهمید که در آن سه ماه خانه خالی است. خانهای که پر از عتیقهجات بود. برای همین با یکی دیگر از دوستانم وسوسه میشوند و به آن خانه میروند. سه روز تمام به آنجا میروند و سر فرصت سرقت میکنند. وقتی عتیقههای آن خانه را به من نشان دادند وسوسه شدم و آنها را خریدم.
چرا سه روز؟
دوستانم گویا در آن سه روز سر فرصت به خانه میرفتند. حتی در آنجا میخوابیدند، غذا درست میکردند و چند ساعتی در آن خانه میماندند. بعد از آن سرقت کردند و هر بار مقداری از وسایل را با خودشان میآوردند.
عتیقهجات را چقدر خریدی؟
٥میلیون تومان!
دوستانت سابقه دزدی دارند؟
نه اصلا. اتفاقا یکی از همین دوستانم مهندس مکانیک است و لیسانس دارد. اصلا مشکل مالی ندارد و هیچ سابقه دزدی هم ندارد. آن یکی دیگر هم همینطور، هیچ سابقهای ندارد. آنها وقتی خانه را خالی دیدند، وسوسه شدند و سرقت کردند.
چطور دستگیر شدید؟
از طریق دوربین مداربسته خانه، چهره دوستانم شناسایی شد و بعد از دستگیری آنها، من نیز دستگیر شدم.
انتهای پیام/