به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، لشکر خوبان عنوان کتابی با مضمون دفاع مقدس و بازگویی جزئیات شهدای غواصان کربلای ۴ و ۵ است. نویسنده این کتاب بانویی به نام سپهری است که از زبان یکی از غواصان جا مانده است. این کتاب پیش از آنکه سفیر پیام شهادت باشد، تقدیر دختری را رقم می زند که ویژهترین انتخاب زندگیاش را انجام داده است.
دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در قالب پستی در اینستاگرام به جزئیات ماجرای ازدواج نویسنده کتاب می پردازد.
متن این پست در ادامه آمده است؛
"آن روز که به طبقه دوم سینما قدس تبریز رفت، نمیدانست زندگیاش در ۲۱ سالگی در آستانه یک تقدیر بزرگ قرار گرفته است. بستهای که از دفتر ادبیات و هنر مقاومت آذربایجان تحویل گرفت چند نوار کاست شصت دقیقهای بود. معصومه سپهری که آن وقتها هر چیزی را به سادگی نمیپذیرفت، هرگز فکر نمیکرد آن نوارها مسیر زندگیاش را تغییر بدهد. اهل کتاب و شعر بود و به خاطر همین شعرها وارد فضاهای روشنفکری شده بود.
جلوی هر خاطرهای که از انقلاب اسلامی و جنگ میشنید یک علامت سوال میگذاشت. او آنقدر سوال داشت که همان سالها رشتهی فلسفه را برای تحصیل انتخاب کرد و آنقدر کلمه در دست و بالش پیدا میشد که یک پیادهکنندهی نوار باقی نماند.
حوالی نوروز ۷۴ با بسیج دانشگاه تبریز به اردوی راهیان نور رفت. برخورد خوب مسئولان اردو که خود از رزمندگان و فرماندهان بودند و به سوالات او به دقت جواب میدادند، بکر بودن برخی مناطق و خاطرات و وصیتنامه شهید مهدی باکری او را به حال و هوای دیگری برده بود.
سال ۸۴ کتاب چاپ و بلافاصله در سال ۸۵، برگزیده کتاب سال دفاع_مقدس شد. اما اینها آن اتفاق بزرگ زندگی معصومه_سپهری نبود. حتی برگزیده شدن «لشکر خوبان» در جشنواره ربع قرن کتاب دفاع مقدس (مهر ۸۸) هم آن اتفاق بزرگ نبود.
اتفاق بزرگ این بود که نویسنده «لشکر خوبان» قبل از پایان نگارش کتاب به خواستگاری یکی از خوبان لشکرعاشورا پاسخ مثبت داده بود؛ یکی از بسیجیانی که از غواصان کربلای ۴ و ۵ بود.
مهدیقلی رضایی راوی کتاب میگوید: «خانم سپهری از من مشورت خواست. من سختی زندگی با همرزم قطع نخاعیام را توضیح دادم. او مدتی بعد گفت جنگ آزمایش شما بود، این هم آزمایش من...»
خانم سپهری یک بار در هم در مصاحبه با Khamenei.ir حس خود را از اینکه در یکی از جلسات دیدار با آقا، همسر قطع نخاعیاش هم حضور داشته، اینگونه بیان کرد:
«خیلی دوست داشتم با همسرم خدمت آقا بروم. میخواستم آقا ببینند با این همه مشکلات - که حتی اگر بخواهم یک روز از خانه بیرون بیایم از ترس اینکه نکند مشکلی پیش بیاید و همسرم در منزل معذب بشود، فقط با توکل میآیم - هر چه در توانمان است برای این انقلاب و زنده نگهداشتن آن و برای این مردم انجام میدهیم. محبت آقا به همسرم یک دنیا برایم ارزشمند بود.
همسر ایشان در این دیدارها بر روی ویلچر نشسته است. "
انتهای پیام/