به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همسر راضی، بچهها راضی، خودش هم راضی. با این که پشت فرمان نه تلفنهمراه دست میگیرد، نه پیامک میزند، نه در گوشش هندزفری میگذارد، نه در اتوبان دنده عقب میگیرد، نه لایی میکشد، نه از دیگران جلو میزند و بهزعم خیلیها در این پایتخت شلوغ پلوغ از بقیه جامیماند، ولی از جان و دل راضی است، خانوادهاش هم همین طور. پسرش سبحان میخندد و میگوید بابا بیشتر از صدتا نمیرود و احمدرمضانی ۴۴ ساله تایید میکند تا به حال در زندگیاش با ۱۲۰ کیلومتر سرعت نرانده است. مردی که بعد از ۲۴ سال رانندگی هنوز فرمان ماشین را دو دستی میگیرد، خودش را مقید میداند که بیجا بوق نزند و راهنما زدن را جزو واجبات میداند، یکی از رانندههای خوب و قانونمدار ایران است که نه تنها تابه حال تصادف نکرده، بلکه جریمه هم نشده و برای همین چند سال پیش جایزه راننده نمونه را برده است. احمدرمضانی قانونمند یک کارمند است، با یک سبک زندگی خاص، کسی که احترامش به قوانین راهنمایی و رانندگی به قدری خاص است که میتواند در آشفته بازار رانندگیهای ما، الگویی خوب باشد، مخصوصا که او روزی هشت ساعت پشت فرمان است و با این حال هیچ خلافی نمیکند.
بیشتربخوانید: داداش سیا وارد می شود
چه سالی گواهینامه گرفتید؟
سال ۷۴.
یکضرب قبول شدید؟
آییننامه را بله، ولی شهر را بار دوم قبول شدم.
ایراد کار کجا بود؟
رعایت نکردن حقتقدم از فرعی به اصلی. اول باید توقف میکردم و بعد وارد مسیر اصلی میشدم که فراموش کردم.
الان حقتقدم را رعایت میکنید؟
رعایت حقتقدم از همان روز در ذهنم حک شده و محال است فراموش کنم.
یعنی دقیقا چه کار میکنید؟
در همه تقاطعها چه چراغ داشته باشد و چه نداشته باشد، مسیر را به کسی میدهم که طبق آییننامه حقعبور با اوست. وقتی هم که حقتقدم با من است با احتیاط زیاد عبور میکنم، چون هر آن ممکن است راننده یا موتورسواری از راه برسد، در فکر باشد و تمرکز نداشته باشد و اتفاقی بیفتد. اگر ببینم رانندهای عجله دارد هم اجازه میدهم جلوتر از من برود.
این یعنی از خودگذشتگی؟
نمیدانم اسمش دقیقا چیست، اما این کار را میکنم، چون اگر من حواسم هست و قانون را رعایت میکنم ممکن است دیگران حواسشان نباشد و بخواهند قانون را دور بزنند.
اگر کسی ناگهان پرید جلوی ماشین شما چه میکنید؟
قطعا ترمز میکنم، اما طوری که نه با ماشینهای جلویی و کناری برخورد کنم و نه ماشین عقبی به من بزند.
پس سرتان را از پنجره ماشین بیرون نمیکنید و داد بزنید که...
در این شهر شلوغ وقتی کسی پشت فرمان مینشیند، باید بداند صدها نفر هستند که یا عجله دارند یا ذهنشان درگیر است یا نمیخواهند قانون را رعایت کنند، پس اگر نمیخواهد تصادف کند و گرفتار مشکلات بعدی شود باید صبور باشد.
شما به افراد قانونگریز حق میدهید؟
به آنها حق نمیدهم، اما به خودم میگویم باید هرطور شده قانون را رعایت کنم. البته اگر راننده حرفهای باشد با نگاه کردن به چهره بقیه رانندهها از حال و روزشان باخبر میشود مثلا عصبانیاند یا ناراحت؛ راننده باید روانشناس باشد.
به این ترتیب به کسی تذکر نمیدهید، درست است؟
گاهی تذکر میدهم، اما مسالمتآمیز
و واکنش مخاطبان چطور است؟
بعضیها میگویند ببخشید، بعضیها نگاه میکنند و میروند و بعضی از جوانها میایستند به کلکل کردن.
شما گفتید هنگام رانندگی حواستان به عقب هم هست، اما خیلیها میگویند ماشین عقبی باید حواسش به ما باشد نه حواس ما به ماشین پشت سر.
