به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، در چند روز پیش انتشار تصویری از فیلیپ، توریست جوان آلمانی با صورتی زخمی و چشمانی ورمکرده در فضای مجازی خبرساز شد. فیلیپ که به تازگی از سرطان نجات یافته است برای کمک به کمپین سرطانیها به ایران سفر کرده بود.
این دوچرخهسوار آلمانی چهارشنبه ۲ مردادماه حدود ساعت ۲۱ شب در مسیر عبور از محور شمالی کشور در شهر نشتارود در نزدیکی تنکابن توسط تعدادی مهاجم مورد ضرب و شتم قرار گرفت و وسایلش به سرقت رفت. این گردشگر که به شدت از ناحیه صورت آسیب دیده و دچار شکستگی فک و دندان شده بود به بیمارستان شهید رجایی تنکابن منتقل و سپس به تهران انتقال داده شد. بلافاصله پس از اینکه فرمانداری تنکابن و نیروی انتظامی در جریان این ماجرا قرار گرفتند، در مدت زمان کوتاهی ۷ متهم این پرونده دستگیر و به زندان منتقل شدند و اموال مسروقه نیز کشف و تحویل مالباخته شد.
چهار روز پیش فیلیپ تصویری از خود در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشت و نوشت: چند جوان در شمال ایران او را به طرز وحشیانهای کتک زدند؛ با این حال او میگوید اجازه نمیدهد این رفتار وحشیانه سفر فوق العادهاش را تحت تاثیر قرار دهد.
او در صفحه اینستاگرامش نوشت:
خاطرات سفر فراتر از بزرگترین قلهها
چه داستانی غم انگیز
۱۰ روز پیش، گروهی از جوانان سفر شگفت انگیز من در ایران را با روشی وحشیانه به پایان رساندند. هنگام اردو زدن در دریای خزر، من مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتم. صورتم شکسته شد. فکم شکست و حداقل یک ماه طول میکشد تا درمان شود.
آن شب میخواستم مطلبی را منتشر کنم که روایت زندگی ۴ ماهه من در جاده بود. من به بسیاری جهات تغییر کردهام و اکنون خصوصاً یک چیز را باید اعلام کنم: این حادثه هیچ چیز را در درون من تغییر نداد. من نمیگذارم خاطرات فوق العادهای را که با تمام افراد خارق العاده داشتم با جاه طلبی و خودخواهی گروهی از جنایتکاران جوان که من را مورد آزار و اذیت دادند،قرار بگیرد.
در عین حال: بابت ارسال سخنان دوست داشتنی که برای من ارسال میکنید تشکر میکنم!
یک بار دیگر: تجربه شگفت انگیز من از فرهنگ ایرانی تحت تأثیر دستهای از رفتار احمقان بدوی قرار نخواهد گرفت.
سفر من به محض اینکه دوباره بتوانم از دهانم استفاده کنم ادامه خواهد یافت.در ضمن بیایید از دوچرخه و بدن خود مراقبت کنیم.
ادامه دارد...
خاطرات سفر فراتر از بزرگترین قله ها.
پیام من به شما
زمان من در ایران به پایان رسیده است. به عنوان نمادی باورنکردنی از شکرگذاری و همدلی، این هدیه فوق العاده hossein___salehii برای من آمد.من از این هدیه استفاده خواهم کرد تا احساسات خود را نسبت به ایرانیان ارسال کنم که در روزهای گذشته احساسات، آرزوها و عذرخواهیهای خود را برایم ارسال میکنند. متاسفم که نمیتوانم به همه پاسخ دهم، زیرا این خیلی زیاد است. اما میخواهم همه شما بدانید: من از توجه شما خوشحالم: سفر شگفت انگیز من از مناظر و فرهنگ ایران به دلیل آن واقعه هیچ خاطره بدی را به همراه نخواهد داشت. من نمیتوانم اجازه دهم این زیباییها تحت تأثیر چنین رفتار بدوی قرار بگیرد.
ادامه دارد...
