به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همیشه اولین تغییرات از درون ذهن افراد آغاز میشود؛ بنابراین هر زمانی که بخواهید در زندگی خود تغییری ایجاد کنید، فارغ از کوچک یا بزرگبودن آن در اولین قدم باید ذهن خود را برای این تغییر آماده کنید. یکی از بهترین روشها برای آزاد کردن ذهنتان از شیوههای فکری قدیمی، این است که خودتان را در موقعیتهای مختلف تصور کنید و پیشبینیهای خلاقانهای برای روبهرویی با شرایط گوناگون و رسیدن به اهدافی که در نظر دارید در ذهنتان پرورش دهید.
بیشتربخوانید : ۲۰ سوال که در مصاحبههای شغلی حتما از شما میپرسند
۱. با قصد و هدف مشخص پیش روید
در بیشتر مواقع افراد بدون تفکر و تدبر کافی، رشته تحصیلی خود را انتخاب میکنند. زمانی که به سن کار کردن برسند، سر کاری که به صورت اتفاقی ممکن است پیدا کنند، میروند و معمولا توجهی به توانمندیها یا آرزوهایی ندارند که دوست دارند در زندگی به آن دست یابند.
اگر میخواهید به بهترین شکل از عمرتان بهره ببرید باید برای زندگی قصد و هدف داشته باشید و تلاش و انگیزهتان در طول مسیر پایداری داشته باشد. برای این کار باید پیش از هرچیز خود را باور داشته باشید که میتوانید در زندگیتان به بهترینها دست پیدا کنید. هر زمان که میخواهید کاری انجام دهید از خودتان بپرسید آیا انجام این کار به ساختن رویاهایم در مورد کسبوکارم کمکی خواهد کرد؟
زمانی که بتوانید این تغییر دیدگاه را در ذهنتان ایجاد کنید قدرت بیشتری برای دور شدن از کارهای بیدلیل و بیهدفی به دست میآورید که فقط زمان، انرژی و سرمایهتان را هدر میدهد. تمرکز خود را به مواردی که برای رسیدن به هدفهای اصلی در زندگیتان نیاز دارید، معطوف و زندگی هدفمند و موفقی را تجربه کنید.
۲. قدرتتان را بشناسید
هر فردی دارای مجموعهای از نقاط قوت و توانایی است که هویتش را شکل میدهند. همین تواناییهاست که هنگام رویارویی با مشکلات کمک میکنند تا آنها را از سر بگذرانید، اما متاسفانه بیشتر افراد بهخوبی قدرتها یا همان نقاط قوتشان را نمیشناسند یا نمیدانند چطور از این تواناییها در جهت رسیدن به خواستههایشان بهترین بهره را ببرند.
مهمترین علت این است که در بیشتر موارد نمیتوانیم خود را افرادی توانمند، فعال، باپشتکار و مؤثر ببینیم. معمولا در اشتباهات و خطاهای زندگی متوقف میشویم و همین موضوع موجب میشود تواناییهایمان را دستکم بگیریم و قدرتمان را از دست بدهیم. سعی کنید زمان مشخصی را به خلوت با خود و شناسایی تواناییهایتان و کنار گذاشتن باورهای محدودکننده اختصاص دهید.
قدرت خود را با شناسایی نقاط قوت و توانمندیهای درونیتان تقویت کنید. چه چیزی به شما هیجان میدهد یا برای چه کارهایی اشتیاق زیادی دارید. سراغ چنین کارهایی بروید و به انگیزههای کاریتان پر و بال بدهید.
۳. کیفیت را به کمیت ارجح بدانید
همیشه برای هر کاری بیشتر از آن که نگران کمیت باشید به کیفیت کاری که انجام میدهید، توجه کنید. با چنین دیدگاهی همیشه در کارهایتان موفقتر عمل خواهید کرد. این تغییر چارچوب ذهنی موجب میشود از همه منابع خود آگاهانه استفاده کرده و از هدر رفتن زمان، سرمایه و انرژی فکری و جسمی خود جلوگیری کنید. زمانی که کیفیت کار برایتان اهمیت داشته باشد، عمیقتر فعالیت و تلاش میکنید تا هدف خود را به صورت کامل به نتیجه برسانید و در نهایت به نتیجه بهتری در کسبوکارتان دست پیدا کنید. بهعنوان مثال زمانی که میخواهید نیروی کاری جدیدی برای مجموعه خود استخدام کنید، بیش از مدرک و مقالات آن فرد کاراییاش و میزان همخوانی او را با بقیه مجموعه بررسی کنید.
