به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تکدی گری مثل هر کار دیگری در جامعه امروز ایران، نیاز به مهارت دارد. مهارت، آموختنی است. به کسی ارث نمیرسد. نیاز به پشتکار و صبوری و برنامه ریزی دارد. از تولید کالا و خدمات تا دزدی و کلاهبرداری و شیادی و تکدی گری و اختلاس، همه در یک موضوع، اشتراک دارند: برنامه ریزی و پشتکار.
برای موفقیت در هر کاری، نیاز به برنامه ریزی، مطالعه بازار هدف و پشتکار و صبوری است. اگر میبینید که میلیونها تن از هموطنان، از سودهای شیرین چند صد درصدی بازار بورس ایران در ۳ سال اخیر محروم بودند و تنها تماشاچی بازار و مخاطب اخبار موفقیت بورس و صعود شاخص کل و افزایش قیمتهای بازار هستند، به موضوع برنامه ریزی و عدم شناخت بازار مرتبط است. از اختلاس گران تا متکدیان تا تاجران و صنعتگران موفق، همه دانش خوبی درباره بازار دارند و تلاش میکنند تا اشراف اطلاعاتی خود را درباره بازارهای مختلف، ارتقا دهند.
اطلاعات خوب در عصر دهکده جهانی، یعنی دانش خوب و درآمد خوب و خلق ارزش افزوده که ثروت آفرین است. خواه اطلاعات خوب برای تکدی گری باشد خواه برای تولید کالا و خدمات و حتی تولید اپلیکیشن کاربردی! برنامه ریزی، نیاز به دانش و شناخت بازار دارد تا برای کسب موفقیت، هزینه و زمان کمتری پرداخت کنیم.
برگردیم به بحث اصلی! بحث ما این بود که چرا گدایی در تهران، درامد ماهانه میلیونی داشته و گاها درامد یک گدا، از حداقل حقوق کارگران و معلمان و مدرسان و بسیاری از اقشار جامعه بیشتر است؟! آیا درامد گداها، وابسته به فرهنگ گدا پروری و عدم تمییز ایرانیان بین نیازمندان واقعی و مددجویان و کلاهبرداران است یا دلایل دیگری دارد؟
به نظر میرسد، راز موفقیت گدایان در تهران امروز، به همان اصل برنامه ریزی و پشتکار بر میگردد. آنها اشراف خوبی روی بازار داشته و میدانند در کدام منطقه تهران، در چه ساعاتی از شبانه روز، با چه روشهایی، چه ادبیات گفتاری، چه ابزار و محصولاتی، میتوان تکدی گری کرد و به درامد خوبی رسید.
شما هیچ گدایی را روبروی سالن سینما نمیبینید. هیچ گدایی را روبروی ورزشگاه آزادی یا سالنهای ورزشی یا گالریهای هنری نمیبینید. در اطراف موزه ها، پاتوقی برای گداها مشاهده نمیشود. مترو تهران و پایانههای اتوبوسرانی و آرامگاههای تهران از بهشت زهرا تا ابن بابوه و از جمکران تا امام زاده صالح تجریش، پاتوقهای عالی برای متکدیان است. متکدیانی که گاها، صاحب خودرو و خانه بوده و گدایی، فرهنگ و افیون آنها شده است.
گدایان، برنامه ریزی خوبی برای هدایت نیروی انسانی تحت امر خود دارند. در ساعت خاص، با روشهای خاص و ترفندهای خاص، کودکان در سنین مختلف در خیابانها و معابر پخش میشوند تا از مردم به اشکال مختلف، اخاذی کنند. هر چقدر ناله و فریاد زنهای کودک به دست بیشتر باشد، مردم دلسوزتر میشوند و رقم اسکناسهای پرداختی، بیشتر میشود. ۵ تومن ۱۰ تومن دادن به گداها، امروزه کار روزمره عادی خیلی از هموطنان است. این را از پولهایی که متکدیان و نیازمندان الکی! در ایستگاههای مترو از مردم میگیرند میتوان به راحتی مشاهده کرد!
درآمد روزانه ۵۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان برای ۱۵ ساعت کار گدایی در تهران به خصوص در پاتوقهایی که در بالا به آن اشاره شد، موضوعی است که در خبرها نیز به آن اشاره میشود و توهم نویسنده این گفتار نیست! گداها در تهران، درآمد خوبی دارند و آن ها، از اعتماد مردم، سوء استفاده میکنند و با برنامه ریزی دقیق و مکان یابی حرفه ای، اخاذی میکنند و پولی که باید صرف نیازمندان واقعی بشود را به حسابهای میلیونی خود، هدایت میکنند و بخشی از ثروت جامعه، به راحتی هدر میرود.
حتما شما هم گدایانی را در مترو تهران مشاهده کردید که بیش از ۵ سال است به شغل حرفهای گدایی مشغولند و هر سال، ادبیات و روش خاصی را برای تکدی گری در دستور کار خود قرار میدهند. آیا میشود یک فرد ۵ سال متمادی در ساعاتی خاص با ادبیاتی خاص و نوزادان مختلف، گدایی کند و شناسایی و بازداشت نشود؟! علت عدم برخورد جدی مسئولان با فرهنگ زشت تکدی گری در اماکن عمومی خاص پایتخت چیست؟
گدایی، چه اخاذی ۵ تومن ۱۰ تومن از زن و بچه مردم در ایستگاههای مترو تهران یا بهشت زهرا یا سر چهار راهها باشد یا اختلاس میلیاردی از بانک سرمایه و پتروشیمی و صندوق ذخیره فرهنگیان و... یک درس بزرگ دارد: موفقیت، برنامه و پشتکار میخواهد. گدایی، حتما برنامه میخواهد و صبوری.
برگ برنده بورس بازها و صنعتگران موفق، همین ۲ عامل است. از دنیای گداهای موفق، این ۲ فاکتور خوب را دریافت کنیم و آن را در زندگی خود به کار ببریم.
به امید روزی که هیچ کودک گرسنه ونیازمند واقعی در ایران نباشد و با تکدی گری در جامعه، مثل حمل مواد مخدر برخورد شود.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/