این حرف درستی نیست. میدان دید راننده باید وسیع باشد مخصوصا وقتی نقاط کور وجود دارد، مثل وقتی که کنار کامیون یا اتوبوس هستی. در این مواقع باید هر لحظه احتمال داد که وسیلهای یا کسی جلویت ظاهر شود و مجبور شوی ترمز کنی. پس باید حواست به عقب هم باشد و طوری سرعت کم کنی و ترمز بگیری که تصادف نشود.
تابه حال از عقب به ماشینی زدهاید؟
نه.
دیگران به شما چطور؟
نه. من در ۲۴ سالی که رانندگی میکنم هیچ تصادفی نداشتهام.
یک زمان پلیس قانون دو ثانیه را از تلویزیون تبلیغ میکرد و منظورش این بود که همه ماشینها باید از وسیله جلویی حداقل دو ثانیه
فاصله داشته باشند. شما هم این قانون را رعایت میکنید؟
نمیتوانم بگویم حتما به رعایت دو ثانیه پایبندم، اما فاصله را طوری تنظیم میکنم که اگر اتفاقی افتاد، بتوانم بهترین واکنش را داشته باشم.
راندن در تهران، شهری که یک بار مسؤولی گفت بهشت خلافکارهاست حتما برای آدمی مثل شما آسان نیست.
اگر آسان نباشد سخت هم نیست، چون من کار خودم را میکنم و ملاکم همیشه رعایت قانون است، اما خیلی وقتها افسوس میخورم.
افسوس چه؟
افسوس کارهایی که برخی از رانندهها میکنند مثلا در بزرگراهها دنده عقب میروند یا در حاشیهاش میایستند. اینها رفتارهای بسیار خطرناکی است. من هیچوقت از میوهفروشهای حاشیه اتوبان چیزی نمیخرم، چون این کار احتمال تصادف را بالا میبرد. در بزرگراهها از جدول وسط هم همیشه فاصله میگیرم، چون همیشه احتمال میدهم کسی از لای بوته بیرون بیاید یا از روی گاردریلها بپرد.
شما روزی چند ساعت رانندگی میکنید؟
حدود هشت ساعت.
رانندگی پیوسته یا مقطعی؟
گاهی پیوسته و گاهی مقطعی، اما خودم را مقید میدانم که بعد از هر دو ساعت رانندگی، ده دقیقه استراحت کنم.
حتی داخل شهر؟
بله، حتی داخل شهر، چون خستگیاش بیشتر است.
شما فرمان را دودستی میگیرید؟
بله.
روی عدد ۱۰ و ۱۰ دقیقه؟
کاملا. من همیشه میگویم فرمان ماشین هم مثل زندگی است، باید دو دستی آن را بچسبی.
داشتید درباره افسوسهایتان میگفتید. دیگر کدام کار رانندهها باعث افسوس شما میشود؟
وقتی ماشینها دوبله میایستند و راه را بند میآورند، وقتی نزدیک تقاطع یا حتی زیر تابلوی توقف ممنوع میایستند، وقتی باری حمل میکنند و علائم هشداردهنده نصب نمیکنند. همه اینها مرا آزار میدهد.
نظرتان درباره راهنما نزدن چیست؟
این هم یکی از چیزهایی که من را آزار میدهد. البته راهنما زدن در رانندگی واجب است، ولی کافی نیست. وقتی میخواهی تغییر مسیر بدهی اولا باید این کار را خیلی آهسته و ملایم انجام دهی و دوما ضمن نگاهکردن در آینهها، با برگرداندن سر نیز مراقب اطراف باشی.
پس شما در تهران باید زیاد آزار ببینید!
باور کنید دائم آزار میبینم.
شما رانندهای هستید که در ۲۴ سال حتی یک بار هم جریمه نشدهاید. این چه حسی به شما میدهد؟
قاعدتا خوشحالم، چون پول اضافه خرج نمیکنم.
یعنی فقط از نظر مالی خوشحالید؟
هم مالی و هم این که کار خلاف انجام نمیدهم.
هرچند وقت یک بار خلافی میگیرید؟
معمولا سالی دوبار.
وقتی تخلف نمیکنید، چرا خلافی میگیرید؟
خلافی میگیرم تا اوضاعم را کنترل کنم که مبادا ناخواسته کاری کرده باشم. خدا را شکر برگه خلافیام همیشه خالی است.
خیلی از رانندهها معتقدند برخی ازجریمههایی که برایشان نوشته میشود ناحق است. نظر شما چیست؟
چون خودم تا به حال جریمه نشدهام نمیتوانم قضاوت کنم.
منبع: جام جم
انتهای پیام/