به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اعضای یک باند سرقت باتری خودروهای پراید که به خاطر دستبردهای شبانه به لوازم و قطعات داخلی خودروها به خفاشهای باتری دزد معروف شدند در حالی به سرقتهای بیشتری در مشهد اعتراف کردند که هنگام دستگیری توسط نیروهای انتظامی کلانتری شفای مشهد، ۱۱ عدد باتری و یک دستگاه پراید سرقتی از آنان کشف شد.
ماجرای دستگیری اعضای این باند حرفهای از آن جا در دستور کار پلیس مشهد قرار گرفت که گزارش سرقتهای باتری و قطعات خودرو در برخی نقاط مشهد افزایش یافت.
بیشتر بخوانید: سرنوشت شوم اعضای خانهای که شیرهایها مقابل آن صف میکشیدند/ باند ساقیها با نفرین یک پیرزن منهدم شد! + جزئیات
در پی اعلام شکایت مالباختگان و با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع بلافاصله سرهنگ اکبر آقابیگی (رئیس پلیس مشهد) دستورات ویژهای را برای شناسایی و دستگیری عاملان این سرقتها صادر کرد و بدین ترتیب گروه مشترکی از نیروهای گشت، تجسس و اطلاعات کلانتری شفای مشهد به سرپرستی سرهنگ عمارلو (جانشین کلانتری شفا) وارد عمل شدند و رصدهای اطلاعاتی خود را آغاز کردند. آنان پس از حدود یک هفته تلاش شبانه روزی بالاخره سرنشینان یک دستگاه پراید را در حالی دستگیر کردند که بررسیهای پلیسی نشان میداد پراید مذکور سرقتی است و سرنشینان آن نیز قصد دستبرد به یک خودروی دیگر را داشتند.
سه متهم این پرونده که پس از تعقیب و گریز طولانی در چنگ قانون گرفتار شدند به سرقتهای متعددی در حوزه استحفاظی کلانتری شفا اعتراف کردند و پس از آن نیز وقتی با صدور دستور قضایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند، راز سرقتهای بیشتری را فاش کردند. آن چه میخوانید گفت وگوی خبرنگار خراسان با اعضای باند معروف به خفاشهای باتری دزد است.
نامت چیست؟
علیرضا
چند سال داری؟
۴۸ ساله هستم.
شغلت چیست؟
شغلم آزاد است.
مشهدی هستی؟
نه در بیرجند متولد شدم.
اتهام سرقت را قبول داری؟
بله! سرقت کردهام!
نقشه سرقت باتریها را چگونه طراحی میکردید؟
یک شب برای استعمال مواد مخدر به منزل «حسن» رفتم. پای بساط مواد نشسته بودیم که «حسن» پیشنهاد کرد با خودروی پژو ۲۰۶ من، سرقت باتری انجام بدهیم.
تو هم قبول کردی؟
بله! برای انجام سرقت حرفی نداشتم، اما به او گفتم سند خودرو به نام همسرم است و نمیتوانم از آن در سرقتها استفاده کنم!
پس چه کار کردید؟
«حسن» گفت: من خودم یک دستگاه خودرو دارم. از آن استفاده میکنیم!
منظورت همان پراید سرقتی است؟
بله!
چند فقره سرقت در یک شب انجام دادید؟
بعد از آن که صحبتها به نتیجه رسید به اتفاق حسن و پسرش به سمت بولوار عبدالمطلب به راه افتادیم و ۱۱ عدد باتری از خودروها سرقت کردیم.
کابل باتریها را چگونه قطع میکردید؟
با قیچی بزرگی که پلیس از داخل خودرو کشف کرد، کابلها را میبریدیم و بلافاصله باتری را داخل پراید میانداختیم و فرار میکردیم!
نقش شما در سرقتها چه بود؟
«حسن» کابلها را میبرید و من هم بی درنگ باتری سرقتی را بلند میکردم و داخل خودروی پراید میگذاشتم!
سابقه سرقت هم دارید؟
بله! تاکنون سه بار به جرم سرقت روانه زندان شده ام و سابقه دار هستم، ولی با «حسن» و پسرش برای اولین بار بود که به دنبال سرقت باتری میرفتیم.
