به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خشم جزئی جداییناپذیر از زندگی است، اما شاید بتوان گفت یکی از مهمترین موانعی است که میتواند ما را از رسیدن به اهدافمان در زندگی باز دارد؛ بنابراین اگر ما یاد نگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم، خشم کنترل ما را به دست خواهد گرفت.
همه ما به ناچار در طول زندگی با شرایط و موقعیتهایی روبهرو میشویم که خشمگینمان میکند. تا به حال به این فکر کردهاید که اصلاً خشم چیست؟ خشم یک هیجان فراگیر است و امروزه اگر از افراد درباره هیجاناتشان سؤال بپرسیم، احتمالاً یکی از بیشترین هیجاناتشان خشم خواهد بود.
تفکر، احساس، رفتار غیرکلامی و کلامی
خشم و عصبانیت احساسی است که میزان آن روی طیفی از تحریک خفیف و احساس رنجش تا خشمی شدید و جنونآمیز در نوسان است. در واقع خشم واکنش ذاتی ما به ناکامی و بد رفتاری است. خشم یک هیجان پرشور و البته خطرناک است و انسانها در شرایط مختلف احساس توان و قدرت بیشتری میکنند. احساس مبارزه و کنترل کردن در جهت کنار زدن موانع یا حتی نابود کردن مانع ایجاد شده برای تغییر شرایط به فرد خشمگین القا میشود و ممکن است هر کاری از وی سر بزند. چیزی که امروزه زیاد شاهد آن هستیم. مسافر دلخوری را تصور کنید که در ایستگاه تاکسی به این فکر میکند که چقدر تاکسی دیر کرده است، (تفکر)! با خودش احساس شدیدی دارد و حسابی ناراحت است، (احساس)! تاکسی بالاخره بعد از ۳۰ دقیقه تأخیر میرسد و او را سوار میکند و هنگامی که قصد پیاده شدن دارد، در تاکسی را به شدت میکوبد، (رفتار غیرکلامی)! و راننده عصبانی ناسزا از زبان خود جاری میکند، (رفتار کلامی!)
شیوههای رفتاری در برابر موقعیتهای خشمبرانگیز
افراد به چهار طریق در مقابل موقعیتهای خشمبرانگیز رفتار میکنند. اگر این راننده بدون هیچ دلیلی و به صورت نامشخص شروع به ایرادگیری، انتقاد، مسامحه و رفتار ناپخته میکرد، جزو دسته اول از افراد پرخاشگر قرار میگرفت. اگر این راننده پس از کوبیده شدن در ماشینش هیچ عکسالعملی از خودش نشان نمیداد و خشم خود را فرو میخورد، حالت هیجانیاش را با عنوان خشم منفعل میخواندیم و در حالت سوم اگر مانند مثال بالا داد میزد و توهین میکرد و واکنشی از خودش نشان میداد به او صفت فرد پرخاشگر را میدادیم، اما اگر با روشی مناسب و مسئلهمدار پاسخی را به مسافر میداد که بیانگر ناراحتی وی از کوبیده شدن در ماشینش بود، این فرد جزو دسته چهارم محسوب میشد.
