به گزارش خبرنگار
گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از
ساری ،به عقیده فوتبالیها
علی دایی به واسطه عملکرد درخشان و افتخاراتی که برای ایران در سطح ملی و بین المللی به ارمغان آورده، بدون تردید شناسنامه
فوتبال ایران است.
دایی با بیش از یکصد بازی ملی و به ثمر رساندن ١٠٩ گل یکی از کسانی است که حداقل از نگاه آمار بر تارک فوتبال ایران تکیه زده است و هنوز شاید خیلیها بازیهای غیرتمندانه وی با پیشانی چسب زده و طحال پاره را از یاد نبرده باشند.
از شهرت جهانی او همین بس که فرانس بکن باوئر قیصر فوتبال آلمان که همراه
بایرن مونیخ به تهران آمده بود، وقتی وارد سالن انتظار فرودگاه شد، فقط یک جمله گفت: "پس علی دایی کجاست؟ دلم برای او تنگ شده!
او با سایپا به قهرمانی
لیگ برتر هم رسیده و با پرسپولیس و نفت تهران ٣ بار طعم قهرمانی در جام حذفی را نیز چشیده است.
برخی میگویند دایی ققنوس است و ناگهان از دل خاکستر بر میخیزد، چون شکست را بر نمیتابد و عدهای هم با جمله معروف 'خدا دایی را بغل کرده است، موفقیتهای او را از خوش شانسی میدانند.
دایی به واسطه جایگاهش در ایران و جهان و نیز نوع رفتارش و صحبت کردنش از یک کاریزمای منحصر به فرد برخوردار است که او را نسبت به دیگران متمایز کرده، که عدهای او را شدیدا دوست دارند و عدهای هم مثل علی کریمی روی خوش به او نشان نمیدهند.
وجود دایی میتواند هر تیمی را چه کوچک و چه بزرگ در کانون توجهات قرار دهد، چون اسم وی برای پیر و جوان و زن و مرد یک برند شناخته شده است.
به طور کلی دایی را چه در دوران بازی و چه در دوران مربیگری میتوان اینگونه تعریف کرد: پر فراز و نشیب، اما با پشتکار، زودجوش و عصبانی، اما مبادی آداب، گاهی خودخواه، اما حرفهای و دلرحم و مهربان، اما کمی پولکی.
کیست که نداند از بین بی شمار کاندید مربیگری
نساجی، از علی دایی سرمربی برکنار شده فصل پیش سایپا هم نام برده شد و هنوز هم بعد از انتخاب رضا مهاجری و گذشت یک ماه از تمرینات و تغییر و تحولات بی شمار، عدهای میگویند 'کاش علی دایی آمده بود'.
نتایج تیمهای دایی نه درخشان و نه فاجعه بار است، گاهی چند پیروزی ناباوارانه را به ارمغان میاورد و گاهی هم با شکستهای پیاپی و عجیب و غریب رویای هواداران را بر باد میدهد.
جز پرسپولیس و مقطعی که سکان هداین تیم ملی را بر عهده داشت، تیمهای علی دایی در تمام سالهای مربیگری مانند سایپا، صبای قم، راه آهن و نفت تهران متوسط بودند که او هم با آنها نتایج متوسطی کسب کرده و در هیچ کدام سقوط را نیز تجربه نکرد.
اما نکته اینجاست که او در همه تیمهای خود جز مقطعی در پرسپولیس و نیز نفت تهران منحل شده، از وضعیت مالی تقریبا مناسبی مثلا در راه آهن (مالکیت بابک زنجانی)، صبای قم و سایپای فصول گذشته برخوردار بود که هر وقت هم تیم با بحران مالی مواجه شد، دایی هم به بدترین شکل ممکن با مدیریت به مشکل خورد.
کارنامه علی دایی در سالهای مربیگری مملو از درگیریهای به حق و ناحق، کوتاه و بلند و همچنین با افراد مختلف از جمله رییس جمهور، وزیر ورزش، رییس فدراسیون، بازیکن و داور و مسئولان مسابقه و مدیران و سرپرست و .. بوده و بسیاری از کارشناسان معتقدند حواشی و تشنج ایجاد شده توسط دایی در کنار زمین نه تنها تیمش بلکه تفکرات خودش را نیز تحت الشعاع قرار میدهد.
دایی بدون توجه به بزرگی تیم و نیز میزان قهرمانی خود، دستمزدی بالا هم دارد و به طور مثال برای هر سال مربیگری در سایپا به گفته مدیرانش، ١٥ میلیارد ریال دریافت کرده است.
حالا با گذاشتن این واقعیتها در کفه ترازو باید قضاوت کرد آیا وجود علی دایی که جزو مربیان گران لیگ برتر به شمار میرود، میتوانست برای تیمی خصوصی، کوچک و بی پولی مانند نساجی که حتی مالکیت مشخصی هم ندارد، مفید باشد؟