جوانی که عاشق یک زن شده بود در یک تراژدی هولناک با همدستی یکی از دوستانش شوهر او را کشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  ساعت ۱۲ نیمه شب ۲۹ تیر امسال، رهگذری در تماس با ماموران پلیس تهران از پیدا شدن جسد خونین مرد جوانی در خیابان پیروز شمالی اتوبان سعیدی و پشت کوره آجرپزی خبر داد.

زن دروغگو دسیسه قتل را چید / آشنایی تلگرامی به قرار مرگ ختم شد

خیلی زود تیمی از ماموران برای بررسی موضوع در محل حاضر شدند.

ماموران با حضور در صحنه جرم با جسد خونین مرد جوانی روبه رو شدند و همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی و تیم تشخیص هویت در صحنه جرم تجسس‌های پلیسی را آغاز کنند. بررسی‌ها نشان از آن داشت که مرد جوان هدف ۱۹ ضربه چاقو قرار گرفته و چند ساعتی از زمان مرگش می‌گذرد و در ادامه ماموران برای شناسایی هویت جسد در بررسی جیب شلوارش یک کارت بانکی مشاهده کردند و از این طریق خانواده این جوان شناسایی شد.

کارآگاهان در بازجویی از خانواده مرد جوان پی‌بردند که وی در یک پیک موتوری کار می‌کند و شب‌ها نگهبان یک خوابگاه دخترانه است.

زن قربانی جنایت نیز به ماموران گفت: از شوهرم شنیده بودم که در آن محل با یک مرد قرار دارد، اما دیگر خبری از او نشد تا این که از پلیس شنیدم شوهرم به قتل رسیده است.


بیشتر بخوانید:۳ دروغی که دست ورزشکار ایرانی قاتل را برای پلیس رو کرد


بازداشت متهم
تجسس‌ها ادامه داشت تا این که ماموران به پسر جوانی که میلاد نام داشت رسیدند و در تجسس‌های اطلاعاتی مشخص شد این جوان ۲۹ ساله استوار یکم یگان ویژه پلیس تهران است و از سال ۸۹ با مدرک دیپلم در نیروی انتظامی مشغول به کار شده است.

در این شاخه از تجسس‌ها ماموران میلاد و یکی از دوستانش را که مصطفی نام دارد در منطقه اسلامشهر ردزنی کردند و روز سه شنبه ۲۹ مرداد دستگیر شدند.

میلاد وقتی در برابر ماموران قرار گرفت بدون هیچ داستان سرایی به قتل مرد جوان با همدستی مصطفی اعتراف کرد.

ادعای عجیب
میلاد در اعترافاتش یک ادعای عجیب پیش روی ماموران قرار داد و گفت: چندی قبل در یک کانال تلگرامی که یک سری برنامه‌های تفریحی داشت عضو بودم که یک روز زن جوانی در قسمت خصوصی به من پیام داد و پرسید که آیا برای زنان هم برنامه‌های تفریحی دارید که همین سوال باعث آشنایی من با او شد.

ابتدا دوستی ما به صورت پیامک بود و سپس همدیگر را ملاقات کردیم و ارتباط ما ادامه داشت تا این که بین ما یک حس عاشقانه پیش آمد و در این مدت تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم و ماجرای دوستی و ازدواج را ابتدا با خانواده‌ام درمیان گذاشتم و در ادامه برای آشنایی بیشتر خانواده‌ام آن‌ها با سوگند تماس گرفتند و مادرم با او تلفنی صحبت کرد.

حتی سوگند ادعا کرد در یک شبکه بازاریابی هرمی مجاز مشغول کار است و خواست تا زیرمجموعه‌اش شوم که با دوستانم صحبت کردم و فهمیدم این شرکت کلاهبرداری است و آن قدر به او اعتماد داشتم که یک روز که برای کار تسویه حساب با آن شرکت هرمی به دفتر رفته بود کارت بانکی‌ام را در اختیارش قرار دادم که اگر نیاز به پول داشت از کارت من استفاده کند.

ماجرای آشنایی من و سوگند روز به روز جدی‌تر شد و بیشتر بستگان و همسایه‌ها متوجه تصمیم من برای ازدواج شده بودند تا این که سوگند یک روز با من تماس گرفت و خواست تا رازی پنهان را فاش کند.

به هر موضوعی فکر کردم و احتمال هر حرفی را می‌دادم، اما وقتی لب به افشاگری زد و گفت که متاهل است، شوکه شدم و همه حرف هایش را در یک سکوت عجیب شنیدم.

