به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، با توجه به پیشرفت فنّاوری، کمتر کسی است که اهمیت کاربردی انواع و اقسام فناوریها در زندگی روزمره را انکار کند. در واقع، فناوریها در همه ابعاد زندگی انسان اعم از فردی، اجتماعی، کاری، تفریحی، علمی و غیره حضور مؤثر و در برطرف کردن نیازهای ضروری ما نقش مؤثری دارند. بنابراین، اگر به فناوری، نقش مکمل انسان در پیشبرد اهداف بلندمدت و کوتاهمدت در عرصههای گوناگون و دورههای مختلف زندگی او را بدهیم، سخن گزافی نگفتهایم. با اینحال بین کارشناسان درباره فلسفه و فرهنگ فناوری اختلاف بسیاری وجود دارد و دیدگاههای مختلفی در این زمینه مطرح است.
فناوری یا تکنولوژی جزو آن دسته از واژههایی است که تعاریف و مفهومشناسی فراوانی درباره آن ارائه شده است؛ در اینجا، ابتدا به این تعاریف اشاره کرده و سپس، به سراغ تعریف نهایی و جامع آن خواهیم رفت. فرهنگ فارسی معین در معنای لغوی واژه «فناوری» دو معنا را لحاظ کرده است: نخست اینکه، به معنای «تکنولوژی، علم به صنایع و حرفههاست» و دیگر اینکه، به معنای «مجموع اصطلاحات فنی و صنعتی» است. در ادامه چند تعریف از مبانی و مدیریت فناوری اطلاعات را مشاهده می کنید:
فناوری: کلیه دانشها، فرآیندها، ابزارها، روشها و سیستمهای بهکار رفته در ساخت محصولات و ارائه خدمات است.
*فناوری عبارت است از مجموعهای از فرایندها، روشها، فنون، ابزار، تجهیزات، ماشینآلات و مهارتهایی که توسط آنها کالایی ساخته میشود یا خدمتی ارائه میگردد.
*فناوری عامل تبدیل منابع طبیعی، سرمایه و نیروی انسانی به کالا و خدمات است که عناصر تشکیل دهنده و یا ارکان آن عبارت است از: سختافزار، انسانافزار یا نیروی انسانی متخصص، فناوری متبلور در اسناد و مدارک یا اطلاعات، سازمانها یا نهادافزار.
* فرهنگ لاروس: فناوری، به مطالعه ابزارها، شیوهها و روشهای مورد انتظار و مورد استفاده در حوزههای گوناگون صنعت، اطلاق میشود.
* تکنولوژی عبارت است از دانش و مهارتهای لازم برای تولید کالا و خدمات که حاصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود در طبیعت میباشد.
* تکنولوژی استعمال علم در احتیاجات روزانه زندگی است، فواید آن بیشمار است اغلب آنها نیکو و بعضی نکوهیده هستند از آن جمله است بهرهکشی از آدمی و بنده ماشین شدن انسان و پرستش ماشین و در پایان همه، آخرین آفرید شیطانی آدمی یعنی، بمب اتمی.
* انسان برای اینکه محیط طبیعی پیرامون خود را برای زندگی آماده کند از آبوخاک و سنگ و چوب و گیاهان و حیوانات استفاده میکند تا بتواند از آنها ابراز و ادوات تهیه کند؛ یعنی، ابزار و ادواتی که حیات فرهنگی جوامع به آنها بسته است، صور اجتماعی، فعالیتهای تکنیکی را عرضه میکنند. در مجموع، شناخت اینگونه ابزار و ادوات و نحوه کاربرد و شرایط استفاده از آنها را تکنولوژی میگویند.
بعد از بیان تعاریف و مفهومشناسیهای مختلف، اینک با یک جمعبندی به بیان تعریف جامع و نهایی میپردازیم:
«فناوری یا تکنولوژی به معنای بهکار گرفتن عملی منظم و جهتدار از معلومات علمی (همه دانشها)، قدرت فکری، تجربیات، دستاوردهای علمی، ایدهها، ابزارها، روشها، فنون، تجهیزات، ماشینآلات، صنایع، مهارتها، منابع طبیعی، سازمانها، سرمایه و نیروی انسانی، شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود در طبیعت برای تولید کالا، خدمت، فراوردههای مطلوب جامعه، ساختن ملزومات و مصنوعات است.»
