به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این مرد طلافروش که ساکن استان البرز است، شامگاه یکشنبه به خانه خواهرزنش رفت تا دختر خود را که آنجا میهمان بود به خانه برگرداند. در مسیر بازگشت در حالیکه پدر و دختر سوار خودرو بودند، یک پراید به آنها نزدیک شد و سرنشینان آن خود را به مرد طلافروش مأمور پلیس آگاهی معرفی کردند و از او خواستند توقف کند.
مرد طلافروش در اینباره گفت: پراید چهار سرنشین داشت. فردی که با من صحبت میکرد، اسمم را بهطور کامل گفت. با این حال، به او اعتماد نکردم و گفتم من به سمت ایستگاه پلیس میروم و در آنجا توقف میکنم تا اگر سؤالی دارند، همانجا از من بپرسند. آن فرد سپس نام پدرم را آورد و گفت ما مشخصات تو را کامل میدانیم و چیز زیادی نمیخواهیم فقط چند سؤال داریم. مالباخته وقتی دید آن شخص اطلاعات کاملی از او دارد، حرفش را باور کرد و ماشین را نگه داشت. سپس دو نفر از سرنشینان پراید سوار خودروی او شدند و ناگهان نقشه خود را عملی کردند. یکی از مردان که جلو نشسته بود، سلاحی را روی کمر مرد راننده گذاشت و نفر دوم در صندلی عقب چاقویی را روی گلوی دختر مرد میانسال قرار داد. آنها با این تهدید که دختر را به قتل خواهند رساند، مرد طلافروش را مجبور به حرکت کردند و او را به منطقهای خلوت و کمتردد بردند.
شاکی این پرونده توضیح داد: در منطقهای خلوت ما را از ماشین پیاده کردند و خواستند دخترم را از من جدا کنند، اما من مقاومت کردم و مانع این کار شدم. سپس آنها یکی از موبایلهایم را به همراه انگشتر و کیف دستیام گرفتند و کلید مغازهام را از داخل کیف برداشتند. سپس رمز گاوصندوق را پرسیدند. دو سارق مرد طلافروش و دخترش را بار دیگر سوار خودرو کردند و در خیابانها میچرخاندند. از سویی دو همدست آنها به بازارچهای که مغازه مالباخته در آنجا بود، رفتند، اما چون چند نفر جلوی پاساژ ایستاده بودند تا ساعت یک بامداد نتوانستند کاری انجام دهند.
مرد طلافروش در اینباره گفت: در تمام این مدت آدمربایان من و دخترم را تهدید میکردند تا اینکه بالاخره همدستانشان وارد مغازه شدند و فهمیدند رمز گاوصندوق را اشتباه گفتهام به همین دلیل بار دیگر تهدید کردند سر دخترم را میبرند. اینگونه بود که رمز را گفتم و آنها بعد از انجام سرقت حدود ساعت دو بامداد ما را در مارلیک رها و فرار کردند. پس از آن من با موبایل دومم به ۱۱۰ تلفن زدم، اما هر چه زنگ میزدم کسی جواب نمیداد به همین دلیل و به ناچار به یکی از دوستانم که مأمور پلیس است تلفن کردم و ماجرا را گفتم و او هم کلانتری را باخبر کرد. بررسیهای مقدماتی همان شب انجام و مشخص شد حداقل ۲.۵ کیلوگرم طلا و پنج میلیون تومان وجه نقد از زرگری به سرقت رفته است. این در حالی است که دوربینهای مداربسته مغازه تصویر دزدان را ضبط کرده است. از سویی دیگر خودروی مالباخته نیز پیدا شده است. این مرد گلایه کرد: در این مدت هنوز کسی از پلیس آگاهی برای پیگیری پرونده نیامده و فقط افسر تجسس کلانتری در اینباره تحقیق میکند. این در حالی است که هنوز از ماشینم هم انگشتنگاری نکردهاند. ضمن اینکه تصویر دزدان در فیلم دوربین مداربسته وجود دارد.
منبع: رکنا
انتهای پیام/