به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، زمانی در جامعه اسلامی «قناعت کردن» و «قانع بودن» یک فضیلت اخلاقی به حساب میآمده است. دلایل زیاد اجتماعی و فرهنگی باعث شد به تدریج این مفهوم باارزش، باز معنایی مثبت خود را در جامعه عوض کند و به یک مفهوم با بار معنایی منفی مشابه «خرج نکردن از سر فقر و نداری» تبدیل بشود.
همه اینها در حالی است که در روایات فرد قانع ستایش شده و مسلمانها به داشتن قناعت در زندگی علیرغم تمکن مالی توصیه شدهاند. در گزارش پیشرو حجتالاسلام علی سرلک، یکبار دیگر مفهوم اصیل و قدیمی «قناعت» را رمزگشایی کردهاند.
شاید لازم است در شرایط فعلی اقتصادی کشور، یادمان بیاید که اگر تصمیم میگیریم در زندگی قناعت پیشه کنیم، در واقع درحال عمل به یکی از توصیههای مهم دینی هستیم نه تحمل فقر به عنوان یک ناچاری.
قناعت، تصمیمی از روی عقل است
اسلام درهمه توصیهها، احکام، مستحبات و واجبات خود بنا را بر «رشد» انسان گذاشته است. یعنی انسان به این دنیا آمده تا رشد کند و به کمال خود برسد. برعکس تصوری که این روزها از «قناعت» وجود دارد، این مفهوم یکی از ابزار رشد است. یک تصمیم عاقلانه و یک ظرفیت روحی برای اینکه انسان بزرگ شود و هرچه بیشتر به کمال انسان بودن و اشرف مخلوقات بودن نزدیک شود.
حتما سوال پیش میآید که چه طور قناعت کردن به معنای گذشتن از مادیات و چیزی که دوست داریم، ممکن است انسان را رشد بدهد؟ خب این سوال از آنجایی ناشی میشود که مفهوم قناعت دستخوش تغییر معنایی شده وتقریبا فواید و نتایج آن در جامعه نادیده گرفته شده است.
تولید فراوان و مصرف به اندازه نیاز
شاید بهتر باشد اول مفهوم و معنای «قناعت» را یکبار دیگر دوبارهخوانی کنیم. «قناعت» یعنی تولید فراوان و مصرف به قدر نیاز. یعنی فرقی نمیکند شما چقدر از مادیات بهرهمند باشید؛ اول و آخر نباید در مصرف زیادهروی کنید.
البته باز این به آن معنا نیست که یک گوشه بنشینیم و امکانات و سرمایه زندگیمان را به حال خودش و در مسیر زوال رها کنیم. بلکه موظفیم از تمام ظرفیت و امکاناتی که خدا در اختیار ما گذاشته استفاده کنیم؛ اما نه برای مصرف بلکه برای تولید. این یک جامعه آرمانی دینی است که در آن قناعت به معنای هوشمندی در مصرف امکانات و مواجهه درست با سرمایه در آن تعبیر میشود.
جا انداختن مفهوم قناعت در زندگی و برای خانوادهها کار چندان سختی نیست. همانطور که به خاطر برداشتهای غلط، این روزها قناعت با معنای درست خودش در جامعه رواج ندارد، معنای درست آن را هم میشود جا انداخت.
قناعت به معنای رفتن به سمت فقر نیست
یکی از دلایلی که واژه «قناعت» بار منفی پیدا کرد این بود که آن را با «نداشتن» گرده زدیم. مثلا عروسخانمی به خاطر اینکه دست همسرش یا خانواده آنها تنگ است از مراسم عروسی یا خرجهای دیگر صرفنظر میکند.
اطرافیان در ظاهر برای تکریم عروسخانم میگویند: «چه عروس قانعی». یا به عنوان مثال با تشویقهای دیگری کار او را توصیف میکنند و میگویند: «دستش درد نکند به خانواده داماد سخت نگرفت!» اگرچه این کار اگر از کسی سر بزند، موضوع پسندیدهایست، اما واقعیت این است که قناعت در مفهوم اصلی و اصیل به وقتی اطلاق میشود که داماد تمکن مالی داشته باشد، اما عروس دربند فلان مراسم و فلان لباس نباشد و به یک مراسم ساده قناعت کند.
در ماجرای اول قناعت یک جور ترحم به وضعیت مالی فرد دیگری است و تکریمش جنبه ظاهری دارد، اما در فرض دوم است که قناعت در معنای اصیل، خودش را نشان میدهد. بی نیازی از مادیات در عین تمکنمالی.
این مفهوم را میشود از کودکی برای فرزندانمان جا بیاندازیم. مثلا تا وقتی کودک و نوجوان ما یک جفت کفش با قابلیت پوشیدن دارد، برای او کفش دیگری تهیه نکنیم. او را غرق در امکانات مادی نکنیم تا یاد بگیرد که قرار نیست اگر خانوادهاش میتوانند فلان وسیله گرانقیمت را برای او بخرند، حتما باید این کار را بکنند. مخصوصا اینکه فرزند ما در این ایام در دوران صرفا «مصرف» است و فراهم کردن همه امکانات برای او، میتواند او را به فردی «مصرفگرا» در بزرگسالی تبدیل کند.
