به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ماه محرم که هرسال از راه میرسد، گویی فرصت دوبارهای به همه داده میشود تا در آن عاشقی را یاد بگیریم. مهم نیست در مسیری که تا آن لحظه پیمودهایم چه میزان درست و غلط رفتهایم، اما حضور دوباره در ماه محرم و لیاقت عزاداری برای سیدوسالار شهیدان فرصتی است که هیچکس نمیتواند مطمئن بگوید سال بعد هم از آن بهرهمند میشود، چراکه آدم ابوالبشر از یکدقیقه دیگر خود نیز بیخبر است. چه بسیارند آنان که سالهای پیش به سادگی این فرصت را از دست دادهاند و اکنون آرزوی یک شب عزاداری و گریهکردن برای عزای امام حسین (ع) و یارانش را دارند. بیایید امسال محرم متفاوتی را برای خود رقم بزنیم که اگر آخرین ماه محرمی بود که در آن زیستیم، در آن دنیا حسرتش را نخوریم.
بیایید امسال محرم متفاوتی را برای خود رقم بزنیم
از اول محرم امسال دلم میخواست محرم متفاوتی داشته باشم، با خودم کلی اسم هیاتها را دوره کرده بودم، اما هیچکدام قسمتم نشد. نگران بودم نکند امسال آقا به مراسمش دعوتم نکند، این نگرانی آنجایی جدیتر شد که مطمئن شدم امسال زیارت اربعین نیز به دلایلی قسمتم نخواهد شد. در همین حال و هوا بودم که یادم آمد نزدیک به ۶ شب از ماه محرم گذشته است و من از عزاداریها جا ماندهام؛ جاماندهای که دلش میخواست شب هفتم ماه عزا به هیات و تکیهای دعوت شود که با همه هیاتها متفاوت باشد.
راستش را بخواهید از بچگی همیشه به پیروان ادیان آسمانی عاشق امام حسین (ع) غبطه میخوردم و هنوز هم فکر میکنم ارباب کربلا آنان را بیشتر از ما دوست دارد، چراکه آنان را حتی عاشقتر از برخی دوستانم دیدم. نمیدانم در دین آنان عشقورزی به رهبران ادیان دیگر چه حکمی دارد، اما یقین میدانم خودشان روزی به جستوجوی حقیقت گمشدهای که امام حسین (ع) آن را تاریخساز کرد، رفتهاند که اینک اینگونه شیدا و واله سیدوسالار شهیدان شدهاند.
عقربههای ساعت به سرعت درحال حرکت بودند و من هنوز به نتیجهای نرسیده بودم. در همین فکر بودم که پس از اتمام کارم در روزنامه به جستوجوی هیاتهای ادیان ابراهیمی در تهران پرداختم. ابتدا به نمایندگان اقلیتهای مذهبی در مجلس زنگ زدم و هرکدام جواب متفاوتی به من دادند. یکی گفت که هیات جداگانهای ندارند و اقلیتها هم به همان هیاتهایی میروند که مسلمانها میروند. دیگری برخی محلههای ارمنی نشین تهران را معرفی کرد و گفت که اگر به آنجا بروم میتوانم با آنان صحبت کنم. دیگری گفت فردا تماس بگیرم تا من را به برخی دوستانش معرفی کند و یکی هم با پرسیدن علت کندوکاو من برای پیداکردن هیات اقلیتهای مذهبی گفت که در روز عاشورا و تاسوعا بیشتر مراسم دارند و در این شبها به همان هیاتهای عادی میروند. راستش را بگویم کمی ناامید شدم، اما دست از تلاش برنداشتم و از دوستانم نیز کمک خواستم. یکی حوالی کریمخان و گذر سیتیر و دیگری سمت خیابان مجیدیه و نارمک را به من معرفی کرد.
گذرگاه ادیان؛ چهارراهی برای همه ادیان ابراهیمی
از روزنامه بیرون زده و به نزدیکترین مکان ممکن آن هم در گذرگاه ادیان میروم؛ مکانی در تقاطع خیابان سیتیر با خیابان جمهوری و میرزاکوچکخان که به چهارراه ادیان شهرت دارد؛ محلهای که سالهاست پیروان ادیان گوناگون در این خیابان و در کنار هم در کمال آرامش زندگی میکنند. خیابانی که نیایشگاههای ادیان گوناگون شامل مسجد حضرت ابراهیم خلیلالله، آتشکده آدریان، کنیسه حیم و کلیسای پطروس و مریم مقدس را با قدمتی بیش از خود خیابان در یکجا جمع کرده است.
تکیههای برافراشته شده با پرچمهای سیاه اواسط خیابان را آذین کرده است. نزدیک تکیه چندتن از جوانان ایستاده و درباره چگونگی برگزاری هیات امسال با هم صحبت میکنند.
