به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بازپرس پژوهش در حال بازگشت از صحنه قتل مرد نانوایی به دست شاگرد فراریاش بود که موبایلش زنگ خورد، صفحه نمایشگر نشان میداد که مرکز پیام جنایی میخواهد او را در جریان قتل دیگری قرار دهد.
شاسی مکالمه را فشرد، ستوان محمودی اعلام کرد، مردی ثروتمند در استخر ویلایش به طرز مرموزی غرق شده است و از آن جایی که او شناگر ماهری بوده احتمال دارد جنایتی رخ داده باشد.
محل جنایت در شهرک غرب گزارش شد و بازپرس پژوهش بایستی از میدان افسریه خود را به آن جا میرساند، به عقربههای ساعت نگاهی انداخت ۱۱ ظهر بود، از راننده خواست تا با سرعت بیشتری حرکت کند. ۴۵ دقیقهای در مسیر بودند تا این که خودرو به کوچه هشتم پیچید و در انتهای کوچه نزدیک تعداد کمی زن و مرد که در برابر ساختمان سنگ قرمزی ایستاده بودند، توقف کرد.
بازپرس وقتی از خودرو پیاده شد، صدای گریههای دو زن جوان را شنید که هیاهویی نمیکردند بلکه فقط با زمزمههای پدر، پدر آرام میگریستند. سه مرد نیز در اطراف آنان قدم میزدند و هر سه موهایشان را با انگشتانشان چنگ میزدند. از خودروی ماموران تشخیص هویت و پزشکی قانونی خبری نبود و بازپرس پژوهش میدانست این دو گروه هنوز در نانوایی به بررسیهای تخصصی ادامه میدهند، به آرامی وارد خانه شماره ۷۹ شد.
سروان برازنده در حیاط پر از درخت قدم میزد و مدام با بیسیم میخواست آمبولانس پزشکی قانونی و تیم ویژه قتل در صحنه حاضر باشند. بازپرس پژوهش به او نزدیک شد و پس از احوالپرسی خواست به محل حادثه بروند، سروان با بیان این که استخر سرپوشیده و پشت ساختمان عمارت است با دست اشارهای به مسیر کرد و همراه بازپرس به حرکت درآمد.
وقتی وارد عمارت شدند بازپرس به تزیینات گرانقیمتی برخورد که همه جای سالن پذیرایی را پر کرده بود، زمانی برای تماشای این زیباییهای دست ساز نبود، پشت پلههای کمانی شکل درِ شیشهای وجود داشت که نیمه باز بود. چند مامور پلیس در محوطه داخلی آن دیده میشدند، بازپرس پژوهش با پشت سر گذاشتن در شیشهای خود را در استخر کوچک، ولی مدرنی دید که کف پوش آبی رنگ داشت و دور تا دور استخر با صندلیهای دراز کش سفید رنگ پر شده بود و در کنار هر صندلی میزی وجود داشت که روی آن نوشیدنی، یخ، میوه و چیپس قرار داده شده بود. به نظر میرسید،
صاحب استخر برای شنا مهمانی خصوصی بر پا کرده بود، یک مرد که حولهای روی دوش خود انداخته و بدنی نیمه خیس داشت در کنار مامور پلیس ایستاده بود و حرفهایی میزد. بازپرس پژوهش با دقت به همه جای استخر نگاهی انداخت، جسدی در ضلع شرقی استخر و در بیرون از آب و نزدیک لبه دیده میشد که طاقباز روی کفپوش دراز شده بود.
در حال نزدیک شدن به جسد بود که به لیوان خرد شدهای در یک متری جسد برخورد که روی یک کاشی با ابعاد طول و عرض ۲۰ سانتی ریخته شده بود و خرده شیشهها در کنار و نزدیک یکدیگر قرار داشتند. بازپرس خود را به جسد مرد پولدار که ۵۵ ساله و صاحب نمایشگاه مبلی بود رساند، مرد چاقی بود، موهای کاملاً سفید، صورت و بدن کبود و قرمز داشت و از حالت جسد میشد فهمید خفه شده است. با این حال، بازپرس با تصور این که مرد نیمه خیس شاهد حادثه بوده است به سمت او حرکت کرد و با اشاره به سروان خواست آن مرد را برای بازجویی نزدش ببرند. حسین، ۴۳ ساله و یکی از دوستان قدیمی آرین بود، او به بازپرس پژوهش گفت: امروز دوستم در استخر مهمانی داده بود، من و دیگر دوستانش همگی دعوت بودیم، امروز در تماس تلفنی خواست زودتر نزدش بروم، خیلی صمیمی بودیم وقتی به این ویلا آمدم هیچکس جز خودش نبود، مشغول شنا شدیم، دوستان دیگرمان قرار بود تا یک ساعت دیگر بیایند. آرین، پس از شیرجههای پرتابی به داخل استخر، در حالی که من در داخل آب بودم بیرون آمد تا نوشیدنی بخورد، من نیز به سمت لبه استخر آمدم تا استراحتی کنم، او لیوانی پر از دلستر آماده کرد و آن را سر کشید، صدای سرفههایش را شنیدم وقتی لیوان از دستش پرت شد و با افتادن روی کفپوش ترکید و شکست، آرین با حالتی غیرعادی در داخل آب افتاد، ابتدا تصور کردم تعادلش را از دست داده و با مهارتی که در شنا دارد میتواند خود را نجات دهد تا این که بی حرکت روی آب آمد، سراغش رفته و به زور بیرونش کشیدم، هر چه ماساژ قلب دادم و با تنفس مصنوعی سعی در نجاتش کردم، موفق نشدم و او مرد. بازپرس پژوهش پس از بازجوییهای دیگری که از دختران و دو پسر آرین و چند مهمان دیگر او که همزمان با حضور آنان به خانه ویلایی آمده بودند به عمل آورد از دکتر شنید علت مرگ خفگی در آب بوده است. تصور میشد، آرین قادر به شنا در آن لحظه نبوده است و حتی نتوانسته دست و پا بزند، اما بازپرس با یک دلیل پی برد که آرین به قتل رسیده و حسین قاتل است. حسین نیز اعتراف کرد به خاطر بدهی ۱۰۰ میلیون تومانی دست به این جنایت زده است.
پاسخ معما
تنها دلیل: حسین، ادعا کرد لیوان نوشیدنی از دست آرین، پرتاب شده و با اصابت به کفپوش ترکیده و شکسته است که در این صورت شیشه خردهها بایستی در شعاع زیادی و با پراکندگی نامنظمی پخش شده باشد، اما این طور نبود، چون بازپرس شیشه خردهها را در داخل کاشی به ابعاد ۲۰ سانتی متر، نزدیک و به هم چسبیده دید که نشان میدهد قاتل آن را شکسته و ناشیانه کنار هم قرار داده است..
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/