قناعت در پیوند با زیباترین مفاهیم دینی
روایات زیادی از امیرالمومنین (ع) هست که در آن قناعت را با زیباترین توصیفات پیوند دادهاند. حضرت علی (ع) میگویند: «ولا تنس نصیبک من الدنیا» یعنی «تمام بهره خودت را از دنیا ببر»، اما با چه راه و روشی؟ روایتی هست که بعد از ظهور امام زمان (عج) همه ظرفیت کره زمین استخراج میشود و آدمها میفهمند که چه ظرفیتهایی وجود داشته که تا الان از چشم آنها مخفی بوده است. پس میتوانیم «قناعت» را هممسیر با «خلاقیت» در نظر بگیریم. انسان باید برای کشف و استخراج ظرفیتهایی که خدا به او داده است تلاش کند. این همان مسیر تولید و تمرکز بر داشتههاست که باعث شکوفایی یک جامعه میشود.
در روایت دیگری از امیرالمومنین، «قناعت» و «عزت» همراه باهم و هممسیر با هم معرفی شدهاند. قناعت باعث حفظ سرمایه میشود و از این جهت است که میگویند هرکس قناعت کند بی نیاز میشود. بینیازی همان عزتمندی است.
شاید خیلیها تصور کنند که انسانهای قانع برای اینکه بخشی از مادیات را برای خود نمیخواهند آدمهای افسرده و غمگینی هستند. درحالی انسان قانع از دورن احساس رضایت میکند. از رهگذر قناعت انسان هم در مسیر رشد قرار میگیرد و هم زندگیاش را با یک رضایت درونی، بدون استرس ناشی از زندگی مصرف زده امروز میگذراند.
قناعت با کلیدواژه دیگری به اسم «عفت» همزاد و همخانواده است. آدمهایی که قناعت میورزند اهل عفاف و بزرگواری هستند. یعنی کسانی هستند که در اخلاق و رفتار دریدگی ندارند.
نقطه مقابل قناعت، «حرص در مصرف» است. یعنی کسی که هیچوقت به داشتههایش راضی نیست و همیشه برای بیشتر به دست آوردن حریص است. آدمهای زیاده خواه معمولا دچار صفات بدی مثل حرص، هتاکی و... میشوند.
«ایثار» و «شکر» زمینههای قناعت را به وجود میآورند
خانوادهای که میخواهد برکات قناعت در زندگیاش جاری بشود اول از همه باید تمایلات مادیاش را چه در محیط خانواده و چه در جامعه کنترل کند. والدینی که نسبت به داشتههای دیگران افسوس میخورند و مدام آرزو میکنند جای بقیه باشند یا داشتههای دیگران را حق آنها نمیدانند، در حال کاشت بذر «حرص و طمع» در دل فرزندانشان هستند.
یکی از مهمترین اقداماتی که باید در خانواده برای رسیدن به «قناعت» صورت بگیرد داشتن زبان شکر و رضایت در همهحال است. در درجه اول باید از آنچه که داریم راضی باشیم و در درجه دوم برای چیزی که میخواهیم تلاش کنیم و زحمت بکشیم.
«ایثار و فداکاری» در خانواده زمینههای «قناعت» را فراهم میکند. والدینی که نسبت به فرزندان ایثار دارند، به آنها گذشتن از خود و اهمیت دادن به دیگران را یاد میدهند. مفهومی که باعث میشود در بحث مادیات هم از یک فرد، انسانی قانع و همچنین بخشنده به وجود بیاید.
«امید» داشتن هم از اصول اساسی رسیدن به «قناعت» است. جامعه ناامید، شکر کردن بلد نیست و، چون ناامید است احتکار میکند، حریص میشود، بخیل و کلاهبردار میشود و در نهایت هم متضرر دنیا و آخرت خواهد شد. در روایات هست که امیرالمومنین (ع) به باز رفتند و دو دست لباس خریدند. یکی از آنها لباسی فاخر بود و یکی دیگر معمولی. حضرت لباس فاخر را به غلام خود قنبر دادند و گفتند، چون تو جوانی باید بهتر لباس بپوشی.
جامعه قانع، مردمانی با روح بزرگ دارد
نفوذ فرهنگ مصرفگرایی مفهوم قناعت در جامعه را دستخوش تحول کرده است. امروز یکی از جلوههای بزرگ مصرفگرایی اشرافیگری و چشموهمچشمی است. از دل این سبک زندگیها همین فسادهای بزرگ، آلودگیهای مالی، حرصها و احتکارها بیرون میآید.
الان جامعه در نقطهای است که اگر نخواهیم به روایات و آیات دینی پیرامون سبک زندگی مالی در اسلام برگردیم، خدای ناکرده زندگی و فشار معیشت بر مردم از این هم سختتر خواهد شد. باید برگدیم به ظرفیتهای نهفته در خودمان و در جامعه برگردیم. یعنی جدای از اینکه از تمام امکاناتمان استفاده میکنیم، قناعت را هم در پیش بگیریم. یک جامعه قانع در مصرف، قناعت میکند. این جامعه اتفاقا در تولید باید اهل جمعآوری ثروت باشد وپرکار و پرفایده نمود پیدا کند. افراد این جامعه اگرچه دسترسی مادی زیادی داشته باشند، اما روحی بزرگتر از دنیا دارند.
منبع: فارس
انتهای پیام/