به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، با آغاز سال تحصیلی، بی مناسبت نیست بدون هیچ مقدمه ای، چند پیشنهاد را با پدر و مادرها در میان بگذاریم:
۱ - بهترین راه برای درس خوان و مهمتر از آن، کتاب خوان شدن فرزندان تان این است که خودتان هم کتاب بخوانید.
همه مطالعات روانشناسی و حتی تجربیات فردی نشان میدهند که کودکان بیشتر از رفتارهای شما الگوبرداری میکنند تا از حرفها و امر و نهیهای شما.
حتی اگر اهل مطالعه نیستید، میتوانید کتابی را در دست بگیرید و تظاهر به مطالعه کنید. این کار به ویژه برای کودکان پیش دبستانی بسیار اثرگذار است.
۲ - از باورهای قدیمی دست بکشید. زمانی تمام خوشبختی فرزندان در این تعریف میشد که حتما به دانشگاه بروند و سپس با مدرکی که میگیرند، در یک جای خوب استخدام شوند.
اما امروز این الگو دیگر جواب نمیدهد. اولاً دانشگاه رفتن بسیار آسانتر از قبل شده و ثانیاً دانشگاه تضمین کننده آینده نیست.
بسیاری از افراد موفق در ایران و جهان، یا دانشگاه نرفته اند، یا دانشگاه را رها کرده اند یا در شغلی غیرمرتبط با رشته تحصیلی شان فعالیت کرده اند.
در آینده نیز اهمیت دانشگاه باز هم کمتر خواهد شد؛ بسیار کمتر از آنی فکرش را بکنید. استخدامها و کارآفرینی ها، نه بر پایه مدرک تحصیلی که بر اساس مهارتهای فردی خواهد بود کما این که هم اکنون نیز در بخش خصوصی، چنین روندی وجود دارد
با این الگوی فکری، دیگر به بچه هایتان برای کسب نمرات بالا فشار نیاورید؛ آینده بچه هایتان الزاماً از میان نمرههای بالا نمیگذرد. بگذارید آنها در حد توان خود درس بخوانند و نمره بگیرند. در عوض آنها را با زندگی واقعی و مهارتهای کاربردی بیشتر آشنا کنید.
۳ - به جای فشار بر روی بچهها برای کسب نمرات بهتر، آنها را به کوشش بیشتر تشویق کنید: "پسرم! دخترم! همین اندازه که میبینم تلاش میکنی برایم ارزشمند است. تو تلاشت را بکن، بعد از آن دیگر مهم نیست چه نمرهای میگیری. "
فرزند شما نباید احساس کند دوست داشته شدنش، تابعی از نمراتی است که در مدرسه میگیرد.
۴ - اگر فرزندتان در امتحانی مثلاً ۱۲ (یا حتی نمره کمتر) گرفت، این ادبیات پیشنهاد میشود:
خب! تو در ۱۲ بخش عملکرد خوبی داشتی؛ آفرین. آن ۸ نمرهای که نگرفتی، دارند با تو حرف میزنند که نقطه ضعف کارت کجاست. بهتر است، روی این بخشها بیشتر کار کنی؛ چه خوب شد که ۱۲ گرفتی و فهمیدیم گیر کار کجاست؟ من هم در دوران دانش آموزی گاهی نمرات پایین میگرفتم؛ اشکالی ندارد.
۵ - بچهها را هرگز و هرگز و هرگز با دیگران مقایسه نکنید. این کار تزریق سم در روح آنهاست.
بچهها را با خودشان مقایسه کنید: "تو نسبت به قبل، تلاش کمتری داشتی، یا بیشتر تلاش کردی. "
۶ - هیچ اشکالی ندارد در طول سال، گاهی به بچه هایتان اجازه دهید مدرسه نروند؛ مثلاً یک بار صبحی که خیلی خسته اند و یک بار هم زمانی که امتحان کلاسی دارند و درس شان را نخوانده اند. باور کنید آسیب اضطرابی که متحمل میشوند، بیشتر از نرفتن شان به مدرسه است؛ البته که قرار نیست این پیشنهاد به یک رویه دائمی تبدیل شود. نکته مهم این است که آنها باید با شما احساس راحتی کنند، حتی در نرفتن به مدرسه.
۷ - در انجمن اولیا و مربیان مصوب کنید که از معلمان، به ویژه در مقطع ابتدایی خواسته شود تا حد امکان از دادن تکلیف شب خودداری کنند یا به حداقل بسنده کنند. همچنین برای روزهای تعطیل تکلیف ندهند. کودکان در ساعات غیر مدرسه، باید بیشتر بازی کنند یا به ارتباطات خانوادگی و اجتماعی بپردازند تا تکرار آنچه در مدرسه آموخته اند.
۸ - کیف بچهها را تا حد امکان سبک کنید. حتی اگر لازم باشد، کتابهای قطور را به دو یا سه قسمت تقسیم و جدا جدا سیمی کنید. به ستون فقرات بچهها رحم کنید.
۹ - بچهها به ویژه در فصلهای مدرسه، بیشتر تحت فشار هستند؛ بنابر این به همدلی و همراهی والدین نیاز بیشتری دارند تا استرسهای مدرسه را تخلیه کنند. برایشان وقت بگذارید، حرف بزنید، شوخی کنید و گاهی با هم بیرون بروید. بچهها باید بدانند که شما پناهگاه شان هستید.
۱۰ - و مهم از همه: کودکی و نوجوانی، شادترین دوران زندگی هر انسان است که دیگر تکرار نمیشود؛ هر کاری که میکنید، ملاک تان این باشد که شادی کودکی و نوجوانی را تباه نکنید. این سخن، به معنای ولنگاری تربیتی نیست؛ اتفاقاً تأکید بر تربیت اصولی کودکان و نوجوانان است، زیرا تربیتی که شادی را از دوران کودکی و نوجوانی بزداید، اساساً تربیت نیست، بلکه نابودی امروز و فردای آنهاست.
هیچ کس حق ندارد شادی را از ساحت کودکی و نوجوانی بزداید، حتی پدر و مادرها و معلمان، حتی پدر و مادرها و معلمان، حتی پدر و مادرها و معلمان.
منبع:عصر ایران
انتهای پیام/