به گزارش خبرنگار حوزه دریچه فناوری گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، گردشگران همواره در سراسر دنیا از مکانهای معروف بازید میکنند. مردم عاشق سلفی گرفتن در مکان معروف از جمله برج کج پیزا، کولوسئوم، برج ایفل، دنیای دیزنی و جاهای دیدنی دیگر هستند. اما بسیاری از گردشگران هنگامی که به مرور عکسهایشان میپردازند، در تصاویر خود چیز اضافی دیگری پیدا میکنند. به عنوان نمونه چهره فردی دیده میشود که از آب بیرون میآید، در حالی که با کمی جستوجو مشخص میشود آن فرد سالها پیش در حادثه یواساس آریزونا غرق شده بود، یا برروی لوحههای یادبود جنگی سایههایی دیده میشود که شبیه سربازانی هستند که وسایل خود را حمل میکنند. اکنون زمان آن رسیده است تا به برخی از داستانهای عجیب و مرموز کمتر گفته شده از اتفاقات رازآلود مکانهای دیدنی جهان بپردازیم.
جنت و روزتا وان دو خواهر بودند که در دهه ۱۸۰۰ در خانوادههای بسیار ثروتمندی در منطقه پارک مرکزی در جنوب نیویورک به دنیا آمدند. والدینشان بسیار از آنها محافظت میکردند و این دو دختر بهندرت میتوانستند بدون آنها خانه را ترک کنند. یکی از تنها سرگرمیهای جنت و روزتا در زمستان اسکیت بازی روی یخ بود که این کار را در حوضچه پارک مرکزی انجام میدادند. این یکی از معدود مکانهایی بود که آنها میتوانستند به تنهایی بروند. جنت و روزتا بسیار به هم صمیمی بودند و هر دو در سال ۱۸۸۰، در فاصله چند ماه از دنیا رفتند.
در طول جنگ جهانی اول، برای اولین بار گزارش شد که یک جفت روح اسکیتباز در حوضچه پارک مرکزی رویت شده است. گفته شده که ارواح خواهران نمیتوانند سرگرمی مورد علاقه خود را رها کنند و با پوشیدن همان لباسهایی که هنگام اسکیت بازی در یک قرن قبل در آنجا میپوشند دوباره به حوضچه برمیگردند. همچنین رویت شده است که خواهران در تابستان در حال اسکیت بازی هستند و اسکیتهای آنها در حال عبور از هوا درست بالای سطح آب در حوضچه است.
کاسا لوما یک عمارت به سبک معماری گوتیک ریوایول است که دارای باغی گسترده بوده و در تورنتو واقع شده است. این عمارت در ۴۶۰ فوت بالاتر از سطح دریا قرار دارد و توسط معمار E.J. Lennox طراحی شده، این عمارت برای فیلمبرداری چندین صحنه فیلم و تلویزیون استفاده شده و همچنین یک مکان محبوب برای برگزاری مراسمهای عروسی لاکچری و گرانقیمت است. البته کاسا لوما بیشتر به خاطر داستانهای ارواح ترسناک خود مشهور شده است. میهمانان و کارمندان به طور یکسانی گزارش دادهاند که یک خانم را به رنگ سفید مشاهده میکنند، گمان میرود این شخص روح یک خدمتکار است که در دهه ۱۹۰۰ در این محل کار میکرد. همچنین خبری از خندیدن و صحبت کردن کودکانی منتشر شده در حالی که هیچ بچهای در آن حوالی دیده نشده، حتی برخی ادعا میکنند که روح بیقرار هنری پالت را که مأموریت ساخت این عمارت برعهده او گذاشته شده بود و همچنین همسرش مری پالت را دیدهاند. تمام قسمت قصر حتی تونلی که به اصطبل این عمارت منتهی میشود خالی از سکنه است. بسیاری از بازدیدکنندگان ادعا میکنند که موهایشان کشیده شده یا احساس میکنند چیزی از آنها به طور ناگهانی دزدیده شده است. این همه گزارش عجیب برای یک مکان، غیرمعارف است.
شهرستان کنت قلعههای تماشایی زیادی دارد که یکی از آنها قلعه دوور است، این قلعه در قرن یازدهم ساخته شده و مکانی تماشایی و باشکوه و البته بزرگترین قلعه انگلستان است. این مکان به خاطر نقش دفاعی مهمی که در طول تاریخ داشته به کلید ورود به انگلستان معروف شده، جای تعجب نیست که با چنین تاریخ پرتنشی، قلعه دوور برای فعالیتهای ماوراء الطبیعه مشهور شده باشد.
بیشتر بخوانید: ۱۰ مورد از مخوفترین مکانهای ثبت شده در نقشه گوگل
گفته میشود که در اتاق خواب پادشاه، نیم تنه پایینی یک شخص از میان درب عبور میکند و ناپدید میشود. کارمندان گزارش کردهاند که همان شبح را دیدهاند و به دنبال آن رفتهاند، اما او سرگردان است و در محیط قلعه پرسه میزند. سایر گزارشات حاکی از آن است که بازدیدکنندگان صدای طبلی را شنیدهاند که در نبردها نواخته میشود و یک روح بدون سر در سالنها راه میرود. علاوه بر خم شدن درها و صدای فریادهایی که به گوش میرسد، تعداد زیادی از سربازان با لباس فرم نیز دیده شده است.