بهتناسب دیدگاههایی که درباره فناوری و شیوه بهرهگیری از آن وجود دارد، تعاریف متعددی نیز، از فلسفه فناوری ارائه شده است؛ در اینجا، به برخی از این تعاریف اشاره میشود:
* فلسفه فناوری به تعبیری بسیار ساده و اجمالی، عبارت است از تأمل و تفکر فلسفی در باب چیستی و حقیقت تکنولوژی. بهبیان دیگر، فلسفه فناوری خواهان اندیشیدن و پاسخگویی به این پرسش است که فناوری چیست و چه سرشتی دارد.
* فلسفه فناوری عبارت است از تأمل و تفکر فلسفی در باب چیستی و حقیقت فناوری.
* فناوری پدیدهای بشری است و همچون سایر پدیدهای بشری و طبیعی، موضوع پرسش و اندیشه فلسفی قرار میگیرد. پرسش و اندیشه فلسفی در باب فناوری [فلسفه فناوری] شامل مواردی از این قبیل است: فناوری چیست؟ چه جایگاهی برای آن در موجودیت بشری وجود دارد؟ منزلت معرفتشناختی آن چیست؟ و نسبت آن با فرهنگ و جامعه بشری کدام است؟
* فلسفه فناوری نیز، در یک مفهوم عام، تأملی نظاممند درباره ماهیت فناوری است. پاسخ به سؤالاتی مانند فناوری چیست؟ برای نوع بشر چه جایگـاهی دارد؟ منزلت معرفتشناختی آن چیست؟ و آن بـا انسـان، فرهنـگ، و جامعـه بشـری چـه نسبتی دارد؟ به فلسفه فناوری مربوط است.
بعد از بیان تعریفهای ارائه شده میتوان یک تعریف نسبتاً جامع و کاملی از فلسفه فناوری مطرح کرد:
«فلسفه فناوری عبارت است از تفکر و دقت نظر فلسفی همراه با پرسش، درباره «چرایی»، «چیستی»، «چگونگی» و «حقیقت» تکنولوژی (فناوری) و درخواست پاسخ منطقی از این پرسشها.»
همانگونه که بیان شد، موضوع فرهنگ فناوری آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است. غالب کارشناسان و نظریه پردازان به دقت به این موضوع نپرداختهاند و نخبگان و مسئولان بدون توجه عمیق به مقوله فرهنگ فناوری، اقدام به رد و یا قبول فناوری کردهاند.
عوامل متعددی در پدید آمدن فرهنگ ابزار و فرهنگ آفرینی ابزار دخیل هستند. که در ادامه به برخی از آنان اشاره میکنیم.
ابزارها از جهات گوناگون با یکدیگر متفاوتاند. برخی وجوه تفاوت در موضوع فلسفه فناوری مورد بررسی قرار گرفته و موجب پیدایش انواع گوناگون در این زمینه گشته است. در این قسمت قصدی برای بررسی نظریات گوناگون فلسفه فناوری وجود ندارد؛ اما به دلیل غفلت از نکاتی مهم، به برخی وجوه تاثیرگذار فلسفه فناوری از منظر انقلاب اسلامی پرداخته میشود.
یکی از جهات تفاوت ابزارها با یکدیگر، بسیط یا غیر بسیط بودن آنهاست. ابزار بسیط ابزاری است که خوبی و بدی آن در یک چیز است؛ مثلاً چاقو ابزاری بسیط هست که خوبی و بدی آن در برندگی آن است؛ به عبارت دیگر میتوان با بٌرندگی چاقو، انسان بی گناهی را کشت و یا اینکه میوهای حلال را پوست کند. بنابراین در مورد چاقو نمیتوان گفت با کند کردن آن، جلوی بدیهایش را میگیریم، زیرا با این کار جلو خوبیهای چاقو را نیز گرفتهایم. اسلحه، بلندگو و میکروفون، قلم و هزاران ابزار دیگر نیز اینگونهاند. اما برخی ابزارها غیر بسیط هستند. در اینگونه ابزارها میتوان خوبیها و بدیهای ابزار را تفکیک کرد. یعنی خوبیهای آن را در اختیار کاربران قرار داد و مانع بدیهای آن شد. جنس رسانه و فضای مجازی از این سنخ است؛ مدیران رسانه میتوانند محتوای نامناسب را حذف کرده و صرفاً محتوای مطلوب را در اختیار کاربران قرار دهند. برخی کارشناسان که اشکالاتی به ذات و یا جهت فناوری میکنند، اگر به این مسئله توجه کنند، قسمتی از مشکلات حوزه نظریهپردازی آنان حل خواهد شد.