سوگند می‌گفت که شوهرش اعتیاد دارد و مشروبات الکلی می‌فروشد و حتی او را به مردان دیگر اجاره می‌دهد و برای اثبات حرف هایش پیامک‌هایی که در تلگرام و گوشی موبایلش بود به من نشان داد و حتی برای این که از او جدا شود وکیل گرفته است، اما موفق نشده و قصد دارد که یک آدم کش اجیر کند و با دادن پول، شوهرش را با خودرو زیر بگیرند و به قتل برسانند.

میلاد افزود: وقتی صحبت‌های سوگند را شنیدم از او پرسیدم که پول داری یا آدم کش سراغ داری که دختر مورد علاقه‌ام سکوت کرد و آن جا به او گفتم نگران نباش من موضوع را حل می‌کنم که در این مرحله سوگند گفت شوهرش با موتور سیکلت کار می‌کند و در سایت دیوار آگهی تبلیغاتی داده تا در صورت نیاز برای گرفتن پیک موتوری با او تماس بگیرند.

نقشه شوم
میلاد در ادامه در خصوص شب جنایت ادعا کرد که یک خط اعتباری خریدم و با مرد جوان تماس گرفتم و خواستم برای بردن یک بسته به محل قرار بیاید که با مصطفی در آن محل منتظر ماندیم تا مرد جوان سوار بر موتور در محل قتل حاضر شد.

شوهر سوگند خواست تا بسته را در اختیارش قرار دهیم که به او گفتم بسته‌ای در کار نیست، من یک پلیس و از بستگان همسرت هستم که از من خواستند تا با تو صحبت کنم که او را به راحتی طلاق بدهی که مرد جوان با لحنی عصبانی ابتدا گفت: پس تو همان کسی هستی که کارت بانکی‌ات را در کیف همسرم پیدا کردم و سپس تاکید کرد که زندگی شخصی من به شما ربطی ندارد و همین باعث شد تا بین ما درگیری رخ دهد.

میلاد گفت: شب جنایت قبل از حضور مرد موتور سوار اقدام به مصرف گل کرده بودیم و وقتی بین من و او درگیری رخ داد با چاقوی ۳۰ سانتی‌متری که همراهم بود سه ضربه به شکم، ران و کمر او زدم.

شوهر سوگند زخمی شده بود و سوار بر موتورش شد تا از صحنه درگیری فرار کند که ناگهان مصطفی جلوی او را گرفت و چند ضربه دیگر با چاقو به او زد و بعد از این که مرد جوان روی زمین افتاد با پای پیاده از پله‌های پشت کوره آجرپزی به اتوبان سعیدی رفتیم و آن جا سوار یک خودروی عبوری شدیم و به سمت اسلامشهر رفتیم که در مسیر چاقو‌ها را از خودرو بیرون انداختیم.

پسر جوان ادامه داد: ما اصلا قصد کشتن نداشتیم و همان شب با سوگند تماس گرفتم و گفتم شوهرت را با چاقو زدم که پس از دو روز فهمیدم او کشته شده است و یک ماه عذاب وجدان داشتم و می‌خواستم پیش امام جمعه‌مان بروم و بعد خودم را معرفی کنم که قبل از انجام آن، پلیس مرا دستگیر کرد.

رفاقت صمیمی
مصطفی که مجرد و دانشجوی روابط عمومی در اسلامشهر است در اعترافاتش به قتل مرد موتور سوار گفت: متوجه ناراحتی میلاد شده بودم و، چون ازبچگی با هم دوستان صمیمی هستیم پیگیر ماجرا شدم و وقتی موضوع را شنیدم طبق حرف‌های میلاد قرار بود فقط با شوهر سوگند صحبت کنیم که او را طلاق بدهد و با هم سر قرار حاضر شدیم.

وی افزود: گل کشیده بودم و وقتی آن‌ها با هم درگیر شدند در یک لحظه دیدم دست میلاد خونی و زخمی شده و مرد جوان سوار بر موتورش شده که جلوی او را گرفتم و با چاقوی ۵۰ سانتی متری که همراهم بود او را هدف ضربات چاقو قرار دادم و نمی‌دانم چند ضربه به او زدم.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات پی بردند که سوگند پس از اطلاع از قتل همسرش از سوی میلاد و دوستش پا به فرار گذاشته و ناپدید شده است.

