به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، موج سواری یکی از لذت بخشترین تفریحهای موجود در جهان است و تقریبا برای هر کسی این امکان وجود ندارد که از این تفریح بهره ببرد، اما سلبریتیهای ما گویا بیشتر از هرکسی عاشق این بازی هستند و از هر فرصتی برای موج سواری استفاده میکنند.
اما موجی که سلبریتیها بر آن سوار میشوند مربوط به دریا نمیشود، بلکه این موج مربوط به اتفاقها و جریانهای سیاسی است که یک جریان خاص در کشور برای پیشبرد اهداف خود در کشور راه میاندازد و هر بار سلبریتیهای زیادی بر این موج سوار میشوند، اما هر بار در آن غرق میشوند و باز هم در این بازی قرار میگیرند.
خبر ازدواج یک کودک منتشر میشود، به سرعت تعدادی از هنرمندان و ورزشکاران به این خبر واکنش نشان میدهند و فریاد وا اسفا بر میآورند و شعار نه به کودک همسری سر میدهند بی آن که بدانند، داستان پشت پرده این خبر چیست؛ بی آن که بدانند هدف از انتشار این خبر چیست؟ البته در گمان میداریم که این سلبریتیها هیچ ربطی به این جریانهای سیاسی ندارند و کاملا به صورت خودجوش و از سر حس مسئولیت چنین واکنشهایی نشان میدهند.
تازهترین موجی که در کشور به وجود آمده است و چند روزی است که فضای مجازی را به خود مشغول کرده است، خبر خودسوزی و در نهایت مرگ دختری جوان به نام "سحر خدایاری" شبکههای اجتماعی را پر کرده است، سحر خدایاری که خبر او را با عنوانی دروغ مطرح میکنند، مدعی شده اند که او را به دلیل این که میخواسته است با ظاهر پسرانه وارد ورزشگاه آزادی شود دستگیر کردند و حکم حبس ۶ ماهه برای وی بریده بودند که دخترک در اعتراض به این حکم خود را سوزانده است.
این در حالی است که دادگستری تهران گفته: در هنگام مراجعه این فرد، رئیس دادگاه در مرخصی به سر میبرده و برای او هیچ اقدام قضائی به عمل نیامده، مقرر میشود در وقت دیگری به مرجع قضائی مراجعه نماید که نامبرده پس از خروج از واحد قضائی با بنزینی که از قبل تهیه نموده، مبادرت به خودسوزی مینماید.
حیدر علی خدایاری پدر مرحوم سحر خدایاری ملقب نیز در تشریح جزئیات ماجرایی که برای دخترش رخ داده بود، اظهار کرد: دختر من از نظر عصبی مشکل داشت و در آن روز هم اعصابش به هم میریزد و فحاشی میکند و با مامور نیروی انتظامی درگیر میشود.
خدایاری تصریح کرد: در این چند روزی که سحر در بیمارستان بستری بود هیچ سلبریتی یا فوتبالیست یا مسئولی به ملاقات سحر نیامدند و من کسی را ندیدم.
جالب آن است که تصاویر منتشر شده در فضای مجازی توسط رسانههای اصلاح طلب و معاند مربوط به فرد دیگری به نام آیسان احتشامی است که ۴ سال قبل به توانسته بود به ورزشگاه ورود کند؛ احتشامی پس از این که متوجه میشود عکسهای او به جای فرد دیگری در حال انتشار است در اینستاگرام خودش اعلام میکند که دخترآبی منم و زنده هستم، خواهش میکنم عکسهای من را پخش نکنید.
با این حال سلبریتیهای همیشه حاضر در صحنه بر اشتباه خود پافشاری میکنند و همچنان در حمایت از دختر آبی (سحر خدایاری) پست میگذارند، استادیوم رفتن را تحریم میکنند، مردم را از زندگی در ایران ناامید میکنند، از خدا گله میکنند که چرا زن به دنیا آمده اند، ناله سر میدهند که چرا در ایران به دنیا آمده اند و بسیاری مطالب دیگر که جو جامعه را متشنج کنند.
صفحه اینستاگرام مربوط به دختران نینجا نیز با این موج همراه شده و در یک استوری همراهی خود را با موضوع دختر آبی نشان داد، این نشان دهنده این است که شهرت یک جسارت و یا شاید بهتر است بگوییم توهم خاصی را به فرد میدهد که اجازه دارد در مورد هر موضوعی اظهار نظر کند و توهم دانایی را به آن فرد بدهد که در مورد همه چیز اطلاع دارد و آگاه است.
اگر این موارد و فعالیت سلبریتیها را یک فعالیت خودجوش در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم که سلبریتیهای ما آن قدر سطحی نگر و زودباور هستند که فریب این بازیهای سیاسی را میخورند و صلاحیت ندارند که برای مردم الگو باشند و اگر با این جریان هماهنگ و همراه هستند که باید گفت خودشان را فروخته اند و دیگر نباید ادعای هنرمند بودن داشته باشند، بلکه هنربندی بیش نیستند که برای به نتیجه رساندن اهداف خاصی تن به فریب افکار عمومی میدهند.
منبع: راه دانا
انتهای پیام/