همچنین برای انتخاب طرحهای کاری نیز بیشتر سراغ مواردی خواهید رفت که در آنها مهارت و تجربه بیشتری دارید و میدانید که میتوانید به بهترین شکل از پسشان بربیایید. در این حالت دیگر نیاز نیست همه کارها را به دیگران بسپارید و اصلا از روند کار سر درنیاورید، بلکه خودتان نیز به شکلی اثربخش در پروژه همکاری خواهید داشت و آن را به بهترین شکل ممکن هدایت خواهید کرد و پس از مدتی به یکی از نامهای مطرح در حوزه کاریتان تبدیل خواهید شد.
۴. از خودمحوری دست بردارید
کمک به دیگران را به حساب لطف و خوبی خود نگذارید. زمانی که به دیگران کمک کنید، مطمئن باشید که دیگران نیز هنگام نیاز با اشتیاق به کمکتان خواهند شتافت. از سوی دیگر هدایت دیگران و کمک به ارتقای دانش اطرفیان علاوه بر ایجاد رشد فردی، حس خوبی نیز در شما ایجاد خواهد کرد. برای ارزشدادن به دیگران در قدم اول باید تلاش کنید تا خودمحور نباشید.
تلاش کنید تا دیگران را واقعا دوست داشته باشید و در برخورد با آنها صادقانه رفتار کنید و قابل اعتماد باشید. یادتان باشد که کسبوکارتان فقط براساس عملکرد شما پیش نمیرود. درگیر نوع رفتار دیگران با خودتان نباشید و همه مسائل را شخصی نکنید. این نوع نگاه موجب میشود واکنشهای ناپختهای در برابر عملکرد دیگران از خود بروز ندهید.
هیچچیز به اندازه این که معنای واقعی خود را جای دیگران بگذارید و از سمت آنها دنیا را ببینید، نمیتواند ذهنتان را گسترش دهد. زمانی که برای دیگران ارزش قائل باشید، بیشتر از نیازهای آنها مطلع میشوید و میتوانید برای فراهم کردن محیط کار دلپذیرتری برای همه تلاش کنید.
۵. برای خود ارزش قائل باشید
هیچ کاری به اندازه ذهنیت منفی در مورد خودتان نمیتواند شما را به سرعت از رسیدن به موفقیت دور کند. دیگران شما را از پنجرهای که برای معرفی خودتان بهرویشان میگشایید، میبینند. انرژی، اعتماد به نفس و روش رفتاری و طرز فکری که از خودتان ارائه میکنید، نشاندهنده شخصیت قوی، باپشتکار و خوشبینتان خواهد بود. به همین جهت هیچوقت خودتان و تواناییهایتان را دستکم نگیرید. تحصیلات، اعتبار و تجربه کاری اگرچه بسیار مهم و تأثیرگذار است، اما به تنهایی تعیینکننده ارزش درونی شما نخواهند بود. توانایی شما در نشان دادن جهانبینی و دیدگاههایتان در مورد مسائل گوناگون است که نشانه شخصیت و ارزش وجودی شما خواهد بود.
ارتباطات روزمره یکی از فرصتهایی است که به دیگران نشان دهید چه آوردههای جدیدی دارید و چه مواردی توانسته شما را از دیگران متمایز کند. برای تمام توانمندیها و قدرتی که در جنبههای مختلف دارید شکرگزار باشید و از آنها بیشترین بهره را ببرید. نقاط قوتتان را شناسایی و از آنها به بهترین شکل برای رسیدن به اهدافتان استفاده کنید.