بنا بر این گزارش، تحقیقات برای دستگیری زن جوان و مشخص شدن عامل اصلی این جنایت در دستور کار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
مجید
۱۹:۱۵ ۱۶ شهريور ۱۳۹۸
کسی که بازن شوهر دار ارتباط میگیره باید اعدام بشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۰۶ ۱۱ شهريور ۱۳۹۸
به نظرمنم تقصیر زن است که باداشتن شوهر وبچه به خودش اجازه داده با یک مرد غریبه ارتباط داشته باشه متاسفا هستم که در چنین جامعه زندگی میکنم خدایا به داد همه ما برس
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۵۸ ۲۶ تير ۱۳۹۹
چه شوهر پاکیم داشته انصافا..اون که زنشو اجاره میداده دیگه براش مهم بوده زنش دوست ...داره یا نه؟؟غیرت مردا باعث این جامعه شده یکمی فکر کن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۴۰ ۰۷ شهريور ۱۳۹۸
باید باید هر۲نفر اعدام بشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۰۳ ۰۶ شهريور ۱۳۹۸
خدا از غرور در امانمان بدارد. اون زن شیطان مسلم بوده. ولی چرا این دو جوان بایستی اسیر نفس عماره خود شوند. اینها همه به خاطر دوری از خدا وفاصله گرفتن از اعتقادات مذهبی و مسجد است
Netherlands
آتمان
۲۳:۰۳ ۰۵ شهريور ۱۳۹۸
وقتی طلاق از طرف زن رو تقریبا غیر ممکن کردن باید منتظر این اتفاقات باشیم. که سه نفر قربانی بشن.
Iran (Islamic Republic of)
امیر
۲۰:۳۷ ۰۵ شهريور ۱۳۹۸
چرا باید اینقدر جامعه نا هنجار باشه که این اتفاقات بیفته
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۹ ۰۵ شهريور ۱۳۹۸
به نظرم این زنو باید سنگ سار و اعدام کرد که با داشتن شوهر جوانهای مردمو اقفال میکنن و از بازی گرفتن با احساساتش به هدف کثیفش رسیده
Iran (Islamic Republic of)
مقداد
۱۷:۱۱ ۰۳ شهريور ۱۳۹۸
این آقا که کشته شد همکارمون بود و نه اعتیاد داشت نه آدمی بود که بخواد به کسی زنشو اجاره بده.زنش این حرفارو زده بود که به هدفش برسه.تازه یه بچه 5ساله هم داره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۴۱ ۰۲ شهريور ۱۳۹۸
اول از همه این زن باید مجازات شود که با داشتن همسر حتی ناخلف وارد رابطه با مرد دیگری شده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۰۰ ۲۶ تير ۱۳۹۹
میگه اجارش میداده..وفاداری چه معنایی داره برای همچین ادم حیوون صفتی؟؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۳۶ ۰۲ شهريور ۱۳۹۸
باید به خدای بزرگ پناه برد.
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
هلیا
۲۱:۱۱ ۰۱ شهريور ۱۳۹۸
چقدر وحشتناک !!!.....چقدر شوهر کشی جدیدا زیاد شده ...!!!
Iran (Islamic Republic of)
محمداکبرسلیمی
۱۷:۱۸ ۰۱ شهريور ۱۳۹۸
آخرزمانه
Iran (Islamic Republic of)
منصور
۱۸:۱۳ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸
سعی نکنید تو زندگی همه چی را تجربه کنید // خیلی براتون گرون تمام میشه // از ما گفتن از شما هم نشنیدن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۳۰ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸
با چاقوی
30 و 50 سانتی رفته بودن حرف بزنن.!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۳۰ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸
اعدامش بنمایید
Iran (Islamic Republic of)
مجید
۱۴:۴۷ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸
عجیبه با اینکه مواد مخدر گل زده بوذند همه چی رو مو به مو تعریف کردند .
شاید اعتراف به استفاده مواد دروغ باشد .
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۲۸ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸
باید اعدام بشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۳۶ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸
نیروی انتظامی در استخدام اشخاص دقت لازم را به عمل بیاور!
Iran (Islamic Republic of)
محمد حسین
۲۱:۲۰ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸
طرف اون روز که رفته استخدام پلیس کاملا سالم بوده ولی بعدش دیگه فقط خدا میدونه توی دل آدم چی میگذره
-
ناشناس
۱۲:۰۲ ۳۱ مرداد ۱۳۹۸
امان از این دور و زمونه