خشم یک احساس طبیعی است
خشم جزئی جداییناپذیر از زندگی است، اما شاید بتوان گفت یکی از مهمترین موانعی است که میتواند ما را از رسیدن به اهدافمان در زندگی باز دارد؛ بنابراین اگر ما یاد نگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم، خشم کنترل ما را به دست خواهد گرفت. به صورت کلی دید عموم بر این است که ما معمولاً توسط دیگران یا محرکهای بیرونی خشمگین و عصبانی میشویم، اما حد فاصل بین محرک ناخوشایند و بروز پرخاشگری و عصبانیت، عوامل دیگری نیز وجود دارد که عبارتند از:
عوامل محیطی: لگد شدن پایتان را تصور کنید. در حالی که شما در مراسم عروسی یکی از نزدیکانتان هستید ممکن است با گفتن یک جمله خندهدار عکسالعمل نشان دهید و هنگامی که در حال سوار شدن در مترو هستید تا ساعت ۷ صبح خودتان را به محیط کارتان برسانید، احتمالاً به خودتان خواهید گفت: باید این فرد را ادب کنم! مگر کور است و آدم به این بزرگی را نمیبیند؟
عوامل هیجانی: وقتی ما دارای احساسات مثبت یا منفی هستیم، واکنشمان نسبت به موقعیتهای خشمبرانگیز متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال اگر به شما اطلاع بدهند در مصاحبه کاریتان انتخاب شدهاید، در مسیر برگشت بدون ماشین بودن و گرما و تشنگی ماه رمضان برایتان نه تنها آزاردهنده بلکه لذتبخش هم خواهد بود و برعکس اگر قبول نشوید، احساس منفی به وجود آمده در شما بر ناخوشایندی و سختی شرایط جوی هوا و فیزیولوژیکی بدنتان میافزاید.
عوامل جسمانی: طی نتایج به دست آمده از پژوهشهای تحقیقاتی، افرادی که به مشکلات جسمی و دردهای مزمن دچار هستند، نسبت به سایرین احساس ناراحتی و نارضایتی و خشم بیشتری میکنند. چکآپهای سالانه و ویزیت پزشکان متخصص را به صورت ادواری فراموش نکنید.
نگرش و تفکر: افکار و باورها مهمترین اجزای روانی انسان محسوب میشوند. به نظر میرسد که به رغم اهمیت عوامل محیطی، فرهنگی، هیجانی و جسمانی در بروز خشم و عصبانیت، افکار نقش مهمی در ایجاد حالتهای احساسی و هیجانی ما ایفا میکنند. بارها با افرادی مواجه شدیم که با یک بستر فرهنگی و محیطی مشترک، شرایط هیجانی یکسان و وضعیت سلامت جسمانی شبیه به هم در مواجهه با یک رویداد خشم برانگیز، چقدر متفاوت عکسالعمل نشان میدهند!
عوامل فرهنگی: فرهنگ باعث تربیت و جامعهپذیری ما میشود و عادات ما را شکل میدهد و هر کدام از ما نسبت به فرهنگمان متفاوت رفتار خواهیم کرد. فردی را تصور کنید که داد زدن در خرده فرهنگ او رفتاری بهنجار و عادی محسوب میشود. در مقایسه با فردی که خشم و خشونت در خرده فرهنگ او به هیچ عنوان پذیرفته نیست و فرد دیگری که در خانوادهای بزرگ شده است که ناملایمات و سختیها را به عنوان عواملی جهت رشد و توانمندی تعبیر میکند.
این سه نفر یکسان رفتار نمیکنند!
اگر شما جزو افرادی باشید که خشم خود را سرکوب میکنید و آن را فرو میخورید باید بدانید طبق نتایج پژوهشهای تحقیقاتی احتمال بروز افسردگی در شما به شکل قابل توجهی افزایش مییابد. از طرفی اگر شما جزو آن دسته از افرادی باشید که در پی هر شرایط خشم برانگیزی بلافاصله بروز هیجانی و پرخاشگری از خودتان نشان دهید، به تدریج احساس رضایتتان را از زندگی از دست خواهید داد و باز هم سلامتیتان را در معرض خطر قرار میدهد، اما برای قرار گرفتن در دسته سوم باید به این پرسشها پاسخ گفت. آیا شما در مواجهه با موقعیتهای خشمبرانگیز بر احساسات خود آگاهی دارید؟ آیا سعی میکنید تابآوری خود را در مواجهه با موقعیتهای خشمبرانگیز افزایش دهید؟ آیا شما دارای مهارت کنترل خشم در موقعیتهای خشمبرانگیز هستید؟
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/