ما مجسمه نیستیم و این وظیفه ما نیست که شبیه دیگران باشیم. ویژگی‌های فردی ما منحصربه‌فرد و ارزشمندمان می‌کنند. اما امروزه خیلی از افراد قربانی پدیده‌ای به نام نُرموپاتی هستند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،   انگار نیازی افراطی به شبیه دیگران بودن در تمام سرزمین‌ها و فرهنگ‌ها رو به رشد است. این پدیده مدتهاست که در دنیا وجود دارد و تکنولوژی، شیوه‌ی تفکر و حتی شخصیت ما را تحت تاثیر قرار داده است. وقتی به صفحه کامپیوتر یا موبایل‌مان نگاه می‌کنیم ناگهان با موجی از معیار‌ها و اطلاعات درست و نادرست مواجه می‌شویم که حواس‌مان را به خود مشغول می‌کنند.

نُرموپاتی؛ گرایشی ناسالم به شبیه دیگران بودن

افراد زیادی در اطراف ما هستند که نسبت به هویت خود اطمینانی ندارند و روی شناخت خودشان کار نکرده‌اند و اساسا هدف زندگی‌شان کسب اعتبار اجتماعی است.

این اشخاص می‌خواهند فردیت خود را نابود کنند تا بتوانند در قالب چیزی که «نُرم» است قرار بگیرند؛ بنابراین حرف‌ها و رفتار‌های دیگران را تقلید می‌کنند یا فکر می‌کنند رسانه‌های اجتماعی به آن‌ها کمک می‌کند به یک تعادل روانی و آرامش برسند.

بزرگ‌ترین ترس این افراد این است که غیرنرمال باشند. عدم توانایی در جور شدن با قالب‌های ارائه شده، این افراد را به شدت نگران می‌کند. ضمنا اشخاصی که دچار نرموپاتی هستند احساس افسردگی و تهی بودن می‌کنند.

نرموپاتی وضعیتی ناسالم است

ما دوست داریم دیگران ما را خاص و منحصربفرد ببینند. اما اغلب در عمل دوست داریم شبیه دیگران باشیم و در قالب چیز‌هایی که نرمال تلقی می‌شود قرار بگیریم؛ بنابراین اگر انتخاب کنیم که باور‌ها و ارزش‌های خودمان را داشته باشیم یا طبق خواست خودمان رفتار کنیم، انگشت نمای دیگران خواهیم شد.

اما حتما این توصیه‌ی روانشناس‌ها را بار‌ها شنیده‌اید که کلید شادی در این است که یاد بگیریم خودمان باشیم و خود واقعی‌مان را به دنیا نشان بدهیم. ولی دنیا تقریبا همیشه بی‌انصاف است و چه بخواهیم و چه نه، مورد قضاوت و انتقاد قرار می‌گیریم و با سختی‌ها و بی‌عدالتی‌ها مواجه می‌شویم.

افرادی که دچار نرموپاتی هستند تلاشی برای خود واقعی بودن نمی‌کنند؛ آن‌ها فقط تقلید می‌کنند، اطاعت می‌کنند و تسلیم می‌شوند. این اشخاص بینهایت منفعل‌اند که باعث می‌شود دست به رفتار‌های غیرمنطقی بزنند و فقط برای همین رفتار‌ها ارزش قائل باشند.

نرموپاتی چگونه تعریف می‌شود

جویس مک دوگال (Joyce McDougall) یکی از مطرح‌ترین روانشناس‌ها در زمینه‌ی اسکیزوفرنی کودکان، اولین کسی بود که عبارت «normopathy» را عنوان کرد. او از این کلمه برای توصیف «ترس از فردیت» استفاده کرده است.

افرادی که دچار نرموپاتی هستند، گرایش مداومی برای تائید شدن از سوی دیگران دارند. این تمایل شدید باعث می‌شود هویت و حتی احترام خود را کنار بگذارند.

افراد دچار نرموپاتی تقریبا بدون اینکه متوجه شوند، تصویر اشتباهی از خود ارائه می‌دهند. آن‌ها فقط بر دنیای بیرون تمرکز دارند و زندگی‌شان وابسته به چیزی است که در اطراف‌شان روی می‌دهد. آن‌ها مرتبا به این توجه می‌کنند که دوستان، اجتماع و رسانه‌های اجتماعی چه می‌کنند و چه می‌گویند.

برخی از نوجوانان کاملا دنباله رو دیگر افراد هستند و سعی می‌کنند تمام انتخاب‌های‌شان از تیپ و لباس گرفته تا ابزار‌های مورد استفاده، همان‌هایی باشد که دیگران انتخاب می‌کنند.

نرموپاتی نوعی رنج است. بیشتر اوقات فردِ دچار نرموپاتی احساس گمگشتگی و تهی بودن می‌کند. او کاملا از دنیای هیجانی‌اش قطع ارتباط کرده است، یعنی نمی‌داند چگونه با فرسودگی، ناامیدی و ضعف‌هایش کنار بیاید و بر آن‌ها غلبه کند.

فرد دچار نرموپاتی اصلا نمی‌داند چگونه در‌ها را به سمت خود ِ درونش باز کند و هرگز کشف نمی‌کند واقعا چه کسی است.

چه باید کرد؟

تمرین فردیت، کلید درمان نرموپاتی است. فردِ دچار نرموپاتی کسی است که هویت واقعی‌اش را انکار می‌کند تا خودش را کاملا وقف تقلید‌های بیخود نماید و نهایتا به یک انسان مصنوعی و تهی تبدیل شود. این وضعیت دردناک و رنج آور بوده و نارضایتی به همراه دارد.

وقتی فرد دچار نرموپاتی بالاخره متوجه می‌شود که در حال رنج کشیدن است احساس می‌کند ملزم است که کمک بخواهد و شروع به کشف خود می‌کند تا بتواند اعتماد بنفس و هویت از دست رفته‌اش را بازبیابد. در این زمان است که فرد بالاخره از خواب بیدار می‌شود و می‌تواند آنطوری که واقعا دوست دارد زندگی کند. چنین افرادی بعد از این پروسه‌ی رنج آور و طولانی در نهایت تجربه می‌کنند که هیچ چیزی غیرنرمال‌تر از وسواس نشان دادن برای طبق نُرم بودن نیست!

منبع:برترین ها

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.