یکی دیگر از وجوه تفاوت ابزارها با یکدیگر، تفاوت در حوزه مدیریت و کاربری است. در برخی ابزارها، مدیر همان کاربر است (البته از مبحث توحید افعالی صرف نظر میشود) و نتیجه نهایی استفاده از ابزار تا حد زیادی به خود کاربر بازمی گردد. ابزارهایی مانند چاقو، قلم، اسلحه و ... از این سنخ هستند. هر کس این ابزار را در اختیار گرفت، تعیین کننده نهایی در نوع استفاده از آن ابزار است. بنابراین خیلی مهم است که بدانیم چنین ابزاری را در اختیار چه کسی قرار میدهیم. همچنین در این نوع ابزارها از آنجا که کاربر نقش مهمی را در جهتگیری استفاده ایفا میکند، توجه به حوزه کاربری و فرهنگسازی در حوزه کاربری در برنامهریزی کلان کشور بسیار اثرگذار است.
در برخی دیگر از ابزارها علاوه بر کاربر، اشخاص ثالثی نیز در مدیریت و کیفیت استفاده از ابزار دخیل هستند؛ این ابزارها خود به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
برای نوع اول میتوان هواپیما را مثال زد که کاربر آن خلبان و مدیر ثالث نیز برج مراقبت است. اگر در این نوع ابزارها از شخص ثالث غفلت کنیم بسیار آسیب خواهیم دید؛ چه آنکه ممکن است فردی ناشی و یا دشمنی قهار، کنترل برج مراقبت را در اختیار بگیرد و دو و یا چند هواپیما را در یک لحظه و یک مکان مقابل هم قرار دهد که به احتمال فراوان فاجعه رخ خواهد داد. اما در هر صورت برج مراقبت نمیتواند خلبان را مجبور به انجام کاری کند؛ سکان هدایت در اختیار خلبان است و کنترل کننده اصلی اوست. برای نوع دوم نیز میتوان ماشین آموزش رانندگی را مثال زد؛ کارآموز، کاربر و مدیر ثالث نیز معلم و آموزگار رانندگی است که در کنار کاربر نشسته است. کاربر که فرمان، کلاج، ترمز، گاز و دنده را در اختیار دارد دچار توهمی بزرگ میشود و آن توهم این است که گمان میکند همه کاره اوست؛ غافل از آنکه اولاً این شخص ثالث است که به او میگوید به کدام سو برود و یا چگونه عمل کند. ثانیاً اگر خلاف خواست شخص ثالث عمل کند، پدالی که در اختیار شخص ثالث است نسبت به نوع مشابه در اختیار کاربر دست برتر دارد. به عبارت دیگر اگر آموزگار ترمز بگیرد، گاز دادن کارآموز هیچ فایدهای ندارد و اتومبیل متوقف میشود. بسیاری از سرویسهای فضای مجازی، خصوصاً شبکههای اجتماعی مانند ماشین آموزش رانندگی است؛ کاربر متوهم است که فرمان هدایت در اختیارت اوست. به قطع و یقین در چنین ابزاری آنچه از همه مهمتر میباشد این است که کاربر بداند تحت سلطه و مدیریت چه کسانی قرار میگیرد. تصویر ذیل نشاندهنده دست برتر مدیر در هدایت و جهتدهی در شبکه اجتماعی است. این دسترسی در تمامی شبکههای اجتماعی ایرانی و خارجی وجود دارد.
نوع ابزار از جهت مدیریت و کاربری | ویژگی | نمونه |
مدیریت واحد | کاربر، مدیر است. | چاقو |
تعدد مدیران؛ غلبه کاربران | کاربر با حفظ استقلال عمل به همراه شخص ثالث مدیریت میکند | هواپیما |
تعدد مدیران؛ غلبه مدیران | کاربر توهم استقلال عمل دارد | شبکههای اجتماعی |
به لطف انحصار رسانهای، شبکه صهیونیسم بینالملل توانست با استفاده از امکانات مدیریتی، افکار عمومی را در جهت اهداف مد نظر خود مدیریت کند.
در قسمت دوم گزارش به بررسی انحصار رسانهای شبکه صهیونیسم بینالملل بر روی افکار عمومی می پردازیم.
انتهای پیام/