به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برخی نخستینهای نظامی در دوره رضاخان اتفاق افتاد؛ اغلب هم به دلیل شرایط رو به تغییر جهان در آن روزگار. در اوایل دوره پهلوی اول، ارتشی با ۵ لشکر در تهران، تبریز، همدان، اصفهان و مشهد سازماندهی شد که حدود ۴۰ هزار نفر نیرو داشت.
از سال ۱۳۰۵ نیز نیروی هوایی ارتش با ۱۷ فروند هواپیمای فرانسوی و روسی تشکیل شد و البته هواپیماهای «یونکرس» آلمانی هم بودند. پس از اشغال نظامی ایران در جنگ جهانی اول بازسازی ارتش ایران ضروری بود و بر این اساس سلاحهای جدیدی از اروپا خریداری شد. گروههایی از ارتشیها نیز برای آموزش فنون نظامی به دانشکدههای نظامی فرانسه اعزام شدند.
آن زمان بودجه سالانه ارتش ۹ میلیون تومان بود؛ مبلغی هنگفت معادل ۴۰ درصد کل درآمد کشور. اشتباه بزرگ در نوسازی ارتش در دوره رضاخان وابستگی به غربیها بود؛ سلاحهایی که دلشان میخواست به ما فروختند. مشکلات ریزودرشت ارتش و کار نابلدی فرماندهان نظامی و بیسوادی نظامی رضاخان هم بر ضعفها افزود و چنین شد که در جنگ جهانی دوم طی چند ساعت ارتش رضاخان فروپاشید و ایران دوباره اشغال شد. حالا ماجرای نخستین مانور نظامی ایران در این ارتش نوظهور چه بود؟
مانور تسخیر ارتفاع!
تمرین نظامی در دوره رضاخان هرسال برگزار میشد؛ مراسمی شامل رژه پیاده و سواره و شلیک با سلاح سبک و همچنین شلیک توپخانه به اهداف مشخص. اما در یکی از این تمرینهای نظامی سرهنگ «عبدالله هدایت» رئیس رکن ۳ ارتش، نمایشی ترتیب داد که به این دلیل که برنامهای از پیش معین داشت و جلوی فرمانده ارتش برگزار شد میتوان آن را نخستین مانور نظامی ایران دانست. شرح این مانور که درواقع نمایشی مضحک بود در کتاب خاطرات ارتشبد «حسین فردوست» با عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» چنین آمده است:
«یک سال مانور سالانه در حوالی شهریار برگزار شد و من هم بهعنوان فرمانده گروهان لشکر یک در آن شرکت داشتم. در شهریار ارتفاعات زیاد نیست، ولی بههرحال روی بلندترین تپه برای رضاخان جایگاهی را درست کرده بودند و او با دوربین ما را تماشا میکرد. هدایت از طریق سرلشکر ضرغامی، رئیس ستاد ارتش، به اطلاع رضاخان رسانید که امسال ما یک مانور کوتاهمدت از یک واحد جدید موتوریزه درست کردهایم که اگر اجازه دهید اجرا شود. مانور اجرا شد. این واحد بهاصطلاح جدید عبارت بود از ۱۰۰ تا ۱۵۰ کامیون که یک تیپ سوار آن بودند، نه زرهی داشتند و نه تانکی و نه توپخانه خصوصی؛ تعدادی کامیون بود و یک عده سرباز!
دیدیم که از دور گردوخاک بلند شد و این واحد رسید و توقف کرد. آنها قبلاً زیر نظر هدایت برنامهریزی و تمرین کرده بودند. سربازها از کامیون پایین پریدند و بهسرعت خود را به ارتفاعات رساندند و بهاصطلاح تسخیر کردند.»
لاف بزرگ
واکنش رضاخان چه باشد خوب است؟ در ادامه میخوانیم: «این مانور که برای اولین بار اجرا میشد، برای رضاخان چیز عجیبوغریبی بود و او که سواد نظامی درستوحسابی نداشت و دانشکده ندیده بود، تعجب میکرد که یک تیپ پیاده ظرف ربع ساعت خود را به موضعی برساند و یک ربع بعد در خطالرأس ارتفاعات حاضر شود و در مقابل دشمن آماده گردد. رضاخان خیلی تحسین کرد و مانور را فوقالعاده و عالی خواند و هدایت را تمجید نمود!»
قسمت جالبتر، ادامه ماجراست که چنین نقلشده است:
«هدایت هم بلافاصله لاف بزرگی زد که واقعاً وقاحت میخواهد. او به رضاخان گفت: ما با سه تا از این واحدها میتوانیم جلوی روسها را بگیریم! رضاخان هم باور کرد و گفت: آفرین، درست کنید! بدین ترتیب، زیر نظر هدایت ۳ تیپ موتوریزه درست شد که البته به لشکرهای تهران وابسته شدند. این نمونه، سطح نازل معلومات رضاخان و بیاطلاعی او از تکنولوژیهای نظامی جهان آن روز را نشان میداد و هم روحیه امرای ارتش رضاخان را!»
فردوست در همین کتاب تأکید میکند: «در ارتش رضاخان حرکات نمایشی و لاف و بلوف جایگزین تمرین و آمادگی نظامی واقعی بود و همین روحیه امرای رضاخانی، ارتش ایران را در شهریور ۲۰ به آن وضع اسفبار انداخت.»
منبع: فارس
انتهای پیام/