چگونه با «حسن» آشنا شدی؟
ما با هم بچه محل هستیم و از حدود ۱۰ سال قبل یکدیگر را میشناسیم و رفت و آمد داریم!
خودروی پراید را چه کسی سرقت کرده است؟
من از این سرقت اطلاعی ندارم، ولی «حسن» آن را سرقت کرده است.
بیشتر باتری چه نوع خودروهایی را سرقت میکردید؟
بیشتر به پراید دستبرد میزدیم.
چرا؟
چون هم زیاد است و هم درهای آن به راحتی باز میشود.
گفتگو با عضو دیگر باند
اسمت را بگو؟
«حسن»!
چند ساله هستی؟
۴۰ ساله و متولد ۱۳۵۸ هستم.
سواد داری؟
بله!
شلغت چیست؟
آزاد
ساکن مشهدی؟
بله! در بولوار توس سکونت دارم، ولی اهل چناران هستم.
سرقتها را قبول داری؟
بله!
نقشه سرقتها را چه کسی طراحی میکرد؟
من و علیرضا با هم از قبل آشنا بودیم. آن شب هم علیرضا به منزل ما آمد و از من خواست تا با هم سرقت کنیم ابتدا با خودروی ۲۰۶ او به منطقه سعدآباد رفتیم. سپس خودروی او را در گوشه خیابان پارک کردیم تا شناسایی نشود!
پراید را همان شب سرقت کردید؟
بله! اول پراید را از همان منطقه سرقت کردیم. من هم پشت فرمان نشستم تا سرقت باتری را با آن خودرو انجام بدهیم!
پسرت را چرا عضو باند کردی؟
آن شب پسرم در خانه تنها بود به همین دلیل او را هم با خودم بردم.
پرایدهایی که مورد دستبرد شما قرار میگرفت چه ویژگیهایی داشت؟
در مکانهای خلوت و تاریک پارک شده بودند و دزدگیر یا قفل کاپوت نداشتند!
تا ساعت ۴ صبح که دستگیر شدید به چند خودرو دستبرد زدید؟
به ۱۱ خودرو.
بیشتر در کدام خیابانها سرقت میکردید؟
نام خیابانها را به خاطر ندارم!
سابقه داری؟
بله. هم سابقه سرقت و هم سابقه اعتیاد دارم.
نقش پسرت در این ماجرا چه بود؟
او در سرقتها نقشی نداشت. من فقط رانندگی میکردم و سرقتها را علیرضا انجام میداد.
نحوه آشنایی شما با علیرضا چگونه بود و چه مدت با هم سرقت میکردید؟
در سال ۹۶ سابقه سرقت داشتیم، ولی با علیرضا مدت کوتاهی است که آشنا شده ام.
باتریهای سرقتی را چه میکردید؟
«علیرضا» آنها را میفروخت. من اطلاعی ندارم!
پسرت میگوید از حدود دو هفته قبل با علیرضا رفت و آمد دارد و با شما برای سرقت میآمد؟
هر چه پسرم بگوید درست است!
عضو ۱۶ ساله باند چه میگوید؟
نامت را میگویی؟
رضا
متولد چه سالی هستی؟
۱۳۸۲، ۱۶ سال دارم.
چگونه وارد باند خفاشها شدی؟
شب بود که علیرضا به منزل ما آمد. من و پدرم در خانه تنها بودیم. او به پدرم اصرار کرد برای سرقت برویم که پدرم مرا هم با خودش برد!
من داخل خودروی علیرضا خوابیده بودم که بیدارم کردند و گفتند لعنتی بیا داخل پراید! وقتی پا به درون پراید گذاشتم ناگهان فهمیدم که ماموران ما را محاصره کرده اند.
پژو ۲۰۶ را کجا پارک کردید؟
داخل یکی از خیابانهای کوی امیر گذاشتیم.
چه مدت است که پدرت و علیرضا با هم سرقت میکنند؟
از حدود دو هفته قبل رفت وآمد داشتیم و آنها با خودروی ۲۰۶ میرفتند، ولی اولین بار بود که من با آنها همراه شدم!
باتریهای سرقتی را به چه کسی میفروختند؟
«علیرضا» باتریها را میآورد و خودش هم میفروخت!
پشیمانی؟
خیلی زیاد.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/