طاق پیروزی یا طاق نصرت بنای یادبودی است که به منظور ادای احترام و افتخار به سربازانی ساخته شده که در طول تاریخ و بهویژه در دوران حکومت ناپلئون جان خود را در راه فرانسه فدا کردهاند. طاق پیروزی یا طاق نصرت یکی از مشهورترین نقاط دیدنی جهان است، اما متأسفانه تعداد بسیار زیادی علاقه دارند در آن خودکشی کنند. در سال ۱۸۷۸، مردی از فراز این بنای تاریخی پرید و با برخورد به زمین، فوراً درگذشت. در سال ۱۹۰۸ نیز، یک زن از بالای این بنای تاریخی خود را به پایین انداخت.
در روز ملی فرانسه در سال ۱۹۱۴، زن جوانی به نام رز با معشوقه خود نزاع کرد و در یک جنون آنی، رز به بالا طاق نصرت رفته و خود را به پایین انداخت. اکنون، هر بار که یک رژه از این بنای تاریخی عبور میکند، رز دوباره پرش مرگش را تکرار میکند و موجب وحشت کسانی میشود که در آن منطقه حضور دارند. گزارشهای زیادی در هنگام عبور رژه و همزمانی آن با خودکشی یک زن از بالا طاق که در هنگام برخورد با زمین ناپدید میشود، وجود دارد.
دره پادشاهان نام درهای باستانی در کشور مصر است که در کرانه باختری رود نیل و در مقابل شهر باستانی تبس (شهر کنونی اقصر) قرار دارد. دره پادشاهان در دوران مصر باستان گورستان فرعونها و دیگر اشراف است. تا به امروز این دره شامل ۶۳ مقبره است، مقبره بسیاری از پسران رامسس بزرگ از جمله توت عنخآمون در دره پادشاهان واقع شده و این مکان را به یکی از مشهورترین درههای توریستی جهان تبدیل کرده است. این مکان به قصههای ماوراء طبیعی معروف است. گفته میشود که باستان شناسان با هدایت ارواح بی قرار از شاهان و اشرافزادگان باستان در دره پادشاهان مقبرهها را کشف میکنند. با این وجود، مشهورترین داستان شبحوار راجع به این دره، دیدن شبح یک فرعون مصری است که نیمه شب بر ارابه سوار میشود. گزارش شده که این شبح یقه طلایی و عمامه باستانی میپوشد و ارابه او توسط اسبهای سیاه کشیده میشوند.
تئاتر Breytenbach در پرتوریا، آفریقای جنوبی به عنوان یک باشگاه آلمانی شروع به کار کرد، اما سرانجام به دست امیلی هابهاوس رسید که در آنجا یک مدرسه صنایع دستی را تاسیس کرد. در سال ۱۹۱۸ که آنفلوانزا شیوع پیدا کرد و باعث مرگ میلیونها نفر شد، این ساختمان به عنوان یک بیمارستان موقت مورد استفاده قرار گرفت. کسانی که از این بیماری جان سالم به در نبردند در تماشاخانه Breytenbach دفن شدند.
یک پرستار به نام هدر از کودکان بیمار در بیمارستان مراقبت کرد تا اینکه وی نیز این ویروس را گرفت و درگذشت. وقتی هدر جان خود را از دست داد یک افسانه مشهور به وجود آمد. گفته میشود که پرستار هرگز شغل خود را بعد از مرگ کنار نگذاشته است.
گروهی از محققان ماوراء الطبیعه آنقدر به این ماجرا علاقه داشتند که در مورد این تئاتر تحقیق کردند. آنها ادعا میکردند که صدای یک پیانو در حال نواختن را شنیدهاند و شاهد ارواح کودکانی بودند که بر روی صحنه میدوند. برخی از محققان گزارش کردند که احساس میکنند فردی در حال تماشای آنها و دنبال آنها است، همچنین گزارشهایی از شنیدن صدای نا مفهومی که درخواست کمک میکند نیز وجود دارد.
پل بندرگاه سیدنی که با نام "Coat hanger" نیز شناخته میشود، یک پل دیدنی است که در سال ۱۹۳۲ افتتاح شد. این بلندترین پل قوسی فولادی و ششمین پل طاقی در جهان است. برطبق آنچه که گفته شده، اقدامات ایمنی در هنگام ساخت این پل مطابق استاندارد نبوده، در مدت ساخت پل، ۱۶ نفر کشته شدند، اما مرگ ۳ مخفی ماند. گفته میشود که ۳ پیمانکار به داخل ستونها افتادند و مردند، هنگامی که جسد آنها کشف شد، سازندگان تصمیم گرفتند که، چون بازیابی اجساد بسیار پرهزینه و دشوار است بقایای آنها در این پل باقی بماند. از آن زمان به بعد اشباه مختلفی در این پل دیده میشود. البته این تنها پل شبحزده در استرالیا نیست. در پل میانه کریک در نزدیکی پارک ویک هرست، بسیاری از مسافران گزارش کردهاند که تصویر کلی از یک روح را دیدند، یک دختر که لباس سفید پوشیده است و با حرکت دادن اتومبیل باعث سقوط آنها از پل میشود، چند سال پیش، مستندی در این باره ساخته شد و چندین عضو خدمه فیلمبرداری پس از ساخت مستند بیمار شدند.