پایینتر از تکیه بساط نذری برپاست و مردم برای گرفتن آن ایستادهاند. نوای مداحی برای حضرت علیاصغر، کوچکترین شهید کربلا در فضا بلند شده است، از یکی از متولیان تکیه آرام میپرسم که آیا در محلهشان هیاتی برای ارمنیها یا دیگر ادیان ابراهیمی دارند یا خیر که جواب مثبت میدهد و مرا به آدرسی راهنمایی میکند.
عشق به امامحسین (ع) مسیحی و مسلمان ندارد
نزدیک که میشوم، ساختمان کوچکی است که در آن مسلمان و مسیحی در کنار یکدیگر زندگی میکنند. خانمها نزدیک در نشستهاند و درحال پرکردن قابلمهها و ظرفها با نذری هستند. آنقدر همه با عشق با یکدیگر کار میکنند که نمیتوانی تشخیص دهی چه کسی مسیحی و چه کسی مسلمان است.
از خانم صاحبخانه میخواهم کمی از حال و هوایش برایمان بگوید و او پاسخ میدهد پسرم دو سال است میخواهد تکیهای را بنا کند و چایی صلواتی به مردم بدهد، اما به دلیل اینکه درگیر کنکور بود، موفق به انجام این کار نشد، اما امسال به عشق امام حسین (ع) این کار را انجام داد و ما هم کمکش کردیم. از او درباره همنشینی آنان با دیگر اقلیتهای مذهبی میپرسم که او میگوید با هم دوست هستیم. او حین صحبتمان هم به مردم نذری میدهد.
با دیگر اعضای این هیات همصحبت میشوم. یکی از اعضای ساختمان به من میگوید که ما همه با هم صمیمی هستیم و همدیگر را قبول داریم، چراکه همه امام حسین (ع) را دوست داریم. وقتی از آنان درباره حال و هوایشان میپرسم به من میگویند که ارمنیها در این دوماه هیچ مراسم عقد و ازدواجی برگزار نمیکنند و همه در غم شهادت امام حسین (ع) سوگوار هستند. در آخر التماسدعایی گفتم و جمعشان را ترک کردم، اما همین که از ساختمان خارج شدم با کسی روبهرو شدم که فکر نمیکردم او را در اینجا ببینم.
چکناواریان: امامحسین (ع) برای همه ما ایرانیها جایگاه مقدسی دارد
لوریس چکناواریان، آهنگساز ارمنی که در همین نزدیکیها سکونت دارد، به این هیات آمده بود و همه اعضای هیات با او سلام و احوالپرسی گرمی کردند. برای اینکه او را بشناسید مختصر بگویم که او یکی از چهرههای شناختهشده فرهنگی ایران و ارمنستان است. این آهنگساز ارمنی سال گذشته سمفونی عاشورا را اجرا کرد. عشق شدیدی به سقای دشت کربلا دارد و در سالهای گذشته سقای آب بوده است.
چند دقیقهای وقتش را میگیرم. وقتی از او رمز این وحدت بینادیانی را حول عشق به امام حسین (ع) میپرسم، به من میگوید: «امام حسین (ع) برای همه ما ایرانیها جایگاه مقدسی دارد و این جایگاهی است که از آن بسیار تحتتاثیر قرار گرفتیم و در راه خداوند همبستگی را با هم پیدا میکنیم که واقعا فوقالعاده است. تعجبی ندارد، چون خدا یکی است و فرقی نمیکند که چه دین و مذهبی داریم یا اینکه در کجا زندگی میکنیم. وقتی خانواده یک پدر دارد، تعجبی ندارد که همه با هم همبستگی داشته باشند.»
سوالات بیشتری از او داشتم، اما عجله داشت و بهطور خلاصه به من گفت: «خود من برای امامحسین (ع) یک اثر بزرگی نوشتم که امیدوارم بهزودی اجرا شود.»
در پایان از او خواستم که عکس یادگاری را با او داشته باشم که او صمیمانه درخواستم را پذیرفت و اجازه داد تا چند عکس یادگاری از او بگیرم و پس از آن سوار ماشین شد و رفت.
شاید آمدن و رفتن او چند دقیقه بیشتر طول نکشید، اما همین دیدار کوتاه، جواب سوالهایم را داد و به نوعی نشانهای شد که فهمیدم به این هیات خاص دعوت شدم و بزرگان این مکتب هیچکس را از خود نمیرانند. با خود گفتم شاید اعضای این هیات از سوالهایم ناراحت شده باشند، اما برعکس دیدم نزدیک در هیات منتظرم ایستادهاند تا با آنان خداحافظی کنم. راستش صمیمیتشان آنقدر زیاد بود که حس کردم سالهاست آنان را میشناسم عشق به سیدوسالار شهیدان فصل مشترک همه ماست.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/