۶. بزرگ فکر کنید و بزرگ عمل کنید
موفقیتهای بزرگ زمانی به دست میآید که خود را باور و برای به دست آوردن خواستههایتان تلاش کنید، اما مانند سایر موارد زندگی، هدفها نیز درجهبندی دارند. ممکن است اهداف بزرگی داشته باشید، اما بترسید از این که تمام توان خود را برای به دست آوردنش بگذارید. یا در جهت درستی حرکت کنید، اما بیش از اندازه محافظهکار باشید. اگر در چنین شرایطی قرار داشته باشید هر چقدر هم که هدفگذاریهای درستی داشته باشید، هیچ وقت حس موفقیتی که با کمی کمترس بودن میتوانید تجربه کنید را تجربه نخواهید کرد.
برای این کار در قدم اول تلاش کنید تا دیدگاهتان را برای انجام کارها به شیوههای رایج تغییر دهید. برای انجام هر کاری از خودتان بپرسید که چگونه میتوانید بزرگتر عمل کنید. چطور میتوانید چارچوبها را تغییر دهید و فراتر روید؟ مرحله بعدی که میخواهید به آن دست پیدا کنید چیست؟ این چیزی است که باید برای رسیدن به آن تلاش کنید. اجازه ندهید طرز فکرهای قدیمی، ترسها و باورهای کهنه شما را از پیشروی باز دارد. به ذهنتان برای بزرگ فکر کردن پر و بال دهید.
۷. شکست، ضرورتی برای رسیدن به موفقیت است
بدون شک شکست یکی از اجزای جداییناپذیر برای دستیابی به موفقیتهای بزرگ است، اما این مورد نیز کاملا به نوع نگاهتان به رویدادها بستگی خواهد داشت. به جای این که به شکستها به چشم اشتباهات شخصی نگاه کنید که نباید هیچ وقت رخ میداده، بپذیرید که شکست موضوعی شخصی نیست و فقط شما در آن دخیل نبودهاید. روش کاری شما با شکست مواجه شده و اشتباهاتی در طول مسیر کاریتان رخ داده، اما این به معنی این نیست که شما شکست خورده اید.
اجازه ندهید که این سرزنشهای ذهنی و افسوسها چشم شما را روی درسهایی که باید از اتفاقات بیاموزید، ببندد. اشکالاتی که موجب بروز خطا شدهاند را بررسی کنید. سعی کنید متوجه شوید کجای مسیر را اشتباه رفته اید؟ به خودتان اجازه دهید تا مشکل ایجادشده را عیبیابی و راهی برای رفع آن پیدا کنید. از چه مسیری میتوانید به نتایج متفاوتی دست پیدا کنید؟ بیاموزید چطور اشتباهات پیشین را تکرار نکنید. مهمتر از همه بیاموزید چطور از شکستها عبور کنید و متوقف نشوید.
۸. روی چرایی کسبوکارتان تمرکز کنید
زمانی را به فکر و پرسیدن این سوال از خود که «چرا کاری که انجاممیدهم را انجام میدهم؟» اختصاص دهید. پیدا کردن چرایی کاری که انجام میدهیم آگاهی شما را نسبت به اهداف و قصدتان از کسبوکارتان را روشن میکند و انگیزههای درونیتان را برای ادامه مسیر افزایش میدهد. «چراجویی»، کلید درک چگونگی رسیدن به خواستههایی است که واقعا در زندگی دنبال میکنید.
چرا روی برخی موارد متمرکز میشوید؟ در پایان روز آیا احساس رضایت از کارهایی دارید که انجام دادهاید؟ آیا عملکرد و اولویتهای شما به دستیابی به اهدافی که در نظر دارید خواهد انجامید؟ اگر پاسخ منفی است پس چرایی درستی برای کاری که انجام میدهید ندارید.
هر زمان که احساس میکنید در انبوه کارها مسیر را گم کردهاید و نمیدانید در قدم بعدی کسبوکارتان باید چه کنید، بار دیگر از خودتان در مورد چرایی کاری که انجام میدهید سوال کنید. این چراجویی مانند قطبنمای درون همواره جهت درست ادامه مسیر را به شما نشان خواهد داد.
منبع: برترین ها
انتهای پیام/