مانی رهنما خواننده پاپ کشورمان با انتشار تصویری از خود با لباس دوچرخهسواری در کنار تخت بیمارستان در کنار فیلیپ نوشت:
سلام دوستان ، ایشون فلیپ دوچرخه سوار توریستی هستند که در حین عبور از منطقه ایی در مازندران ، مورد تعرض و ضرب و شتم قرار گرفتند به قصد سرقت و متاسفانه فک و صورت و دندانهاشون هم بسیار آسیب دیدند ، من میخوام بپرسم کم به دوچرخه سوارهای داخل کشور آزار و اذیت میرسونن بعضی از نامردمان بی فرهنگ ، حتی الامکان آبرومون رو در جهان نبرند تا از ما بعنوان راهزن یاد نشه ، این جوان آلمانی قصد داشت از آلمان و ترکیه و ایران و تاجیکستان و .... خودش رو به هند برسوونه چرا باید تو اینهمه کشور ، در ایران آزار ببینه ؟ به کجا داریم میرسیم ، جالبه که از فدراسیون دوچرخه و مسئولین مملکت هیچکس نرفته ایشون رو عیادت و دلجویی کنه بلکه خنده دارش یا گریه دارش اینجاست که فدراسیون دوچرخه سواری جمهوری اسلامی ایران بیانیهایی صادر کرده که ایشون مجوز عبور توریستی از ایران نداشته اند شما نظر بدین چی باید گفت؟
روز گذشته نیز صبا راد مجری برنامه "به خانه برمیگردیم" همسر مانی رهنما با انتشار تصویری از خودشان در کنار فیلیپ در فرودگاه امام(ره) این داستان را روایت کرد و نوشت:
سلام عزیزانم
حتما خیلی از شما ماجرای فلیپ، دوچرخه سوار آلمانی توریستی که تصمیم میگیره بعد از نجات از بیماری سرطان با فروش پیانو(ایشون نوازنده پیانو هستن)به چند کشور سفر کنه(بارکاب زدن)و پیام شکست سرطان رو به همه بیماران مبتلابه سرطان در کشورهای مسیر رکاب زدنش بده شنیدین در ادامه مسیرش که به ایران میرسه متاسفانه در شمال کشور بیش از ده نفر میریزن روی سرش و ضمن دزدی اموال و دوچرخه اش تا میتونن میزننش،خبر بد اینکه فلیپ وقتی به دزدا میرسه تلفنی در حال صحبت با مادرش بوده و مادرطفلکیش تمام اون دقایقی که بچهاش داشته کتک میخورده میشنوه و به هر شکلی که می شد خودشو میرسونه ایران
فلیپ هم به تهران منتقل میشه و در بیمارستان بستری میشه از اونجایی که همسرم مانی رهنما دوچرخه سوار هم هستن تصمیم میگیرن برن بیمارستان عیادت و دلجویی از فلیپ که این موضوع خیلی فلیپ رو خوشحال میکنه بعد از مرخص شدن از بیمارستان روزیکشنبه فلیپ اومد آموزشگاه موسیقی ما و هیچ وقت لحظهای که پای پیانو نشست و با بغضی عجیب و غم انگیز شروع به نوازندگی کرد از ذهنم پاک نمیشه و چند ساعتی کنار مانی موند و گپ زدن و ساز زدن و خلاصه میگه من باید برم مانی ازش میپرسه خوب الان با خانواده کجا هستین فلیپ میگه یه خانواده ایرانی برای چند روز پذیرای ما هستن و ماهم خیالمون راحت میشه و ازش خداحافظی میکنیم و میره...متاسفانه قسمت غم انگیز بعدی سفرش دیروز رقممیخوره...من و مانی مشغول کار توی آموزشگاه بودیم که فلیپ زنگ زد و تقاضای کمک کرد از اونجایی که توی شمال دندونای فلیپ رو خرد کرده بودن و اینجا تحت عمل قرار گرفته و حرفهاش خیلی واضح نبود مانی بهش گفت فلیپ لوکیشن بده من بیام پیشت (ساعت هفت غروب)میرسه به فلیپ که ساعت دو بامداد پرواز داره اون خونواده بخاطر چند روز حضور این چهار نفر(فلیپ،دوستش،مامان فلیپ،دوست مامانش)پانزده هزار دلار،طلب میکنن و میگن تا این پول ندیدن حق ندارین از خوونه ما برین بیرون،در واقع گروگان میگیرن این بنده های خدارو
مانی با پلیس تماس میگیره و منم توی آموزشگاه که از فرط ناراحتی سردرد شدید شده بودم زنگ زدم به زهرا جان خاتمی که زبان آلمانی میدونه به کمکون بیاد و زهرا هم موضوع رو برای پدرشون میگن و ایشون هم محبت میکنن با همسر زهرا جان به مانی ملحق میشن و خلاصه با حضور پلیس که واقعا ازشون ممنونم و دوستان خوب از جمله آقاحامد موفق میشیم فلیپ و خانواده اش رو از دست اون خانواده،نجات بدیم منم خودمو بهشون رسوندم و دیدیم حالا که اینقدر اینجا اذیت شدن و حق مردم ما این نیست ازمون به این بدی یاد بشه تصمیم گرفتیم خودمون ببریمشون فرودگاه امام البته بگم دل توی دلمون نبود که مبادا از پرواز جا بمونین چون فلیپ امروز در مونیخ باید سریع بستری بشه و تحت عمل جراحی قرار بگیره
خلاصه رسیدیم فرودگاه و اونجا با رفتاری بسیااااار شایسته و مهربان از هواپیمایی ایران ایر و ترکیش ایر روبه رو شدیم(ماجرای فلیپ رو شنیده بودن) و ازشون خداحافظی کردیم و من و مانی بهشون گفتیم:
we are really sorry for what happened to you. Iran is a good country with kind people. we hope you forget this bad memory and remember the good parts
اونا هم با اشک و لبخند ازمون خداحافظی کردن، و رفتن و من ومانی هم حدود ساعت چهار صبح به خوونه برگشتیم با ذهنی پر از سوال...
انتشار تصاویر این توریست آلمانی و خبر سرقت و برخورد غیرانسانی با او سبب شد با رسانهای شدن این موضوع کاربران ایرانی با مراجعه به صفحه شخصی این فرد، با زبان فارسی و انگلیسی از او دلجویی کنند. در ادامه نمونههایی از نظرات به اشتراک گذاشته شده در آخرین پست این جوان آلمانی را میبینید:
انتهای پیام/