قلعه شانیوار وادا در سال ۱۷۳۲ در قلب شهر پونا در کشور هند ساخته شد. پس از ظهور امپراتوری ماراتا، این مکان عمدتاً در قرن ۱۸ برای سیاست هند مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۸۲۸، این قلعه در آتش سوزی بزرگی تقریباً نابود شد، اما دیوارهای باقیمانده آن هماکنون پذیرای جهانگردان از سراسر دنیا است. قلعه شانیوار وادا، سهم نسبتاً خوبی از افسانههای ترسناک دارد. یکی از آنها در مورد شاهزاده جوان به نام نارایانرا است که توسط یکی از بستگان داخل قلعه به قتل رسیده است. گفته میشود که در طول قتل شاهزاده مدام فریاد میزد. اکنون زمانی که ماه کامل میشود، اگر در محوطه قلعه پرسه بزنید، صدای روح شاهزاده را خواهید شنید که برای کمک با صدای بلند فریاد میزند. نسخه دیگر این افسانه میگوید که فریاد زدن فقط در شب ماه نو قابل شنیدن است، زیرا قتل وحشیانه و بریدن بدن شاهزاده در دیوارههای ویران شده قلعه شانیوار وادا تکرار میشود.
در سال ۱۵۲۰، پس از حمله پادشاه دانمارک به سوئد که تحت رهبری کریستیان دوم رخ داد، عضو از اشراف سوئدی که برای ترک مخالفت و ضدیتشان سوگند یاد نکرند، در میدان اصلی شهر قدیمی استور توریت یا به دار آویخته شدند یا گردنشان زده شد. این واقعه هولناک به نام حمام خون استکهلم معروف شد. برطبق این افسانه اگر در ۷ تا ۹ نوامبر به طور اتفاقی شبانه در میدان سرگردان شوید، ممکن است خون اشراف را ببینید که به آرامی بر روی تخته سنگها جاری میشود. همچنین ادعا شده که ۸۲ سنگ سفید در یک ساختمان قرمز به یاد کسانی که قرنها پیش در چنین مرگ وحشتناکی جان خود را از دست در میدان تعبیه شده است.
برجهای هایلند سه بلوک از آپارتمان ۱۲ طبقه در سلانگور را تشکیل میدادند. این بلوکها بین سالهای ۱۹۷۴ و ۱۹۸۲ ساخته شد و سرانجام به خانه جدید بسیاری از مهاجران تبدیل شد. در ۱۱ دسامبر ۱۹۹۳، ترکیدن لولههای آب پربار و آبهای بیش از حد و بارانهای موسمی به یک فاجعه غیرقابل تصور منجر شد. بلوک ۱ برجهای هایلند با یک انفجار بزرگ فروریخت و ۴۸ جسد در طول عملیات جستوجو و نجات پیدا شد. به طور طبیعی، داستانهای ارواح و افسانههای شهری در پی وقوع این حادثه وحشتناک افزایش پیدا کرد.
در سال ۱۹۹۴، یک راننده تاکسی ادعا کرد که یک مسافر زن را در نیمه شب سوار کرد، او اصرار داشت که میخواهد برجهای هایلند برود. به محض رسیدن به محله مخروبه، راننده از زن سؤال کرد که چرا شما باید در آن موقع شب در آنجا باشد. زن گفت: "من چند مورد از اموال خود را در اینجا جاگذاشتهام. " وقتی راننده سؤال کرد چه چیزی میتواند آنقدر مهم باشد که شما نتوانید چند ساعت صبر کنید، زن پاسخ داد: "بدن و زندگی من. من سال گذشته در اینجا درگذشتم. " و سپس در تاریکی ناپدید شد.
یک داستان مشابه با آن روایت شده است که یک محقق ماوراء الطبیعه به دنبال شواهدی از فعالیت ارواح در محل بود، او پسر بچهای کوچکی را به طور تصادفی ملاقات کرد که از پله به بالا فرار میکرد، مرد از کودک پرسید که در آنجا چه کاری دارد، کودک در جواب گفت: "من به دنبال بازوی دیگرم هستم، آن را در آن ساختمان گم کردم. " در سال ۲۰۱۸، اعلام شد که مکان متروکه به یک پارک تفریحی تبدیل میشود. این طرحها هنوز در سال ۲۰۱۹ با هدف شروع ساخت و ساز در سال ۲۰۲۰ مورد بحث قرار میگیرد.
انتهای پیام/